به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) بهشت و دوزخ دو مکان ابدی برای انسان است که پس از مرگ و عبور از دهلیز برزخ به آن وارد میشود. در حقیقت انسان در مسیر انالله و انا الیه راجعون پس از مدتی زندگی در دنیا به عالم برزخی میرود که تا قیامت ادامه مییابد و آنگاه پس از پیچیده شدن دنیا، نظام دیگری جایگزین آن میشود که از آن به عالم آخرت یاد میشود. پس از این تبدیل بزرگ است که وضیعت هر یک از افراد انسانی برای همیشه مشخص میشود که در بهشت یا دوزخ باشند. البته برخی از دوزخیان فرصت مییابند که به بهشت در آیند، ولی انسان بهشتی هرگز از بهشت خارج نخواهد شد و زندگی ابدی او در بهشت ادامه مییابد.
در نوشتار حاضر نویسنده با تشریح ماهیت و چیستی بهشت و راههای به دست آوردن آن، به عواملی اشاره میکند که بهشت آدمی را از لحاظ کمیت و کیفیت ارتقا میدهد و آن را تحت تاثیر قرار میدهد. از این عوامل به عنوان عوامل بهشتافزا یاد شده است.
* ماهیت بهشت
بهشت هر کسی سازه شخصی است؛ به این معنا که بهشت سرزمینی است که همه چیز آن را خود انسان با اعمال صالح خویش میسازد.(بقره، آیه ۲۵؛ هود، آیه ۲۳) این اعمال صالح شامل دو دسته عمل به واجبات و مستحبات و ترک محرمات و حتی مکروهات میشود. از این رو در قرآن در کنار اعمال صالحی چون نماز(معارج، آیات ۲۳ تا ۲۵)، انفاق و احسان و عفو(آل عمران، آیات ۱۳۳ و ۱۳۴)، امانتداری(مومنون، آیات ۸ تا ۱۱)، شهادت(حج، آیه ۵۸)، تقوای الهی و عبادت(ذاریات، آیات ۱۵ تا ۱۷)، صداقت(مائده، آیه ۱۱۹) و مانند آنها. اجتناب از اموری چون پیروی از هواهای نفسانی(ذاریات، آیات ۴۰ و ۴۱)، پرهیز از دروغ(فرقان، آیات ۷۲ و ۷۵)، پرهیز از باطل(همان)، تبری از دشمنان(مجادله، آیه ۲۲) و فحشاء و منکرات و مانند آنها تاکید میشود.
انسان با اعمال دنیوی خویش است که آخرت خود را میسازد. این اعمال شامل همه اعمالی است که خود مستقیم انجام داده و به تعبیر قرآن به سوی عالم آخرت پیش فرستاده یا آنهایی است که پس از او به سوی او فرستاده میشود؛ زیرا برخی از اعمال آثار ماندگاری دارد که تبعات آن، همچنان برای شخص عامل خواهد رسید.(یس، آیه ۱۲؛ انفطار، آیه ۵)
پس بهشت، جایی است که انسان در جهانی دیگر با اعمال صالح در دنیا میسازد؛ پیامبر(ص) میفرماید: انّ الجنّه قیعان، و انّ غُرّاسَها سُبحانَ الله، وَ الحَمدلله وَ لا اله الّا اللهُ، و اللهُ اکبرُ، وَ لاحولَ و لا قوّهًْ اِلا بِالله؛ بهشت دشت و صحرایی خالی است؛ همانا اذکار سبحان الله و الحمدللّه و لا اله الا الله و الله اکبر و لا حول و لا قوهًْ الا بالله درختهایی هستند که در آنجا کاشته میشوند. (تفسیرالمیزان، ج ۱۳، ص ۲۳؛ علم الیقین، ج ۲، ص ۸۸۴)
در حدیثی دیگر، رسول اکرم(صلیالله علیه و آله) فرمود: در شب معراج وارد بهشت شدم، فرشتگانی دیدم که بنایی میکنند؛ خشتی از طلا و خشتی از نقره، گاهی هم از کار دست میکشند. به ایشان گفتم: چرا گاهی کار میکنید و گاهی از کار دست میکشید؟ پاسخ دادند: تا مصالح بنایی برسد. پرسیدم: مصالحی که میخواهید چیست؟ گفتند: ذکر مؤمن که در دنیا میگوید: سبحانالله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر. هر وقت این ذکرها را بگوید، ما میسازیم و هر وقت خودداری کند، ما نیز خودداری میکنیم.(وسائلالشیعه، ج۲، جزء چهارم، ص۱۲۰۸)
