رهبری قریش در برابر سپاه ابرهه
عبدالمطلب فرزند هاشم و جد پیامبر پس از وفات عموی خویش(مطلب) به ریاست قریش رسید حوادثی چون حفر چاه زمزم و رهبری قریش در برابر سپاه ابرهه که قصد تخریب کعبه را داشتند بر عظمت جایگاه و شأن او در نزد قریش و عرب شبه جزیره افزود .
تواریخ اهل سنت
در تواریخ اهل سنت آمده که از عبدالمطلب سنتهایی به جای مانده که بیشتر آنها در قرآن کریم نیز به صورت سنت و قانون آمده و از آن جمله است: «وفای به نذر، منع از ازدواج محارم، بریدن دست دزد، نهی از کشتن دختران، حرمت شراب و زنا و نیز قدغن کرد که کسی با بدن برهنه طواف کند.»[۱]
بصورت یک امت در قیامت محشور میشود
مرحوم کلینی در اصول کافی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«یحشُرُ عبدالمطلب یوم القیامه أمّهً واحده علیه سیماء الانبیاء و هیبهُ الملوک؛ عبدالمطلب در روز قیامت یک امت محشور میگردد (یعنی در زمان خود تنها او بود که پیرو دین حق بود) و سیمای پیمبران و هیبت شاهان را داراست.»
پنج قانون عبدالمطلب که در قرآن آمده است
در حدیث دیگری شیخ صدوق (ره) از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ روایتی نقل میکند و خلاصه آن این است که آن حضرت به علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: همانا عبدالمطلب در زمان جاهلیّت پنج سنت (قانون) قرار داد که خدای تعالی آنها را در اسلام مقرّر فرمود:
۱٫ زن پدر را بر پسران حرام کرد؛ ۲٫ گنجی به دست آمده و خمس آن را جدا کرد و در راه خدا داد.
۳٫ هنگامی که زمزم را حفر کرد نامش را سقایت الحاج نامید؛ ۴٫ دیه قتل را صد شتر قرار داد.
۵٫ طواف کعبه را به هفت شوط مقرّر داشت.
نظر پیامبر در مورد ایمان عبدالمطلب
آن گاه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ چنین فرمود: همانا عبدالمطلب به بتها قرعه نمیزد و آنها را نمیپرستید و از آنچه برای بت ها قربانی میکردند نمیخورد و میگفت من بر دین ابراهیم باقی هستم.[۲]
با ذکر این مطالب میتوان به این نتیجه رسید که حضرت عبدالمطلب فردی موحّد، یکتاپرست و به دین حضرت ابراهیم بود و در تمام دوران زندگیش به جز خدای یکتا را نپرستید و در آن زمانه تاریک و بتپرستی و گمراهی با ایمان راسخ خود توانست دین خود را حفظ کند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱٫ زندگانی حضرت محمد خاتم النبیین، نویسنده: رسول محلاتی.
۲٫ تاریخ پیامبر اسلام، نویسنده: دکتر آیتی.
۳٫ منتهی الامال، نویسنده: شیخ عباس قمی.
پی نوشت ها:
[۱] . رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت محمد خاتم النبیین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۵، ص ۲۸ و ۲۹٫
[۲] . همان.