تاریخ انتشار :

احکام شرعی

عقیقه کردن و احکام و شرایط آن چیست؟

عقیقه و احکام و شرایط آن را بیان کنید.

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها.
پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی اگر چنین نشد اشکالی ندارد و کفایت می کند.
همچنین مستحب است، پس از سر بریدن عقیقه، استخوان‌ها را نشکنند، بلکه از بند مفصل‌ها جدا کنند، ولی استحباب دفن کردن استخوان‌هاى عقیقه و بعضى از کارهایى که در بعضى جاها مرسوم و معروف است، ثابت نشده و مدرکى ندارد.
مستحب است یک ران یا یک چهارم از گوشت عقیقه را به قابله بدهند و بقیّه را بین مؤمنان تقسیم نمایند، ولی بهتر آن است که با آب و نمک بپزند و حدّاقل به ده نفر طعام بدهند، و پدر و مادر و هر کسی که خرجش به عهده پدر آن طفل است و عیال او محسوب می شوند – مانند فرزندان – از آن گوشت نخورند.
خوب است تراشیدن موی سر فرزند و صدقه دادن به طلا یا نقره، به وزن آن موها و عقیقه نمودن در روز هفتم هم زمان، انجام شود.
اگر پدری در روز هفتم برای فرزندش عقیقه نکند تا هنگام بلوغ طفل، این استحباب برای پدر است و می تواند برای فرزندش عقیقه کند، ولی بعد از بلوغ، بر خود فرزند استحباب دارد که برای خود عقیقه نماید.
پاسخ تفصیلی
عقیقه در لغت
«عقیقه» از مادّه «عقّ» در اصل، به معنای موی سر هر نوزادی است که با آن مو متولّد شده، چه نوزاد انسان باشد یا حیوان، اما الآن، اسم شده برای آن حیوانی که در روز هفتم تولّد نوزاد، برای او سر می‌برند.[۱]
عقیقه در فقه
گروهی از فقها می‌گویند: عقیقه عبارت است از کشتن گوسفند هنگام ولادت فرزند.[۲] برخی دیگر گفته‌اند: عقیقه، آن حیوانی است که برای فرزند می‌کشند، چه فرزند پسر باشد یا دختر.[۳]
آداب و شرایط عقیقه
کسی که خداوند فرزندی به او عنایت کرده، بنابر نظر برخی از فقها، واجب،[۴] و بنابر نظر مشهور از فقها، مستحب است،[۵] در روز هفتم ولادت فرزندش گوسفندی را به عنوان عقیقه جهت حفظ فرزند از بلاها ذبح کند و گوشت آن‌را حداقل به ده نفر اطعام کند.[۶]
از امام صادق(ع) سؤال شده، آیا صدقه دادن قیمت عقیقه کفایت از عقیقه کردن می‌کند؟ حضرت فرمودند: نه کفایت نمی‌کند؛ خداوند دوست دارد طعام دادن و خون ریختن را.[۷]
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «هر مولودى گرو عقیقه است»؛[۸] یعنی اگر عقیقه نکنند فرزند، در معرض مرگ و یا انواع بلاها است.[۹]
از این جهت اگر پدر تا هنگام بلوغ فرزند برایش عقیقه نکند، بعد از بلوغ تا آخر عمرش بر خود فرزند مستحب است برای خود عقیقه کند.[۱۰]
عمر بن یزید می‌گوید، به امام صادق(ع) عرض کردم: «نمی‌دانم پدرم براى من عقیقه کرده است یا نه؟ امام(ع) به من امر کرد برای خودم عقیقه کنم و من هم [بنا به دستور امام] برای خودم عقیقه کردم، در حالی که پیر و سالخورده بودم».[۱۱]
در این‌که آیا در عقیقه باید حیوان هم جنس فرزند باشد؛ یعنی اگر فرزند پسر بود عقیقه، نر باشد و اگر فرزند دختر بود عقیقه، ماده باشد و این‌که چه حیوانی را می‌توان برای عقیقه کشت روایات مختلف وارد شده است.
از امام صادق(ع) روایت شده است: «اگر فرزند، پسر بود، برای او حیوان نر، عقیقه کنید و اگر فرزند، دختر بود برای او حیوان مادّه، عقیقه کنید».[۱۲]
امّا در روایت دیگر از امام صادق(ع) در مورد عقیقه دختر و پسر سؤال شد، حضرت فرمود: «عقیقه دختر و پسر، یکسان است و فرقی ندارد».[۱۳] یعنی نیاز نیست برای دختر، عقیقه ماده و برای پسر عقیقه نر کشته شود.
به تبع روایات، فقها، نیز نظر یکسان در مسئله ندارند؛ لذا برخی از فقها گفته‌اند: برای پسر، گوسفند نر و برای دختر، گوسفند ماده کشته شود،[۱۴] و عقیقه نیز فقط باید گوسفند باشد، نه غیر آن.[۱۵] البته برخی دیگر از فقها بر آنند: بهتر این است که عقیقه گوسفند باشد، سپس شتر و سپس هر حیوانی که بتوان آن‌را قربانی کرد.[۱۶] برخی هم معتقدند مساوی بودن عقیقه در نر و ماده بودن با فرزند، مستحب است، اما اگر یکسان هم نباشند کفایت می‌کند.[۱۷]
نتیجه
خلاصه جمع بین روایات و نظریات مختلف فقها، این است که بهتر آن است که حیوان ذبح شونده، جهت عقیقه، گوسفند باشد، ولی اگر غیر گوسفند از بقیّه حیوانات مثل گاو یا شتر برای عقیقه استفاده کنند، نیز کفایت می‌کند.
همچنین، افضل تساوی در جنسیت، بین عقیقه و فرزند است، امّا اگر تساوی در جنسیت هم رعایت نشود، باز اشکالی ندارد و کفایت، می‌کند.
برخی از فقها،[۱۸]می‌گویند حیوانی که عقیقه می‌شود، بهتر است شرایط قربانی[۱۹] را داشته باشد؛ یعنی معیوب نباشد، چاق باشد، سن[۲۰] آن هم رعایت شود، ولی اگر شرایط قربانی را نداشته باشد باز هم کفایت می‌کند. چنان‌که امام صادق(ع) فرمودند: «همانا عقیقه گوسفند گوشتی است(یعنی هدف گوشت است)، به منزله قربانی نیست، هر گوسفندی برای عقیقه کفایت می‌کند، منتها هر چه چاق‌تر باشد بهتر است».[۲۱]
دعا برای سر بریدن عقیقه
امام صادق(ع) فرمودند وقتی می‌خواهید عقیقه را سر ببرید بگوئید: «یٰا قَوْمِ إِنِّی بَرِی‌ءٌ مِمّٰا تُشْرِکُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ مٰا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ[۲۲] إِنَّ صَلٰاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیٰایَ وَ مَمٰاتِی لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ لٰا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذٰلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ[۲۳] اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ بِسْمِ اللهِ وَ اللهُ أَکْبَرُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ».[۲۴]
لازم به ذکر است که به‌جای فلان بن فلان، اسم فرزند و پدرش ذکر شود.
دعای بعد از سر بریدن عقیقه
امام صادق(ع) فرمودند هنگامی که حیوان را سر بریدید بگویید: «وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ مٰا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِنَّ صَلٰاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیٰایَ وَ مَمٰاتِی لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ لٰا شَرِیکَ لَهُ اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ اللَّهُمَّ هَذَا عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ».[۲۵]
آن‌حضرت همچنین فرمودند بعد از ذبح بگویید: «بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ اللَّهُمَّ عَقِیقَهٌ عَنْ فُلَانٍ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ ص».[۲۶]