آن حضرت در کلامی دیگر فرمود: هر کس بگوید سبحانالله، خدا برای او درختی در بهشت مینشاند، و هر کس بگوید الحمدلله، خدا برای او درختی در بهشت مینشاند و هرکس بگوید لا اله الا الله، خدا برای او درختی در بهشت مینشاند و هر کس بگوید الله اکبر، خدا برای او درختی در بهشت مینشاند. مردی از قریش گفت: پس درختان ما در بهشت بسیار است. حضرت فرمودند: بلی، ولی مواظب باشید آتشی نفرستید که آنها را بسوزاند و این به دلیل گفتار خدای عزوجل است که ای کسانی که ایمان آوردید! خدا و فرستاده او را فرمان برید و عملهای خویش را باطل نکنید (محمد، آیه ۳۳)؛ یعنی همچنانکه با کارهای نیک این جهانتان، درختان بهشت را به وجود میآورید، با اعمال بد خویشتن نیز آتش جهنم را شعلهور میسازید و ممکن است این آتش، آنچه را که حسنات شما ایجاد کردهاند، نابود سازند.(مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱، ص ۲۲۳)
* عوامل بهشتافزا از نظر قرآن
مراد از عوامل بهشت افزا، عواملی است که بهشت آدمی را از نظر کمیت و کیفیت تحت تاثیر قرار میدهد. این عوامل غیر از اعمال صالح انسان در دنیا است؛ زیرا از نظر قرآن و آموزههای اسلام، اگر انسان کفّ بهشت را بسازد، خدا به علل و عوامل دیگر، بر کمیت و کیفیت بهشت این افراد میافزاید؛ چرا که عدالت مقابلی، مقتضی آن است که اگر کسی کار بد کرده باشد، به همان میزان جزاء و مکافات شود، و بیشتر از جرم و جنایت، مجازات نشود، هر چند که میتوان کمتر مجازات کرد، اما بیشتر خلاف عدالت و از مصادیق ظلم است؛ از این رو خدا از جزاء وفاقا(نباء، آیه ۲۸) سخن به میان میآورد که درباره مجازات و کیفر گناهان است.
از نظر قرآن افزایشی که در کمیت و کیفیت بهشت انجام میشود، شامل عوامل ذیل است:
۱- تفضل و زیادت الهی: خدا در آیات قرآنی بیان میکند که ما افزون بر بهشتی که هر کسی با اعمال صالح خویش میسازد، تفضلات نیز خواهیم داشت. فضل الهی اقتضای آن دارد که زیادتی در کمیت و کیفیت بهشت انجام شود. از این رو خدا میفرماید: و بهشت را براى پرهیزکاران نزدیک گردانند بىآنکه دور باشد؛ و به آنان گویند: این همان است که وعده یافته اید! و براى هر توبه کار نگهبان حدود خدا خواهد بود؛ آنکه در نهان از خداى بخشنده بترسد و با دلى توبهکار باز آید؛ به سلامت و شادکامى در آن درآیید که این روز جاودانگى است؛ هر چه بخواهند در آنجا دارند؛ و پیش ما فزونتر و زیادتر هم هست. (ق، آیات ۳۱ تا ۳۵)
۲- بهشت ارثی: همه افراد، شایسته بهشت هستند و خدا برای آنان بهشت اخروی را آماده کرده است؛ اما برخی از مردم با اعمال خویش، به جای ورود به بهشتی که حیات طیبه و محض است، آن را واگذار میکنند و به دوزخ میروند. این افراد همانند مردگانی هستند که در دنیا برای دیگران جمع کرده و آن را به ارث میگذارند، بیآنکه خود از آن بهرهای برده باشند. در میان دوستان و آشنایان خودتان کسانی را دیدهاید که یک عمر به تکاثر و جمع مال پرداخته و ریالی صدقه و انفاق نکردهاند. این افراد فرزند یا فرزندانی دارند که آن را انفاق میکنند و این گونه بهشت را به ارث میبرند، در حالی که این سهم پدری بود که با کنز مال خویش آن را تباه کرده است.
اصولا انسانهایی که کارهای نیک و خیر انجام میدهند، وارث بهشت کسانی میشوند که آن کار خیر را ترک کرده یا علیه آن حرکت کردهاند. خدا درباره بهشت ارثی میفرماید: بهراستى که مؤمنان رستگار شدند… آنانند که خود وارثانند. همانان که بهشت فردوس را به ارث مى برند و در آنجا جاودان مى مانند (مومنون، آیات ۱ تا ۱۰) از این بهشت ارثی به عنوان بهشت فردوس تعبیر شده است. مقصود از بهشت فردوس بالاترین درجه بهشت است.
خدا در قرآن کریم میفرماید: امّا کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، باغهای فردوس نیز منزلگاهشان است. (کهف، آیه ۱۰۷) امام صادق(ع) میفرماید: خداوند هیچکس را نیافریده است، مگر اینکه براى او خانهاى در بهشت و خانهاى در دوزخ قرار داده است. هنگامى که بهشتیان در بهشت و دوزخیان در دوزخ جاى مىگیرند، منادى ندا میدهد: اى اهل بهشت! نظر افکنید. پس جملگى سر برمیآورند و به دوزخ نظر میافکنند. در این هنگام، جایگاهشان در آتش برایشان آشکار میشود و به آنان گفته میشود: این است خانههاى شما که اگر خدا را نافرمانى میکردید به آن درمىآمدید. پس اگر بنا بود کسى در آنجا از شدّت خوشحالى بمیرد، قطعاً بهشتیان در آن روز به سبب اینکه عذاب از آنها برگشته است از شدّت خوشحالى جان میباختند.
سپس ندا میکنند: اى گروه دوزخیان! سر بردارید و به خانههاى خود در بهشت نظر بیفکنید. آنان سربرمیآورند و خانههاى خود را با تمام نعمتهایى که در آنها است میبینند. به آنان گفته میشود: این است خانههاى شما که اگر خدا را اطاعت میکردید به آن داخل میشدید. آنگاه امام (ع) فرمود: اگر چنان بود که کسى از شدّت اندوه بمیرد، قطعاً دوزخیان در آن روز از شدّت اندوه میمردند: فَیُورَثُ هَؤُلَاءِ مَنَازِلَ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ مَنَازِلَ هَؤُلَاء.(شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۲۵۸) براساس این روایت معنای آیه کاملاً مشخص شده و کلمه ارث نیز به معنای حقیقی خود معنا میشود که مؤمنان بهشت را از آنانی که شایسته آن نبودند، به ارث میبرند. پس کسانی که بهشتی برای خود ساختهاند، با بهرهمندی از بهشت دیگران که از ایشان به ارث میبرند، بر کمیت و کیفیت بهشت خویش میافزایند، به طوری که بهشت فردوس برترین بهشت میشود. از حضرت رسول(ص) روایت شده که بهشت را صد درجه است و میان هر درجه با درجه دیگر به مقدار فاصله آسمان است با زمین، بالاترین درجه آن فردوس است که چهار رود بزرگ بهشت از آن مى جوشد و هرگاه از خداوند مسئلت و حاجتى داشتید فردوس را از حضرتش درخواست کنید. (مجمع البیان؛ ذیل آیه) امیرالمؤمنین(ع) در وصف بهشت چنین مى فرماید: درجاتى است که هر یک بر دیگرى برترى خاص خود را دارد و جایگاههائى که با یکدیگر متفاوتند، نعمتهایش پایان نپذیرد و ساکنان آن هرگز از آن کوچ نکنند، جاویدانند که براى همیشه در عنفوان جوانى در آن بزیند، وطنگزینان که هیچگاه نومیدى نداشته باشند.(بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۶۲)
۳- بازگشت متاع به صاحب آن: یکی از عوامل بهشت افزا، بازگشت متاع به صاحبان اصلی آن است. بر اساس برخی از روایات، همه انسانها از روح ساخته میشوند؛ این روح که از مصادیق امرالله است، در کمال تمامیت خویش است؛ اما وقتی به عنوان نفس در کالبد دمیده میشود، متاثر از خلق و کالبد خویش میشود. اگر خلق یا همان طینت از جنس مناسبی باشد، به طور طبیعی نفس در مسیر درست روحانیت خویش باقی میماند، وگرنه ممکن است تحت تاثیر طینت تغییر یابد؛ زیرا رابطه نفس و بدن همانند رابطه آسمان و زمین، مرد و زن است؛ برای پرورش گیاهی مناسب لازم است تا آب و خاک مناسب باشد، یعنی همان طوری که اصلاب شامخه لازم است، ارحام مطهره نیز لازم است.
