به گزارش رهیافته (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان)
مرز در عقل و جنون !♭● باریک است کفر و ایمان !♭● چه به هم نزدیک است
عشق هم در دل !♭● ما سردرگم مثل ویرانی !♭● و بهت مردم
گیسویت تعزیتی !♭● از رویا شب طولانی !♭● خون تا فردا
خون چرا در رگ من !♭● زنجیر است زخم من تشنه تر از شمشیر است
مستم از جام تهی حیرانی باده نوشیده !♭● شده پنهانی
باده نوشیده شده پنهانی عشق تو پشت جنون محو شده
هوشیاری است مگو سهو شده من و رسوایی و این بار گناه
تو و تنهایی و آن چشم سیاه از من تازه مسلمان بگذر بگذر
بگذر از سر پیمان بگذر بگذر دین دیوانه بدین عشق تو شد
جاده ی شک به یقین عشق تو شد مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی باده نوشیده شده پنهانی