۰۲ مهر ۱۴۰۰
انتشار کتاب لبخند ادواردو؛ نوشته بانوی رهیافته فرانسوی ویژه گروه سنی کودکان
چشمهای بابابزرگ دوباره خیس شد. بغلش کردم و اشک وسط لُپش را پاک کردم. بابابزرگ گفت: «یک روز ادواردو آمد ایران و از امام رضا خواست که پدرش با او مهربانتر شود و به دینش احترام بگذارد. پدرش هم مهربانتر شد، ولی زورش به بقیه نرسید. اینها نمیخواستند که این همه ثروت به یک مسلمان برسد و ادواردو را شهید کردند.»