تاریخ انتشار :

انجمن اسلامی شهید ادواردو آنیلی منتشر کرد:

کوتاه نوشت از شهید سید رسول عبادت 

بخاطر توانمندی و هوشش امریکایی ها در زمان انقلاب اجازه بازگشتش به ایران را نمی دادند و سعی می کردند او را در امریکا نگه دارند طوری که در لحظه ورود به ایران در سال ۵۸ اشک شوق از چشمانش جارى شد و  به همسرش گفت : مى دانى! تصور نمى کردم موفق شوم روزى به ایران برگردم و سرباز امام زمان شوم

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )مولف :  جمال طاهری   / دیگر کوتاه نوشت از شهدای شاخص اصفهان را اینجا ببینید

 فرمانده گردان۱۱۲لشکر۲۸ کردستان ارتش جمهوری اسلامی ایران

***

مهرماه سال ۱۳۲۴ ه ش مصادف با میلاد حضرت رسول اکرم(ص) بدنیا آمد. پدربزرگوارش به میمنت این روز فرخنده نام او را «رسول» گذاشت

***

پنج ساله بود که پدرش او را با قرآن و آموزشهاى دینى آشنا کرد. طوریکه زمان ورود به دبستان نمازش را مى خواند و با توجه به صوت زیبا و خدادادى که داشت، در مساجد مکبر شده، اذان مى گفت و در مجالس، قرآن رابا صوت زیبا تلاوت مى نمود.

***

هوش و استعداد سرشارش باعث شده بود تا همیشه در سطوح مختلف درسى جزو شاگردان ممتازباشد.

**

در اغلب رشته هاى ورزشى چون دومیدانى، کشتى، شنا، وزنه بردارى موفق به کسب مدال شد

**

.
« رسول عبادت» پس از موفقیت در کنکور ورودى دانشکده افسرى در سال ۱۳۴۳ وارد دانشکده افسرى شد

یکى از دوستان دوران دانشکده مى گوید: اوفردى بود مؤمن و متعهد که همیشه در انجام فرایض و تکالیف دینى اهتمام داشت و با تمام وجود تلاش مى نمود دوستان و آشنایان را با مسایل اسلامى آشنا سازد و بدینوسیله مانع انحراف احتمالى آنان شود

***

سال ۱۳۵۱ در مسابقات تیراندازى کشورهای عضوپیمان«سنتو» موفق به کسب مقام اول شد .

***

برادرش می گوید: آن بزرگوار دررژیم گذشته فرماندهى بود که همیشه بر سر گرفتن حق پرسنل تحت امر خود با فرماندهان رده بالا درگیر مى شد و این موضوع همیشه مشکلاتى را براى او به دنبال داشت طورى که بعضى از فرماندهان نمى توانستند او را تحمل کنند در حالى که پرسنل زیردست بسیار به او علاقمند بودند.

سال ۱۳۵۷ جهت طى دوره عالى به آمریکا اعزام شد که با توجه به شرایط آنزمان براى جلوگیرى از هرگونه آلودگى، همسر و فرزندانش را نیز با خود برد .

***

بخاطر توانمندی و هوشش امریکایی ها در زمان انقلاب اجازه بازگشتش به ایران را نمی دادند و سعی می کردند او را در امریکا نگه دارند طوری که در لحظه ورود به ایران در سال ۵۸ اشک شوق از چشمانش جارى شد و  به همسرش گفت : مى دانى! تصور نمى کردم موفق شوم روزى به ایران برگردم و سرباز امام زمان شوم

***

در ایران به عنوان استاد مشغول به فعالیت شد ولی با شروع فتنه در کردستان با اصرار زیاد به این منطقه رفت وانچنان مفید بود که به دخواست مکرر فرمانده لشکر ۲۸ سنندج به این لشکر انتقالی گرفت

***

سرانجام در عملیات باز پس گیری ارتفاعات قوچ سلطان مورد اصابت گلوله واقع شده و به فیض شهادت دست می یابد

 

بخشی از وصیت‌نامه‌:

‌خدایا در این لحظات درگیری نه می‌ترسم و نه ناامیدم فقط آرزو دارم، که همه ما را ببخشی و دیگران ما را که زنده می‌مانند آگاه سازی تا قدرت پیدا کنند، انتقام مسلمانان واقعی را ازکفار، مشرکین و منافقین بگیرند و قدرت تو را به عرصه وجود گذارند.

خدایا همیشه به تو متکی و معتقد بودم و هستم، بعد از تو به انسان‌ها، به ویژه به انسانهای متقی و خویشان به خصوص همسر و فرزندان، پدر، مادر، برادران و خواهرم، (که) آنها را دوست داشتم و دارم. خدایا همه آنها را بیامرز. خدایا شهدا را که زندگی حقیقی و برحق را در وجود همه ما زنده کرده و می‌کنند بیامرز، شجاعت و ایمان آنها را به دیگران بیاموز. امیدوارم اسلام پیروانش را همیشه در دنیا در پناه تو خدای بزرگ حفظ نماید آمین.

رسول عبادت»

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار