تاریخ انتشار :

چرا مکتب ما علوی و مذهب ما جعفرى است؟ (بخش اول)

پیروان مذهب امام جعفر صادق (علیه السلام) نیز بخشى از جامعه اسلامى هستند که گاهى شیعه به آنان گفته مى‌شود و گاه به‌نام جعفرى شناخته مى‌گردند

به گزارش رهیافته (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان)در جهان اسلام امروز مسلمانان پیرو مذاهب متعددى هستند، در کنار هم زندگى مسالمت‌آمیز دارند و نشنیده‌ایم در کشورهاى اسلامى به‌طور آشکار حنفى نسبت به مالکى یا حنبلى نسبت به شافعى حساسیت خاصى نشان دهد، اما در لایه‌هاى درونى، این حساسیت در میان مذاهب مذکور وجود دارد، مثلاً در کشورهاى مراکش، لیبى، الجزایر و تونس پیروى از مذهب مالکى الزامى است و مذاهب دیگر به رسمیت شناخته نمى‌شوند و در سوریه مذهب حنفى به رسمیت شناخته شده است و سایر مذاهب مورد قبول نیستند و در عربستان از مذهب وهابى که منشعب از مذهب حنبلى از طریق ابن تیمیه است پیروى می‌شود و دیگر مذاهب را قبول ندارند، ولى این چهار مذهب تحت عنوان «اهل سنت» در جهان معرفى مى‌شوند و پیروان مذهب امام جعفر صادق (ع) نیز بخشى از جامعه اسلامى هستند که گاهى شیعه به آنان گفته مى‌شود و گاه به‌نام جعفرى شناخته مى‌گردند.
با وجود اذعان پیشوایان چهار مذهب مذکور به بهره‌گیرى از محضر امام جعفر صادق (ع) و به‌رغم اینکه مهم‌ترین شخصیت مذهبى اهل سنت در دوران خود یعنى شیخ الأزهر مصر که بالاترین مرکز افتا براى عموم «اهل سنت» است رسماً جواز پیروى از مذهب جعفرى را پیش از ۶٠ سال اعلام کرده است، با این‌حال در زمانى که محمدرضا پهلوى ولیعهد ایران داماد ملک فؤاد و خواهر ملک فاروق پادشاه مصر بود و سیاست‌هاى هر دو کشور در وابستگى به استعمار انگلیس یکسو بود، بدین جهت فضاى جهان اهل سنت به تبعیت از نظام سیاسى حاکم نگاهش به شیعیان کاملاً مثبت بود به‌ویژه که مطابق قانون اساسى ایران فوزیه همسر ولیعهد مذهب شیعه را پذیرفت، ولى پس از جدایى شاه ایران از فوزیه و گسسته شدن رابطه خویشاوندى میان شاه ایران «شیعه» و شاه مصر «سنّى» این روند متوقف شد.
با کودتاى نظامى جمال عبدالناصر علیه رژیم پادشاهى فاروق و تیرگى روابط میان مصر و ایران که به قطع روابط بین دو کشور انجامید زمینه حرکت مخالفان وحدت اسلامى به وجود آمد، لیکن با نهضت حضرت امام خمینى و طرفدارى ایشان از نهضت انقلابى فلسطین و اعلام مواضع قاطع علیه رژیم صهیونیستى فرصت مناسب مجدد براى نزدیکى پیروان چهار مذهب و اتباع مذهب جعفرى ایجاد گردید.
پس از استقرار نیروهاى مبارز فلسطینى در لبنان و فعالیت آنان در جنوب لبنان که ساکنان آن اکثراً شیعه هستند و نیز با حضور سیدموسى صدر در آنجا زمینه نزدیکى بیشتر اهل سنت و شیعیان ایجاد شد، ولى پس از سرنگونى رژیم شاه و پیروزى انقلاب اسلامى در ایران در سال ١٣۵٧ و در اثر سفر ذلت‌بار انور سادات به فلسطین اشغالى و سخنرانى او در پارلمان رژیم صهیونیستى و نهایتاً امضاى قرارداد ننگین «کمپ دیوید» و اعلام موضع صریح امام خمینى رضوان‌الله علیه این خیانت بزرگ و قطع روابط دیپلماسى بین جمهورى اسلامى ایران و مصر و نیز به‌دنبال همگام شدن مصر با رژیم وهابى عربستان هراسان از گسترش آثار انقلاب اسلامى و با پشتیبانى کامل امریکا و در جهت مقابله با توسعه نفوذ ایران و با همگامى و حمایت رژیم صهیونیستى اشغالگر زمینه تحریکات علیه مذهب جعفرى در حد بسیار گسترده‌اى در جهان اسلام به وجود آمد.
با آغاز جنگ تحمیلى صدام و به علت اینکه اکثریت ملت عراق نیز شیعه هستند صدام و حامیانش متشکل از سران مرتجع منطقه و اغلب کشورهاى عربى علیه شیعه یکصدا شده و میدان را براى مبلغان تفرقه میان مسلمانان کاملاً باز کردند و تبلیغات منفى علیه شیعیان به حد اعلی رسید.