بر اساس روایات، طینت آدمیان از دو آب و خاک مختلف آفریده شده است؛ زیرا آب و خاکی که معصومان(ع) بدان آفریده شدهاند، آب و خاکی مطهر بود؛ اما آب و خاک دیگران ترکیبی از دو طین است؛ یکی طین و گلی که از آب و خاک معصومان(ع) بوده و دیگری، طین و گلی که از آب شور و خاک نامناسب است. از نظر روایات، کسانی که به سمت ولایت معصومان(ع) میروند، کسانی هستند که غلبه در طینت آنان، همان زیاده طینت معصومان(ع) است؛ و کسانی که کافر میشوند غلبه با طینت غیر معصومان است. بر این اساس، ممکن است که اهل ولایتالله گناهی مرتکب شوند که به سبب همان آلودگی طینت آنان است که جنبه خلقی است؛ چنانکه ممکن است که اهل ولایت الشیطان گاهی کارهای نیک کنند که به سبب همان طینت معصومان(ع) است که در طینت آنان بوده است.
در روز قیامت، هر کسی متاع خویش را میگیرد و به اصل خویش مراجعه میکند. این گونه است که کسانی که دارای طینت الهی معصومان(ع) هستند از اعمال نیک دشمنان و مخالفان خویش بهرهمند میشوند، در حالی که دشمنان و مخالفان از اعمال بد مومنان اهل ولایت بهرهمند میشوند؛ زیرا قیامت، روز معاد و بازگشت هر چیزی به جای اولش است. وقتی طینت معصومان به آنان بازگردانده میشود، به طور طبیعی اعمال نیک دشمنان که به سبب آمیختگی طینت معصومان با طینت آنان بوده، به خود معصوم باز میگردد؛ چنانکه وقتی طینت بد آمیخته به طینت نیک مومنان به بدان باز میگردد، اعمال زشت مومنان نیز به سوی صاحبان اصلی آن باز میگردد.
از همین رو در روایات است که مومنان اهل ولایت، اعمال نیک دشمنان خویش را باز پس میگیرند؛ چنانکه کافران اعمال بد مومنان را باز پس میگیرند؛ زیرا هر کسی متاع خودش را میجوید و میطلبد و این متاع در هر جایی که پیدا شود به صاحبان آن باز پس داده میشود. در روایتی از امام باقر(ع) آمده است که تاویل باطنی آیه : قَالَ مَعَاذَاللهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ؛ گفت: پناه به خدا که جز آن کس را که کالاى خود را نزد وى یافته ایم بازداشت کنیم زیرا در آن صورت قطعا ستمکار خواهیم بود (یوسف، آیه ۷۹)، به این نکته توجه میدهد که خدا حسنات مخالفان را در نامه اعمال شیعیان مینویسد؛ و سیئات شیعیان را در نامه اعمال مخالفان؛ زیرا آنچه بدی از شیعیان در دنیا سر میزند به سبب طینت کافر است که با طینت شیعه مخلوط شده؛ چنانکه آن نیکی که از کافر سر میزند به خاطر طینت شیعه است که با طینت کافر مخلوط شده است.
پس برای جلوگیری از ظلم لازم است تا هر کسی متاع خودش را بر دارد؛ پس کافر متاعی جز بدی ندارد و شیعه متاعی جز نیکی ندارد. به سخن دیگر، آنچه از حسنات در نزد کافر است، اصولا مال شیعه و متاع او بوده است، نه کافر؛ چنانکه سئیاتی که در نزد شیعه است، اصولا مال کافر بوده است نه شیعه. (تفسیر اهل بیت ج۷، ص۱۲۸؛ بحارالأنوار، ج۵، ص۲۳۱/ علل الشرایع، ج۲، ص۶۰۹؛ درس تفسیرآیتالله جوادی آملی سوره کهف آیات ۶۶ تا ۷۴؛ مورخ ۱۲/ ۰۲/ ۸۸)
۴- اشتراک در محبت و نیت: از دیگر عوامل افزایش کمیت و کیفیت بهشت، مسئله محبت به چیزی و نیت خیر و خالصانه بدان است. در آیات و روایات است که بسیاری از انسانها به خاطر کارهایی در آخرت مواخذه میشوند که خودشان انجام ندادهاند. به عنوان نمونه قوم صالح همگی عذاب شدند در حالی که خودشان ناقه صالح را پی نکرده بودند و تنها اشقیالاشقیاء آنان این کار را کرد، ولی چون همگی بدان محبت و نیت آن را داشتهاند و آن را تأیید کردند، عذاب میشوند. (شمس، آیات ۱۱ تا ۱۴) در کارهای خیر نیز این گونه است که اگر کسی کاری را نکرده ولی نیت داشته، خدا آن عمل صالح را برایش مینویسد و این گونه در کارنامه اعمال ما در آخرت کارهایی مثبت و منفی ثبت میشود که تنها به سبب محبت به آن چیز است.
بر اساس روایات، نیت گناه و بدی، عذاب را به دنبال ندارد، اما نیت خیر و نیکوکاری، ثواب و پاداش را به دنبال خواهد داشت؛ رسول خدا(ص) میفرماید: ما در مدینه افرادی را باقی گذاشتیم که هیچ وادیای را نپیمودیم و بر هیچ تپهای بالا نرفتیم و در هیچ سراشیبی قدم نگذاشتیم، مگر اینکه آنان نیز با ما بودند. عرض کردند: چگونه با ما هستند، در حالی که حضور پیدا نکردند؟ فرمود: نیتهایشان با ماست. (کنزالعمال، ج۳، ص ۴۲۵) امام علی(ع) به مردی که آرزو میکرد کاش برادرش نیز حاضر میبود تا شاهد پیروزی خدا بر دشمنانش در جمل باشد، فرمود: آیا دل برادرت با ما بود؟ عرض کرد: آری. حضرت فرمود: پس او با ما بوده است. هر آینه در این سپاه افرادی حضور داشتهاند که هنوز در پشت پدران و رحم مادرانند و بزودی روزگار، آنان را به جهان هستی آورد و با وجود آنها جبهه ایمان نیرو گیرد. (نهجالبلاغه، خطبه ۵۵)
استاد مطهری(ره) شبیه این داستان را درباره جنگ صفین چنین نقل کرده است: هنگامی که امیرالمومنین(ع) از جنگ صفین مراجعت کرد، شخصی از اصحاب آن حضرت خدمت ایشان آمد و عرض کرد: یا امیرالمومنین! دوست داشتم برادرم در این جنگ بود و به فیض درک رکاب شما نائل میشد. حضرت در جواب فرمود: بگو نیتش چیست؟ تصمیمش چه هست؟ آیا این برادر تو معذور بود و نتوانست بیاید و در جنگ شرکت کند؟ و یا نه، بدون عذری از شرکت در جنگ خودداری کرد و نیامد؟ اگر معذور نبود و نیامد، بهتر همانکه نیامد و اگر عذری داشته که با ما باشد، پس با ما بوده است. آن مرد عرض کرد: بله یا امیرالمومنین! اینطور بود؛ یعنی نیتش این بود که با ما باشد. حضرت فرمود: پس نه تنها برادر تو با ما بود؛ بلکه با ما بودهاند کسانی که هنوز در رحمهای مادرانند و افرادی که هنوز در اصلاب پدرانند و تا دامنه قیامت اگر افرادی یافت شوند که واقعا از صمیم قلب نیت و آرزوهایشان این باشد کهای کاش علی را درک میکردم و در رکاب او میجنگیدم، ما آنها را جزء اصحاب خود میشماریم. (گفتارهای معنوی، ص ۲۳۷) براساس همین منطق است که در زیارت امام حسین(ع) عرضه میداریم: یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما؛ ای کاش من با شما بودم، پس به رستگاری بزرگی دست مییافتم و به شهادت میرسیدم. پس یکی از عوامل بهشت افزا که کمیت و کیفیت بهشت افراد را افزایش میدهد، عامل محبت و نیت است.
به قلم: محسن رزمجو
منبع: ابنا