به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان)من حدود ۱۶ سال پیش مسلمان شدم و در ابتدا سنی بودم. تسنن و تشیع تفاوتهایی با هم دارند؛ مثلاً در «صلاه» [نماز]. آشنایی با این تفاوتها برایم سخت بود، بنابراین تصمیم گرفتم یک فرقه را انتخاب کنم و ابتدا سنی شدم. اما بعد بیشتر تحقیق کردم و دیدم مذهب«جعفری» برایم منطقیتر است، بنابراین شیعه شدم. آن زمان یک دوستی هم داشتم که الآن دیگر «شیخ» ماست. آن زمان با هم صحبت میکردیم و او درباره تشیع به من توضیح میداد. بعد از سه یا چهار سال، خودم هم شیعه شدم.
قبل از مسلمان شدن مسیحی بوده است یا خیر، میگوید:
راستش را بخواهید، من آتئیست بودم [و اصلاً اعتقادی به وجود خدا نداشتم]. در خانوادهای آتئیست به دنیا آمدم. مادرم از یک خانواده مسیحی است، اما آدم مذهبیای نیست. پدرم اصالتاً سوریهای است و سنی است، اما او هم آدم مذهبیای نیست. بنابراین در خانهمان خیلی صحبتی از دین و مذهب نبود. لهستان یک کشور مسیحی کاتولیک است و من هم چون آنجا به دنیا آمده بودم، طبیعتاً وقتی به دین علاقهمند شدم، اولین گزینهام برای انتخاب، مسیحیت بود و پیش خودم گفتم باید انجیل را بخوانم. از پدرم پرسیدم: «در خانهمان انجیل داریم؟ فقط میخواهم آن را بخوانم.» پدرم گفت: «انجیل نداریم، اما چند تا قرآن در خانه داریم. اگر میخواهی، آنها را بخوان.» دوست پدرم قرآن را به لهستانی ترجمه کرده بود و برای همین، چند تا از آن ترجمهها هم در خانه ما بود.
قرآن را باز کردم و اولین آیات سوره بقره را خواندم: «این کتاب برای افرادی است که به «غیب» ایمان دارند.» این دقیقاً همان چیزی بود که آن زمان در مغز من میگذشت. با خودم فکر میکردم که حتماً باید در دنیا چیزهایی باشد که ما نمیبینیم. این آیه را که خواندم اعتقاد به قدرتی پیدا کردم که میدانستم نمیتوانم آن را ببینیم، اما آن را حس میکردم. از همان لحظه به بعد دیگر مسلمان شدم. البته چون در لهستان اکثریت مسلمانها سنی بودند، من هم سنی شدم، چون انسان معمولاً ابتدا به سمت گروه پرجمعیتتر تمایل پیدا میکند.
تعداد شیعیان در لهستان بسیار اندک است و اکثر آنها هم لهستانی نیستند، خارجی هستند. ما توان مالی زیادی نداریم و حتی مسجد هم نداریم. با این وجود، خودمان کتابهای مهم تشیع مانند نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و همچنین آن کتابی که معنایش Enough است [منظور، «اصول کافی»] را به لهستانی ترجمه کردهایم. مشکل اینجاست که از خودمان انتشارات نداریم و توان آن را هم نداریم که کتابهای دیگری را برای شیعیان لهستان چاپ کنیم. در حال حاضر بیشترین نیاز ما به کتابهایی است که درباره معرفی، تاریخ زندگی و سیره امامها باشد.
منبع: مشرق
همین پاراگراف آخر برای تعیین تکلیف هزاران طلبه کافیه!
بعد ۱۴۰۰سال هنوز در بسیاری از کشورها مبلغ که هیچ، حتی کتابهای اصلی ترجمه شده به زبان آن کشورها را نداریم، بعد در حوزه علمیه چسبیدیم به فقه و اصول! گویی قراره همه طلبه ها اول مجتهد بشوند، بعد مبلغ!