اما پس از شکست صدام و ستیز او با حامیان دیروز خود و اشغال کویت و تهدید عربستان به اشغال و موضع منطقى جمهورى اسلامى ایران در معارضه با حملات صدام به دو کشور کویت و عربستان، نیروهاى تفرقه‌افکن دچار به‌هم‌ریختگى کامل و تحیر شدند و همان کسانى که با تمام وجود از صدام پشتیبانى مى‌کردند و تمامى امکانات اقتصادى، نظامى و نفتى خود را در اختیار وى قرار دادند مجبور شدند دست دوستى به سوى ایران دراز نمایند و ایران هم از این فضاى مثبت در جهت وحدت جهان اسلام استقبال کرد، ولى با نزدیکى جمهورى اسلامى به نیروهاى مقاومت فلسطین و حمایت از آنان و پشتیبانى کامل از مقاومت اسلامى در لبنان و پیروزى پیاپى مجاهدان لبنانى و شکست‌هاى ذلیلانه صهیونیست‌ها وابستگان به استکبار جهانى و مزدوران امریکا روزبه‌روز فاصله‌هاى خود را با یکدیگر کمتر کردند که امروز شاهد روابط علنى و صمیمانه میان کشورهاى مزدور عربى و برخى کشورهاى اسلامى با رژیم اشغالگر هستیم.
این مجموعه کشور‌ها براى پوشش بر حرکت خائنانه رهبران وابسته خود به امریکا لازم دیدند هرچه بیشتر حساسیت جهان اسلام را نسبت به مکتب شیعه و نماد شناخته شده امروز آن جمهورى اسلامى ایران گسترش دهند و متأسفانه اغلب مراکز مذهبى اهل سنت که کاملاً تحت سیطره رژیم‌هاى حاکم بر کشور‌ها هستند و از خود هیچ گونه اختیارى ندارند نیز به دنبال حکومت‌ها همان مسیر را دنبال کردند و دشمنى تاریخى منصوص در قرآن کریم یهود با مسلمین را به فراموشى سپرده و وظیفه حود دانستند با تمام قدرت به جنگ شیعیان بروند.
البته در مقاطع مختلف تاریخ میان پیروان مذاهب چهارگانه نیز جنگ‌هایى افروخته شده است، ولى با رویکرد مشترک رژیم‌هاى حاکم بر اکثر کشورهاى اسلامى در قرن اخیر و حرکت آنان در جهت وابستگى به قدرت‌هاى استکبارى اختلافات میان مذاهب چهارگانه کنار رفت و اختلاف آن مذاهب با شیعه نیز در دوران رژیم شاه که همسو با دیگر کشور‌ها بود بسیار کمرنگ شد و حتى مقامات رسمى وهابى عربستان به گرمى از شخصیت‌هاى مذهبى شیعه استقبال مى‌کردند که نمونه بارز آن استقبال استثنائى از مرجع اعلاى شیعه آن دوران مرحوم آیت‌الله‌العظمى سیدمحسن حکیم سال ١٣۴٧ در موسم حج بود و تا سال‌ها بعد از پیروزى انقلاب اسلامى نیز تلاش‌هایى از سوى مقامات جمهورى اسلامى ایران و پادشاهان پیشین عربستان براى تنش‌زدایى انجام مى‌گرفته، ولى القائات دشمنان قسم خورده اسلام و وابستگى روزافزون رژیم وهابى به سیاست‌هاى امریکایى ـ صهیونیستى این تلاش‌ها را خنثى کرده و دشمنى با جمهورى اسلامى سرلوحه فعالیت‌هاى رژیم عربستان و همپیمانانش شده است و در مقابل نزدیکى آنان با رژیم صهیونیستى عمیق‌تر و هر روز آشکار‌تر مى‌شود.
موضوع معارضه با منش اهل بیت (ع) که نخستین نمونه آن امیرالمؤمنین (ع) از زمان حیات رسول‌الله (ص) آغاز شده است و در مقاطع متعدد منافقان تلاش‌هاى گسترده‌اى انجام داده‌اند تا شخصیت ایشان را به هر نحو ممکن در نظر مسلمانان مخدوش نمایند و این حرکت منافقانه در مناسبتى تأثیر خود را به‌طور کامل عیان کرد و آن در زمان حرکت رسول‌الله (ص) به سوى «تبوک» و جایگزین کردن امیرالمؤمنین (ع) به جاى خود در «مدینه» بود که دشمنان شایعه‌پراکنى کردند علت عدم همراهى این بار امیرالمؤمنین دلگیرى رسول‌الله از ایشان است و به این شایعه به قدرى دامن زده شد و در جامعه قوت گرفت که امیرالمؤمنین (ع) را بر آن داشت که مدینه را ترک کنند و به دنبال رسول‌الله که در مسیر بودند بروند و جریان را به ایشان گزارش دهند و آنجا بود که رسول‌الله (ص) کلام گهربار معروف خود را که مورد اتفاق همه مسلمانان است اعلام و تمام نقشه دشمنان را نقش بر آب کردند: «الا ترضى أن تکون منى بمنزله هارون من موسى: آیا نمى‌پسندى که منزلت تو نزد من همانند منزلت هارون نزد موسى باشد؟»
و علت اصلى این دشمنى‌ها خلاصه مى‌شود در ویژگى سبقت امیرالمؤمنین بر همه در گرویدن به اسلام از لحظات نخستین نزول وحى در غار «حراء» و نیز «باب مدینه العلم» رسول الله بودن ایشان که این فضیلت نصیب احدى نشده است و هیچ کدام از اصحاب پیامبر اکرم (ص) نیز جرئت چنین ادعایى را نداشته‌اند.
حجت‌الاسلام سیدصادق موسوی

*محقق و نگارنده کتاب شریف
«تمام نهج‌البلاغه»

منبع: جوان

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار