تاریخ انتشار :

تاریخ اسلام

اولین مسلمانان از زنان و مردان به حضرت رسول اکرم(ص)، چه کسانی بودند؟

همانگونه که اشاره کردیم دهها روایت در کتب مختلف تاریخ و تفسیر و حدیث، در این باره از رسول اکرم(ص) و دیگران نقل شده است.

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان)همه متفقاً گفته اند؛ که نخستین کسی که از زنان مسلمان شد، «خدیجه(س)» همسر وفادار و فداکار پیامبر(ص) بود، و امّا از مردان، همه دانشمندان و مفسران شیعه به اتفاق گروه عظیمی از دانشمندان اهل سنت «علی(ع)»، نخستین کسی از مردان می دانند، که دعوت پیامبر(ص) را پاسخ گفت.

دیگر مطالب و تصویر سازی ها در مورد حضرت خدیجه را اینجا ببینید

شهرت این موضوع در میان دانشمندان اهل تسنن به حدی است که جمعی از آنها، ادعای اجماع و اتفاق بر آن کرده اند.

از جمله؛

حاکم نیشابوری می نویسد:

«هیچ مخالفتی در میان تاریخ نویسان در این مسأله وجود ندارد، که علی بن ابیطالب(ع) نخستین کسی است که اسلام آورده، تنها در بلوغ او به هنگام پذیرش اسلام اختلاف دارند».(۱)

?ابن عبدالبر می نویسد:

«در این مسأله اتفاق است که خدیجه(س) نخستین کسی بود که ایمان به خدا و پیامبر(ص)آورد، و او را در آنچه آورده بود، تصدیق کرد، سپس علی(ع) بعد از او همین کار را انجام داد».(۲)

ابو جعفر اسکافی معتزلی می نویسد:

«عموم مردم نقل کرده اند که افتخار سبقت در اسلام مخصوص علی بن ابیطالب(ع) است».(۳)

گذشته از این، به گفته ی محدثان، پیامبر(ص) روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد و علی(ع) فردای آن روز با پیامبر(ص) نماز خواند.(۴)

روایات فراوانی از پیامبر(ص) و نیز از خود علی(ع) و صحابه در این باره نقل شده است که به حد تواتر می رسد و ذیلاً چند حدیث را به عنوان نمونه می آوریم.

حضرت رسول اکرم(ص) فرمود:

«نخستین کسی که در کنار حوض کوثر بر من وارد می شود، نخستین کسی است که اسلام آورده، و او علی بن ابیطالب(ع) است».(۵)

گروهی از دانشمندان اهل سنت از پیامبر(ص) نقل کرده اند، که پیامبر(ص) دست علی(ع) را گرفت و فرمود:

«این اولین کسی است که به من ایمان آورده، و اولین کسی است که در قیامت با من مصافحه می کند و این صدیق اکبر است».(۶)

ابو سعید خدری از پیامبر(ص) چنین نقل می کند که دست به میان شانه های علی(ع) زد و فرمود:

«ای علی(ع) هفت صفت ممتاز داری، که احدی در قیامت نمی تواند درباره آنها با تو گفتگو کند، تو نخستین کسی هستی که به خدا ایمان آوردی، و از همه نسبت به پیمانهای الهی باوفاتری، و در اطاعت فرمان خدا پابرجاتری» (۷)

امام علی(ع) در خطبه ی قاصعه می فرماید:

وَلَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی الْاِسْلاَمِ غَیْرَ رَسُولِ اللّه(ص) وَخَدِیجَهَ(س) وَاَنَا ثَالِثُهُمَا!

اَرَی نُورَ الْوَحْیِ وَالرِّسَالَهِ وَ اَشُمُّ رِیحَ النَّبُوَّهِ

در آن روز در هیچ خانه ای، اسلام راه نیافت، جز خانه رسول خدا(ص) و خدیجه(س)!

و من سوّمین آنان بودم، من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبّوت را استشمام می کردم.(۸)

همانگونه که اشاره کردیم دهها روایت در کتب مختلف تاریخ و تفسیر و حدیث، در این باره از رسول اکرم(ص) و دیگران نقل شده است.

عفیف بن قیس کندی می گوید:

من در زمان جاهلیت بازرگان عطر بودم. در یکی از سفرهای تجارتی وارد مکه شدم و مهمان عباس[عموی رسول اکرم(ص)] شدم، در یکی از روزها در مسجدالحرام در کنار عباس نشسته بودم، در این هنگام که خورشید به اوج رسیده بود، جوانی به مسجد در آمد که صورتش همچون قرص ماه نورانی بود، نگاهی به آسمان کرد و سپس رو به کعبه ایستاد و شروع به خواندن نماز کرد، چیزی نگذشت که نوجوانی خوش سیما به وی پیوست و در سمت راست او ایستاد.

سپس زنی که خود را پوشانده بود، آمد و در پشت سر آن دو نفر قرار گرفت و هر سه با هم مشغول نماز و رکوع و سجود شدند.

من از دیدن این منظره که در مرکز بت پرستان، سه نفر آیین دیگری غیر از مرام بت پرستی را برگزیده اند در شگفت ماندم، رو به عباس کرده و گفتم:

حادثه بزرگی است!

او نیز این جمله را تکرار کرد و افزود:

آیا این سه نفر را می شناسی؟

گفتم: نه!

گفت: نخستین کسی که وارد شد جلوتر از هر دو نفر ایستاد، برادر زاده من محمد بن عبدالله و دومین فرد، برادر زاده دیگر من علی بن ابی طالب و سومین شخص خدیجه همسر محمد(ص) است.

و او مدعی است که آیین او از طرف خداوند نازل شده است.

وَ اَیمُ اَللَّهِ مَا أَعْلَمُ عَلَی ظَهْرِ اَلْأَرْضِ کلِّهَا أَحَداً عَلَی هَذَا اَلدِّینِ غَیرَ هَؤُلاَءِ

به خدا قسم! اکنون در روی زمین، جز این سه نفر کسی از این دین پیروی نمی کند.(۹)

این قضیه به خوبی نشان می دهد که در آغاز دعوت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) غیر از همسرش خدیجه(س) تنها امام علی(علیه السلام) آیین او را پذیرفته بوده است.

منابع:

۱)المستدرک حاکم نیشابوری، ج۱، ص۲۲

۲)استیعاب ابن عبدالبر، ج۲، ص۴۵۷

۳)الغدیر علامه امینی، ج۳، ص۲۳۷

۴)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۲، ص۵۷

۵)المستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷

۶)السیره النبویه ابن هشام، ج۱، ص۲۶۲

۷)حلیه الاولیاء اصفهانی، ج۱، ص۶۶

۸)نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲

۹)تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۲

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار