به گزارش رهیافتگان: قم، خیابان صفائیه، ابتدای کوچه آمار. انتشارات بین المللی انصاریان اگر چه رنگ و لعابی ندارد اما برای خارجیها شناخته شده است. هر وقت به آنجا پا بگذارید چهرههای پاکستانی، عرب، اندونزیایی، آفریقایی و… را میبینی که به دنبال کتابهای اسلامی به زبان خویش آمدهاند. وقتی برای طرح مسأله گفتگو به سراغشان رفته بودیم، پروفسور حامد الگار هم آنجا بود. تازه ترجمه کتاب «خصال» شیخ صدوق آماده شده بود که به گفته آقای انصاریان بیش از سی میلیون تومان هزینه برده بود. انتشارات انصاریان تا به حال حدود هزار کتاب به زبانهای انگلیسی، فرانسه، اردو، ترکی، روسی، عربی، چینی، سواحلی، آلمانی، اسپانیولی، فیلیپینی و… منتشر کرده است که حدود سیصد عدد آنها به زبان انگلیسی اند. مابقی ماجرا را از زبان خود ایشان در گفتگو با «راه» بخوانید.
آغاز حرکت از کجا بود؟
تقریباً از سال ۱۳۵۱ انگیزه این کار در ذهن من ایجاد شد. با توجه به شناخت مختصری که از وضعیت نشر در داخل و خارج داشتیم کار را آغاز کردیم. سال ۵۳ هسته اصلی کار ریخته شد و در ضمن فعالیت در موسسهای دیگر این کار را نیز شروع کردیم و با توجه به اخلاصی که آن زمان داشتیم، خداوند متعال به کار برکت داد و به مصداق «ان تنصروالله ینصرکم» هر چه جلوتر رفتیم احساس کردیم هم کار خیلی مورد نیاز بوده است و هم اینکه نیرویی از ما پشتیبانی میکرد.
از ابتدا قرار بود در حوزه بین الملل کار کنید؟
قرار بود ولی به دلیل فقدان امکانات کافی، ابتدا در قالب یک انتشارات فارسی بنام شفق، از سال ۵۳ تا ۵۶ کار را با شراکت آقای وافی شروع کردیم. بنده هم به دلیل همان دغدغه اندک در توزیع و چاپ کتب عربی و انگلیسی وارد شده بودم تا اینکه سال ۵۷ انقلاب پیروز شد و بازار کتب فارسی و خارجی بیشتر شد. از حدود سال ۶۶ کار در قالب انتشارات شفق دوام نیاورد و بنده جدا شدم و انتشارات فعلی را راه اندازی کردم. کارهای فارسی را کم کردم و عمدتاً به کارهای خارجی روی آوردم.
چرا دغدغه کار بینالملل را داشتید؟ آیا انقلاب موثر بود؟
ارتباط کتبی و شفاهی با برخی دوستان ایرانی و غیرایرانی -که خارج از کشور زندگی میکردند و از خلاهای فکری و اعتقادی آنجا و وضعیتی که داشتند صحبت میکردند- این انگیزه را سالها پیش از انقلاب ایجاد کرده بود. البته انقلاب به ما انگیزه بیشتری داد. کمکها و حمایتهای معنوی – نه مادی- که انجام میشد نیز دلگرمکننده بود.
آیا علما هم از این کار حمایتی کردند؟
تشویق و ترغیب بسیار زیاد بود و دعاهای ایشان همراه ما بود اما کمک مادی در کار نبود. بعضاً اجازه استفاده از بخشی از سهمین نیز داده شد که کمک اندکی به کار ما بود. در مجموع انگیزه اصلی حرکت را خداوند متعال و ابراز اشتیاق و نیاز مردم در سراسر دنیا به ما میداد.
فرآیند انتخاب موضوع و کتاب و ترجمههای انتشاراتتان چیست؟
بخشی مختص به ترجمه مبانی و مصادر اعتقادات دینی و شیعی است تا بتواند در اختیار محققین دنیا و مردمان اهل درک قرار بگیرد. برخی از کتب هم بر اساس خواستههای مردم از ما انجام میشود که از طریق حضوری یا مکاتبات یا ایمیل اعلام شده است. هیئتی هم داریم که آثار را بررسی محتوایی میکنند و پس از تایید به مترجمین و ویراستان تحویل میدهند و پس از کیفیسازی محصول، نهایتا چاپ میشوند. اندکی از کتب هم ترجمه و تالیف خارج کشور بودهاند که بعد از هماهنگی با مترجم یا ناشر آنها را منتشر کردهایم. در چاپ آثار با بسیاری از مبلغین، رایزنیهای فرهنگی، متخصصین و مطلعین هر کشور تماس میگیریم تا موضوعات مورد نیاز را به ما اعلام کنند و یا از آنها درباره برخی کتب و موضوعات مورد توجهمان استعلام میکنیم و سپس برای چاپ اقدام می کنیم. البته همیشه پیگیری از طرف ما بوده و نه ارگانهای مسوول، که به نظر میرسد باید در شناسایی نیازهای هر منطقه و همچنین مترجمین مسلط به زبان مبدا و مقصد تلاش داشته باشند و سفارش هایی به انتشاراتیها بدهند.
چه میزان از کتبتان تالیف به زبان خارجی و چه میزان توزیع کتب دیگران است؟
کمتر از پنج درصد توزیعی و حدود ۲۰ درصد آثار، تألیف مستقیم به زبان خارجی است که به همراه سایر کتب ترجمهای منتشر شدهاند.
سازمان فرهنگ و ارتباطات چند سال پیش اعلام کرد که هیئتی را برای ترجمه به زبانهای خارجی تعیین کرده است. آیا کاری از آنها دیدهاید؟
فکر میکنم در حد همان اعلام مانده باشد یا اینکه حقیر از فعالیتهایشان مطلع نیستم! ولی در باب ترجمه همینقدر بدانید که ترجمه کار بسیار دشوار و فنی و تخصصی و پرهزینهای است. باید اساساً راههایی برای تربیت مترجمان دارای صلاحیت در این کار تربیت بشوند. شناخت خصوصیات و روحیات و سلایق مردمان زبان مقصد هم بسیار مهم و اثرگذار است.
مشکلات شما در کار ترجمه چه بوده است؟
تعداد اندکی مترجم حوزوی، تعدادی استاد دانشگاه و تعدادی هم در خارج از کشور هستند که در ترجمه از آنها بهره میبریم و تا حدود هشتاد درصد رضایت ما را تامین میکنند ولی همچنان نقایصی در ترجمهها هست. اما کار به قدری وسعت دارد که باید یک سازمان منسجم با بودجه کافی وارد آن شود تا بتواند حقش را ادا کند.
انتشارات شما تا به حال با بودجه شخصی اداره شده است؟
بله! همه هزینهها تا بحال شخصی بوده است. ما چیزی نداشتیم و از صفر شروع کردیم و کار کردیم و بودجه کسب کردیم و باز خرج کردیم و همینطور! یعنی حدود ۶۰ درصد از کتب چاپی را میفروشیم و بقیه را برای تبلیغ و هدیه استفاده میکنیم و از درآمد بخش فروش کار را ادامه میدهیم.
چه روشهایی برای توزیع کتبتان داشتهاید و دارید؟
از قدیم مشتریهایی داشتهایم که برخی از آنها توزیعکننده آثار ما در محدوده خودشان نیز بودهاند. همکاری آنها توزیع ما را اندک اندک گسترده کرده است. ما هم به آنها اعلام کردیم ما کتب را در اختیار شما میگذاریم و تا زمانی که فروش نروند هم هیچی از شما نمیخواهیم! یعنی به صورت امانی در اختیارشان گذاشتیم و اینها هم استقبال کردند و راه افتادند. حالا یا در فروشگاه مخصوص کتاب و یا در بخشی از سوپرمارکتش و یا در مساجد و نمازهای جمعه و مناسبتها، این کتب را عرضه کردند و پولش را کمکم به ما میداد. ما هم هیچ چک و تعهد و برگه ضمانتی دریافت نکرده بودیم و تعامل میکردیم.
در کدام کشورها چنین افرادی را دارید؟
در خیلی از کشورها! مثلا فقط در ایالتهای مختلف آمریکا شاید ۲۰ نفر توزیع کننده آثار ما هستند. از ایرانی تا عرب و پاکستانی و غیر آنها هم میانشان هستند.
فروش اینترنتی هم دارید؟
بله! ولی اخیراً توزیع مشکلات جدی پیدا کرده است. هزینههای سنگین پستی و محدودیت هایی که اخیرا در رسیدن کتب توسط کشورها اعمال میشود کار را مشکل کرده و از دست ما هم کاری ساخته نیست! یکی دو سالی است که برای کتابهای ارسالی ما از ایران مانع می تراشند و یا امکان ارسال پول از آن سو را محدود میکنند یا بخشی از کتب را ضبط می کنند و بخشی را تحویل گیرنده میدهند! و از این دست موانعی که میتوان و باید با همکاری ارگانها برای رفع آنها فکرهایی کرد.
تحت تاثیر فشارهای اخیر علیه ایران این مسائل ایجاد شده است؟
احتمالاً! ولی باید بنشینیم فکر کنیم که وقتی این راهها را میبندند راههایی جدید برای رساندن محصول به دست مخاطبان خارجی پیدا کنیم. مثلا کتب را به صورت سیدی در بیاوریم یا در اینترنت منتشر کنیم یا در کشورهای مقصد سرمایهگذاری و کتابها را همانجا چاپ کنیم. اینطوری حساسیت کار هم کم میشود چون کار به نام خود آنها چاپ شده است. البته این نوع کارها از دست امثال بنده خارج است و باید نهادهای دیگری که قدرت دارند وارد آن شوند و فکری بکنند.
هر ماه چه تعداد توزیع میکنید؟
هر ماه حدود ۵ هزار جلد در کشورهای مختلف توزیع میشوند که میشود سالی ۶۰ هزار عنوان! که فکر می کنم رقم کمی نیست. در تولید هم هر سال، بین ۲۰ تا ۸۰ عنوان ترجمه جدید و حدود ۱۰۰ عنوان تجدید چاپی داریم. که البته این دو سه سال اخیر کم شده و کمتر هم خواهد شد! یعنی تا سال ۹۰ تولیداتی خواهیم داشت ولی بعد از آن متوقف خواهد شد! چون باید بذرش را الآن بکاریم و با مترجم قرارداد ببندیم و آن موقع برداشت کنیم، ولی بخاطر کمبود منابع مالی و کمشدن مترجمین خوب این روند ادامه نخواهد یافت! متاسفانه الآن اوضاع جوری است که دیگر انگیزهها دارند کمکم مالی میشوند و دیگر مانند قدیم نیست و کمتر با دغدغه دینی، کتابی را ترجمه یا تألیف میکنند! در مجموع اما همچنان خلاء بسیار زیاد است و اگر دهها موسسه دیگر مانند ما ایجاد شود باز تقاضا وجود دارد و این کار، کاری است که به تعادل عرضه و تقاضا وابسته نیست چرا که اگر عرضه صورت بگیرد، تقاضا چند برابر آن وجود دارد.
چطور میشود این حوزه را سامان و رونق داد؟
به نیروی دلسوز و فهیم در این حوزه احتیاج داریم که خواسته ها و نیازهای شیعیان و مسلمانان در دنیا را بشناسند و با آن حمیت و دلسوزی که دارند وارد کار شوند. باید کسانی باشند که دلشان برای مکتب بسوزد. الآن ولی متأسفانه کمتر این سوز و گداز را میبینیم. چند وقت پیش خدمت آیت الله مکارم شیرازی رسیدم و گفتم: امسال ما در نمایشگاه کتاب یکی دو روز ماندیم و بعد هم از خجالت و شرمندگی برگشتیم! گفتند: چرا؟ گفتم: به این لحاظ که مراجعه بسیار زیادی از کشورهای مختلف داشتیم و پاسخگو نبودیم! افراد بسیاری میآمدند و میگفتند که به غرفه فلان سازمان و فلان ارگان مراجعه کردم و آنها به شما ارجاعمان دادند! مثلاً یک آقایی برای همسر ژاپنی تازه مسلمانش رساله توضیحالمسائل به زبان ژاپنی میخواست. یا آموزش نماز و فروع و اصول دین که بدیهیات اولیه هستند را به زبانهایی میخواستند و ما نداشتیم! من که اینقدر ادعای کار دارم هم کم آوردم و علت عدم ورودم هم بعضا فقدان پول و مترجم است و بعضاً هم اینکه امکان توزیع در آن منطقه را ندارم و عمده چاپم روی دستم خواهد ماند و برای من که خرجم را دخلم میسازد این کار ممکن نیست. به ایشان گفتم: شما بیائید و آثار خودتان را به چند زبان ترجمه کنید! اینطوری حداقل بخشی از مسائل اولیه یک تازه مسلمان و شیعه نوپا برطرف میشود. سازمان فرهنگ و ارتباطات، آستان قدس رضوی، دفاتر مراجع تقلید و خیلی جاهای دیگر باید وارد رفع این نیازهای حداقلی شوند. مقام معظم رهبری اینقدر تأکید میکنند و توجه میدهند حالا شما بروید نسبت هزینه و خروجی این ارگانها را ببینید و با این سطح مطالبات مقایسه کنید.
آیا برای گسترش کارتان برنامهای دارید؟
بلی! اگر توانش باشد خیلی برنامه داریم. مثلاً اینکه همه کتابهای منتشر شده را بدهیم دوباره ویراستاری بهتری بشوند و اشکالات آنها برطرف بشوند. امور اینترنتیمان را گسترش بدهیم. حسابهای بینالمللی باز کنیم. مترجمین خوب پیدا کنیم. کیفیت چاپمان را بهتر کنیم. افراد جدید صاحب اندیشههای نو را وارد کنیم و خیلی امور دیگر که امیدواریم خداوند متعال توفیق دهد.
آیا از پتانسیل طلاب خارجی در ترجمه توانسته اید بهره ببرید؟
در ویراستاری بله، اما در ترجمه نه، چون کار وقتگیری است و این افراد مشغول درس اند و فرصت و تمایل این مسأله را ندارند. اگر هم باشند تعدادشان بسیار اندک اند و سازمانها از آنها استفاده میبرند. الآن مساله ترجمه خصوصاً به زبانهای رایج مثل انگلیسی جلوگیری از کار موازی و تکراری و کار کردن در عرصههای مغفول مانند آثار ویژه کودکان و نوجوانان و جوانان است که برای خانوادههای مسلمان ساکن کشورهای غیرمسلمانی که مجبورند فرزندشان را به مدارس مسیحی بفرستند یک نیاز ضروری است تا نسلهای بعدی نیز با آموزههای صحیح تربیت شوند. باید در قالب جذاب، محتوای صحیح را ارائه دهیم تا در ذهن جوانان ما ماندگار شود.
چند درصد مخاطبان خارجی شما مسلمانان بومی اند نه مهاجرین مسلمان؟
فکر میکنم حدود ۲۰ درصدشان بومی باشند. البته عمده اینها به این خاطر که با ایران مرتبطند شیعه هستند و جالب این است که بخش زیادی از اینها از راه مطالعه و تحقیق جدی به حقیقت دست پیدا کردهاند و بازگشتی هم در کارشان نیست.
خاطراتی از کار در این سالها دارید که جالب توجه باشد؟
هر روز و هر ساعت و هر دقیقه این کار الطاف الهی و عنایت ملموس ائمه اطهار معصومین(علیهم السلام) بوده است که خودشان راه را باز کردهاند و ما را تنها نگذاشتهاند. یادم هست دو سال قبل یک چک سنگین داشتیم. اتفاقاً همان روز دو نفر مراجعه کردند و مبالغی پول قرض کردند که به بچهها گفتم بدهید! فردای آن روز که باید چک را پرداخت میکردیم یکباره دیدم یک آقای محترمی آمد و گفت: من از فلان کشور میآیم یک آقایی این پول را داد که برای شما بیاورم چون نمیتوانست از طریق بانک پرداخت کند! و مسالهای پیش نیامد. از این دست مسائل به صورت روزانه داریم و یکی دو تا نیست.
چند وقت قبل هم نامهای از آمریکا آمده بود که نوشته بود: من در یکی از زندانهای آمریکا زندانی بودم. داخل سلول فردی بود که اظهار مسلمانی میکرد و من پس از چند ماه بحث با او مسلمان شدم. او آزاد شد و رفت ولی من ماندم. یک هم سلولی دیگر آمد که او نیز مسلمان بود! ماجرای خودم را توضیح دادم و او به من تبریک گفت و افزود: اما اسلام حقیقی را باید از راه اهل بیت پیامبر بیابی و تشیع را برای من توضیح داد و برخی از کتب شما را به من داد و شیعه شدم. الآن ایشان یکی از توزیعکنندگان کتابهای ما در آمریکاست.
http://www.ansariyan.org
منبع:مجله راه