از امام باقر(ع) نیز نقل شده است، وقتی عقیقه را سر بریدی بگو: «بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ وَ اللهُ أَکْبَرُ إِیمَاناً باللهِ وَ ثَنَاءً عَلَى رَسُولِ الله وَ الْعِصْمَهَ لِأَمْرِهِ وَ الشُّکْرَ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَهَ بِفَضْلِهِ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَإِنْ کَانَ ذَکَراً فَقُلِ- اللَّهُمَّ إِنَّکَ وَهَبْتَ لَنَا ذَکَراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا وَهَبْتَ وَ مِنْکَ مَا أَعْطَیْتَ وَ کُلُّ مَا صَنَعْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلَى سُنَّتِکَ وَ سُنَّهِ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ وَ اخْسَأْ عَنَّا الشَّیْطَانَ الرَّجِیمَ لَکَ سُفِکَتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ».[۲۷]
چگونگی تقسیم عقیقه
مستحب است بعد از سر بریدن عقیقه، استخوان‌هایش را نشکنند، بلکه از بندها جدا کنند،[۲۸] ولی استحباب دفن کردن استخوان‌هاى عقیقه و بعضى از کارهایى که در بعضى جاها مرسوم و معروف است، ثابت نشده و مدرکى ندارد.[۲۹]
مستحب است یک ران [۳۰]یا یک سوم[۳۱] و یا یک چهارم[۳۲] گوسفند را به قابله دهند، اگر قابله مادر بزرگ پدری نوزاد باشد، یا از افراد تحت تکفّل وی باشد، چیزی به قابله داده نمی‌شود،[۳۳] و اگر فرزند بدون قابله متولد شد، آن‌را به مادر فرزند می‌دهند و مادر آن‌را به هر کسی که خواست می‌دهد[۳۴] و بقیّه گوشت را بین مؤمنان نیازمند تقسیم کنند، اما بهتر آن است که بقیّه را لااقل با آب و نمک بپزند و گوشت آن را حدّاقل به ده نفر از مؤمنان، اطعام کنند هر قدر بیشتر باشند دارای فضیلت بیشتر است.[۳۵]
سنّت است که پدر و مادر و هر کسی که خرجش به عهده پدر آن طفل است و عیال او محسوب می‌شوند – مانند فرزندان – از گوشت عقیقه نخورند، همچنین بهتر آن است که از طعامی که در آن پخته باشد نخورند، و خوردن مادر از آن گوشت کراهت بیشتری دارد اما اشکالی ندارد که مادر از گوشت عقیقه به همسایه فقیرش بدهد.[۳۶]
خوب است تراشیدن موی سر فرزند و صدقه دادن به طلا یا نقره، به وزن آن موها و عقیقه نمودن در روز هفتم هم زمان، انجام شود،[۳۷]ولی مستحب است که اوّل، سر فرزند را بتراشند و بعد عقیقه انجام دهند.[۳۸]

[۱]. طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، ج  ۵، ص  ۲۱۵، کتابفروشى مرتضوى، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۲]. شیخ طوسى، المبسوط فی فقه الإمامیه، محقق، مصحح، کشفی، سید محمد تقى‌، ‌ج ۱، ص ۳۹۴، المکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه‌، تهران، چاپ سوم‌، ۱۳۸۷ق.‌
[۳]. شریف مرتضى، على بن حسین موسوى‌، الانتصار فی انفرادات الإمامیه، ص ۴۰۶، دفتر انتشارات اسلامى،‌ قم، چاپ اول‌، ۱۴۱۵ق.‌
[۴] همان.
[۵]. علامه حلّى، حسن بن یوسف بن مطهر، مختلف الشیعه فی أحکام الشریعه‌، ج ۷، ص ۳۰۳، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ ق.‌؛ حلّى، ابن ادریس، محمد بن منصور بن احمد‌، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوى، ج ۲، ص ۶۴۶، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۰ ق؛ شیخ طوسى، الخلاف، محقق، مصحح، على خراسانى، سید جواد شهرستانى، مهدى طه نجف، مجتبى عراقى، ج ۶، ص ۶۷، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ اول‌، ۱۴۰۷‍ ق؛ حلّى، یحیى بن سعید‌، الجامع للشرائع، ص ۴۵۸، مؤسسه سید الشهداء العلمیه‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵‍ .؛ حسینى روحانى‌ قمّى، سید صادق، فقه الصادق (ع)، ج ۲۲، ص ۲۸۷،‌ دار الکتاب، مدرسه امام صادق(ع)،‌ قم،‌ چاپ اول، ‌۱۴۱۲ق.‌
[۶]. کلینى، الکافی، محقق، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج ۶، ص ۲۸ و ۲۹، دار الکتب الإسلامیه، تهران‏، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۷]. همان، ص ۲۵٫
[۸] همان.
[۹]. مجلسی، محمدباقر، حلیه المتقین، ص ۱۱۵، انتشارات ارمغان طوبی، قم، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
[۱۰]. المبسوط فی فقه الإمامیه،‌ ج ۱، ص ۳۹۵٫
[۱۱]. الکافی، ج ۶، ص ۲۵٫
[۱۲]. ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه،‏ محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج ۳، ص ۴۸۵، دفتر انتشارات اسلامى‏، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ ق.‏
[۱۳] الکافی، ج ۶، ص ۲۶٫
[۱۴]. طوسى، محمد بن على بن حمزه‌، الوسیله إلى نیل الفضیله،‌ محقق، مصحح، محمد حسون‌، ص ۳۱۶، انتشارات کتابخانه آیه الله مرعشى نجفى، قم،‌ چاپ اول‌، ‌۱۴۰۸‍ق؛ المبسوط، ج ۱، ص ۳۹۵٫
[۱۵]. المبسوط، ج ۱، ص ۳۹۵٫
.[۱۶] الوسیله إلى نیل الفضیله،‌ ص ۳۱۶٫‌
.[۱۷] عاملى، شهید ثانى، زین الدین بن على‌، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه(المحشّٰى- کلانتر)، ج ۵، ص ۴۴۸، کتابفروشى داورى، قم، چاپ اول‌، ۱۴۱۰ق.‌
[۱۸].همان، ص ۴۴۷٫
[۱۹]. ۱٫ آن‌که اگر شتر باشد سن آن کمتر از پنج سال نباشد و داخل در شش سال شده باشد،  اگر گاو است بنا بر احتیاط واجب کمتر از دو سال نباشد و داخل در سه سال شده باشد،  همچنین در بُز کمتر از سن گاو نباشد، و در میش به احتیاط واجب، کمتر از یک سال نباشد و داخل در سال دوم شده باشد. ۲٫ باید صحیح باشد. ۳٫ باید خیلى پیر نباشد. ۴٫ باید تام الاجزاء باشد، و ناقص کافى نیست. ۵٫ باید لاغر نباشد. ۶٫ باید «خصى»(اخته) نباشد. ۷٫ باید بیضه آن‌را نکوبیده باشند. ۸٫ باید در اصل خلقت بى‌دُم نباشد. ۹٫ در اصل خلقت بى‌بیضه نباشد.(امام خمینی، مناسک حج، ص ۲۵۸ و ۲۵۹).
[۲۰]. اگر شتر باشد سن آن کمتر از پنج سال نباشد و داخل در شش سال شده باشد، اگر گاو است بنا بر احتیاط واجب کمتر از دو سال نباشد و داخل در سه سال شده باشد، همچنین در بُز کمتر از سن گاو نباشد، و در میش به احتیاط واجب کمتر از یک سال نباشد و داخل در سال دوم شده باشد.(امام خمینی، مناسک حج، ص ۲۵۸).
[۲۱]. الکافی، ج ۶، ص ۳۰٫
[۲۲]. انعام، ۷۸، ۷۹٫
[۲۳]. همان، ۱۶۲و ۱۶۳٫
[۲۴]. الکافی، ج ۶، ص ۳۱٫
[۲۵]. همان.
[۲۶]. همان، ص ۳۰٫
[۲۷]. همان، ص ۳۰ و ۳۱٫
[۲۸]. همان، ص ۲۹٫
[۲۹]. فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، ج ۲، ص ۳۸۹، انتشارات امیر قلم، قم، چاپ یازدهم.
[۳۰]. الکافی، ج ۶، ص ۲۸، ۲۹٫
[۳۱]. همان، ص ۳۲٫
[۳۲]. همان، ص ۲۷و ۲۹٫
[۳۳]. همان، ص ۳۲٫
[۳۴]. همان، ص ۲۹٫
[۳۵]. منسوب به امام رضا، فقه الرضا، ص ۲۳۹،‌ مؤسسه آل البیت، مشهد، چاپ اول، ‌۱۴۰۶ق.‌
[۳۶]. الکافی، ج ۶، ص۳۲٫
[۳۷]. همان، ص ۳۳٫
[۳۸]. بهاء الدین عاملی، محمد بن حسین، ساوجی، نظام بن حسین، جامع عباسی، و تکمیل آن، ص ۶۹۴، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۲۹؛ بهجت، محمد تقی، جامع المسائل، ج ۴، ص ۹۸، نشر دفتر معظم له، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار