به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) (گروه تحقیقات سایت رهیافتگان وابسته به انجمن شهید ادواردو آنیلی )«عقل » در قرآن کریم، فقط به صورت فعلی استعمال شده، و مراد از آن نوعی فهم خاص است که به ظواهر اکتفا نمی کند و حقیقت معنا را درمی یابد. هیچ کتابی به اندازهی قرآن کریم ما را دعوت به تفکر و استفاده ی صحیح از خرد نکرده است.
در قرآن کریم واژه «فکر» با مشتقات آن ۴۷۹ تکرار شده است. در آیات قرآن کریم به تفکر در مورد شگفتی های جهان آفرینش ، سرگذشت پیشینیان و ….. توصیه شده همینطور در روایات به اندیشیدن و استفاده ی صحیح از عقل تاکید شده است.
امام صادق(علیه السلام) فرموده : «بهترین عبادت مداومت در تفکر است» .
به این سخن از امیرالمومنین علی (علیه السلام) دقت کنیم. «کسیکه اندیشه ندارد بصیرت و آگاهی ندارد».
اما سوال اینجاست که با توجه به اهمیت عقل و اندیشه، چرا ادعا میکنیم برای انتخاب مسیر و پیمودن راه زندگی و نیل به هدف صحیح عقل لازم است اما کافی نیست
میزان درایت و اندیشهی هر فرد با فرد دیگر متفاوت است و افراد بنا به شرایط زندگی، سبک تربیتی، فرهنگ رایج و … از عقل خود استفاده میکنند. بنابراین عقل نمیتواند به تنهایی معیاری برای تشخیص درست و نادرست باشد. علاوه بر این بسیاری از مواقع بر اساس ادراک و تفسیر داده های حسی خود از عقل خویش بهره میبریم.
گاهی اوقات ادراک ما از محیط دچار خطا خواهد شد ( خطای مولر-ملرلایر / پونزو و …. ). پس بر اساس آن ممکن است قضاوت ما دچار اشتباه شود. مورد دیگر اینست که به طور کلی، گرایشات نفسانی وقتی از حد اعتدال خارج شوند، میتوانند در فهم انسان خدشه ایجاد کنند و در حقیقت، موجب بدفهمی انسان شوند.
مثلا، کسی که زیاد عصبانی است نمی تواند درک صحیحی از موقعیت داشته باشد و یا کسی که تمایل شدید به انجام گناهی دارد، قبح آن را به خوبی درک نمیکند، ولی هنگامی که آن عصبانیت و هیجان از بین رفت، فهم او عوض میشود و بهتر میتواند واقعیت را درک کند.
اگر عقل انسان میتوانست بر تمام موضوعات احاطه پیدا کند شاهد بیماریهای لاعلاج ( سندرم پری رامبرگ – رشد استخوانی فیبرو دسپلسیا و…. ) نبودیم.
علاوه بر این موارد برای یافتن راه زندگی و مسیری که سعادتمندی ما را تضمین کند علاوه بر عقل نیاز به یک منبع دقیق برنامه ریزی داریم . مسئولیت این برنامه ریزی بر عهدهی کسی است که شناخت عمیق در مورد ما دارد، از نیاز ها، محدودیت ها و ظرفیت وجودی ما آگاه است. ما ( عقل ما ) نمیتوانیم این برنامه ریزی را داشته باشیم زیرا خود را به طور کامل نمیشناسیم.
( هنوز هم اطلاعات کاملی در مورد جسم و روان خود نداریم. به همین دلیل است که علل بسیاری از بیماری های جسمی و روحی برایمان ناشناخته است ). از طرفی عقل ما احاطه بر زمان آینده ندارد و ما از آینده ی خود ناآگاهیم. و شناخت ما محدود به حیطهی مکان و زمانی است که در آن زندگی میکنیم . پس به دلیل محدودیت های ذکر شده عقل نمیتواند برنامه ای جامع که ما را به سعادت برساند، تهیه کند.
به سخن امیر المومنین علی(علیه السلام) بیندیشیم:
امیرالمؤمنین دربارهی سالک طریق خدا میفرماید: عقل و خردش را زنده و هوای نفسش را میرانده است، تا آنجا که جسمش نحیف و لاغر شده و تندی و خشونتش به نرمی و سلامت تبدیل شده است، و برقی پر نور برایش تابیده و راه هدایت برایش آشکار کرده و او به وسیله آن به طی طریق پرداخته است و همواره از بابی به باب دیگر منتقل شده تا به باب سلامت و سرای زندگی جاودانه راه یافته و قدمهایش در جایگاه امن و راحت با آرامش بدنش قرار یافته است، و همه اینها به آن جهت است که عقل و قلب خود را به کار انداخته و پروردگارش را خشنود ساخته است
در اینجا به وضوح اشاره شده که برای رسیدن به سعادت علاوه بر استفاده صحیح از تفکر و عقل ( البته نه هر نوع تفکر و منظور تفکر مفید میباشد) تلاش در جهت اصلاح نفس و مبارزه با هوای نفس نیاز است و نشان داده است که برای هدف خشنود ساختن پروردگار نیاز است از عقل و قلب بهره گرفته شود
و باتوجه به آیات قرآن کریم به این نگرش دست می یابیم که عقل از دیدگاه قرآن، بینیاز کننده از وحی نیست، بلکه شیوهای برای فهم حقیقت وحی نیز هست.