تاریخ انتشار :

نقل از علامه طباطبایی

ذکر جالبی که پروفسور هانری کربن تاصبح میخواند

سیدعبدالباقی طباطبایی فرزند ارشد علامه می گوید: یک روز پدر رو به ما کرد و با نشاط خاصی گفت که این پروفسور به اسلام (تشیع) مومن شده ولی شرایط اقتضا نمی کند تا آن را رسما و علنا بر زبان جاری کند.

 

 به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )علامه طباطبایی در ملاقاتی به هانری کربن گفت: در دین مقدس اسلام، تمام زمین ها و مکان ها بدون استثنا محل عبادت است و اگر فردی بخواهد نماز بخواند، دعا کند یا سجده نماید، در هر جا که هست، می تواند این عمل را انجام دهد ولی در دین مسیح، چنین نیست و عبادت باید در کلیسا و در وقت معینی انجام گیرد. بنابراین اگر فردی مسیحی مثلا در نیمه شبی حالی پیدا کرد، باید صبر کند تا روز یکشنبه درهای کلیسا را بگشایند و این به معنی قطع ارتباط بنده با خداست.

کربن در پاسخ گفت: بلی این اشکال در مذهب مسیح هست و دین اسلام در تمامی زمان ها، مکان ها و حالات، رابطه خالق و مخلوق را محفوظ نگه داشته است .


علامه در ادامه گفت: اگر در دین اسلام، انسان نیازمندی حالی پیدا کند، طبق همان حال و نیاز، خدای خویش را می خواند. چون خداوند اسمای حسنایی دارد و انسان طبق خواست و نیاز خویش، هر یک از این اسما را که مناسب دیده، پروردگار را بدان اسم و صفت یاد می کند اما در دین مسیح، خدا این اسما را ندارد و صرفا لفظ خدا، اله و اب برای اوست.

وی خطاب به کربن گفت «اگر شما حالی پیدا کردید و خواستید خدا را بخوانید و مناجات کنید و او را با اسما و صفتش یاد کنید و با اسم خاصی از او جواب بخواهید، چه می کنید؟» و کربن پاسخ گفت: در مناجات های خود، صحیفه مهدویه را می خوانم.
صحیفه مهدویه مج‍م‍وع‍ه ای از ن‍م‍ازه‍ا، دع‍اه‍ا و زی‍ارت ه‍ای‍ی است ک‍ه از ن‍اح‍ی‍ه م‍ق‍دس‍ه ام‍ام زم‍ان ص‍ادر ش‍ده و ی‍ا درب‍اره آن ح‍ض‍رت ن‍ق‍ل ش‍ده اس‍ت .
علامه طباطبایی به یکی از شاگردان خود گفته بود: کربن دعاهای صحیفه مهدویه را می خواند و می گریست.

* ذکر قال الباقر و قال الصادق 
غلامحسین ابراهیمی دینانی گفت: روزی در حضور علامه طباطبایی به هانری کربن گفتم «شما که این گونه با معارف اسلامی آشنا شده اید، با چه ذکری مانوس اید؟» و کربن در پاسخ گفت: ذکر من قال الباقر(ع) و قال الصادق(ع) است.

* آغاز آشنایی با علامه طباطبایی 
هانری کربن، وقتی آوازه عرفان و فلسفه علامه طباطبایی را شنید، شیفته عظمت علمی، کمالات معنوی و فضایل این حکیم وارسته گردید . از این رو وقتی که به منظور شناخت تشیع، سالی چند ماه از پاریس به ایران می آمد و در این سرزمین به پژوهش در مورد مذهب شیعه می پرداخت، توسط برخی از اساتید دانشگاه، از محضر علامه طباطبایی تقاضا نمود که به وی کمک کند.
طباطبایی که از فعالیت های علمی و اشتیاق معنوی این محقق با خبر بود، خواسته اش را اجابت کرد و با وجود کهن سالی و ضعف مزاج، هر دو هفته یک بار از قم به تهران می آمد تا در جلسه ای علمی به سؤالات کربن پاسخ دهد و معارف و حقایق گرانبهای تشیع را در اختیار او و عده ای از استادان دانشگاه قرار دهد و بدین وسیله شناخت صحیح شیعه، برای جهان غرب، توسط هانری کربن هموار گردید.
علامه طباطبایی در جایی گفته بود: از الطاف خداست که معارف اسلامی به وسیله این دانشمند و همکارانش در جهان غرب اشاعه یابد. این ها در فرانسه مجله ای دارند که معارف شیعه را معرفی می کنند.

کربن مصاحبه های متعددی طی سال های ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ با علامه طباطبایی درباره عقاید، تعالیم و تاریخ تشیع داشت و علامه طباطبایی درباره این مذاکرات گفت: بنا به گفته کربن تا کنون مستشرقین، اطلاعات مربوط به اسلام را از اهل تسنن اخذ می کردند و در نتیجه، حقیقت مذهب تشیع آن گونه که شایسته است، به دنیای غرب معرفی نشده است.

وی افزود: بر خلاف باور مستشرقین گذشته، اعتقاد من این است که تشیع یک مذهب حقیقی و اصیل و پابرجاست و دارای مشخصات یک مذهب حقیقی است و غیر از آن است که به غرب معرفی کرده اند. آنچه پس از پژوهش های علمی بدان رسیده ام، این است که به حقایق معنویت اسلام از دریچه شیعه – که نسبت به این آیین واقع بینی دارد، باید نگاه کرد و از این رو کوشیده ام این مذهب را به نحوی که در خور واقعیت آن است، به جهان غرب معرفی کنم.

* مذهب تشیع در نگاه کربن 
علامه طباطبایی درباره دومین ملاقات خود با کربن نوشت: در این ملاقات کربن اظهار داشت که مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهی را میان خدا و خلق برای همیشه نگه داشته، پیوسته ولایت را زنده و پا برجا می دارد.
کربن گفت: موقعی که اروپا بودم، در ژنو کنفرانسی در موضوع امام منتظر (حضرت مهدی) طبق عقیده شیعه داشتم و این موضوع برای دانشمندان اروپایی که در آن جلسه حضور داشتند، کاملا تازگی داشت!

وی افزود: به اعتقاد من، تمامی ادیان، حقیقتی را دنبال می کنند اما تنها مذهب تشیع است که به این حقیقت لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این ویژگی میان عالم انسانی باقی است.

* نگفتم او شیعه شده است؟ 
پس از چندمین جلسه مصاحبه، هانری کربن رهسپار فرانسه شد اما ارتباط وی با علامه طباطبایی قطع نشد و بحث بین این دو متفکر از طریق مکاتبه ادامه یافت و علامه در خصوص فلسفه اسلامی از دیدگاه تشیع، مطالبی تدوین و برای وی ارسال می کرد.

هانری کربن علاوه بر آن که مطالب مطرح شده در گفت وگو با علامه طباطبایی را کاملا ضبط و ثبت می نمود و در اروپا انتشار می داد و حقیقت تشیع را معرفی می کرد، خود نیز در سخنرانی ها و کنفرانس ها به طور جدی از تشیع دفاع می کرد و در پاریس کاملا بر معرفی و تبلیغ آن اصرار داشت و بر این باور بود که در دنیا، یگانه مذهب زنده و اصیل که نمرده، شیعه است. زیرا قائل به امام حی می باشد و اساس اعتقاد خود را بر این می گذارد و با اتکا و اعتماد به حضرت مهدی (عج) پیوسته زنده است.

کربن خود نیز به معارف و معنویات این مذهب نزدیک بود و این بارقه در روح و روانش تحول ایجاد کرده بود.
سیدعبدالباقی طباطبایی فرزند ارشد علامه می گوید: یک روز پدر رو به ما کرد و با نشاط خاصی گفت که این پروفسور به اسلام (تشیع) مومن شده ولی شرایط اقتضا نمی کند تا آن را رسما و علنا بر زبان جاری کند.

وی افزود: چند صباحی از این فرموده پدر گذشت. یک روز کربن درباره حضرت مهدی (عج) سخنان پرشوری ایراد نمود و ضمن آن گفت «من به خاطر بحث درباره شیعه و رسیدن به حقایق این مذهب، نزدیک بود پست تحقیقاتی خود را در دانشگاه سوربن از دست بدهم.» پدر، وقتی از این موضوع مطلع شد، بسیار مسرور و مشعوف گردید و گفت «نگفتم این پروفسور کربن، مومن به تشیع شده است و رویش نمی شود که صریحا اعتراف کند.»

* راه یابی به حریم تشیع 
کربن عقیده داشت که راه یافتن به عالم معنویت شیعی، کاری سهل و آسان نمی باشد. زیرا تشیع حرم معرفت باطنی اسلام است و از ویژگی های آن احساس شرمی وافر در قبال مسایل دینی، متانت و وزانتی است که وقتی مخاطب یقین حاصل کرده باشد، بند از نقاب می گشاید.
وی می نویسد: شرط لازم برای راه یافتن به حریم تشیع و عجین شدن با روح آن، این است که بر خوان گسترده معنویت آن بنشینیم ولی میهمان عالم معنویت شدن، ایجاب می کند که در باطن و ضمیر خویش، جایگاهی برایش تدارک ببینیم. زیستن در عالم معنویت شیعی امکان ندارد مگر به شرط آن که به باطن ما راه یابد و با روحمان سرشته شود.
به نظر کربن، تشیع در حکم معنای درونی اسلام است که این باطن از نخست و به طور کامل، همان تعالیمی است که از امامان به پیروانشان و از آنها به دیگران انتقال یافته است.

بشریت بدون وجود این خلفای الهی، قادر به ادامه حیات نیست؛ خواه از این امر آگاه و یا غافل باشد . در مذهب شیعه، تنها با تکیه و پیوند میان ولایت و امامت و تفسیرهای ظاهری و باطنی، پیامبرشناسی ظهور یافته که از یک سو به تفسیر ظاهر شریعت و از سوی دیگر به تاویل آن محدود می شود.

کربن می گوید: با سیمای امام دوازدهم است که تشیع نهانی ترین سر خود را به ما عرضه می کند و این موضوع بر تارک کاخ رفیع الهیات و حکمت معنوی نشسته است.

* نگاهی به زندگی هانری کربن 
هانری کربن در چهاردهم آوریل سال ۱۹۰۳ در پاریس و در یک خانواده کاتولیک دیده به جهان گشود. کربن در کنار آموزش های متداول، از آموزش های مذهبی نیز برخوردار بود و همین امر او را بر آن داشت تا با پا نهادن در یک مدرسه عالی علوم مسیحی ادامه آموزش های مذهبی را دنبال نماید.
وی پس از اتمام دوران متوسطه در سال ۱۹۱۹ جهت ادامه تحصیل در رشته فلسفه وارد دانشگاه سوربن شد و در سال ۱۹۲۵ به دریافت لیسانس نائل آمد. او سپس در سال ۱۹۲۶ گواهی نامه عالی فلسفه و در سال ۱۹۲۸ دیپلم مدرسه پژوهش های عالی دانشگاه پاریس را کسب کرد.

کربن در طی این سال ها توانست زبان های کلاسیک اروپایی، عربی و فارسی را به خوبی بیاموزد و تا آنجا پیش رفت که حتی زبان پهلوی را فراگرفت.

آراء و اندیشه های کربن در این دوران- که در واقع اساسی ترین و بنیادی ترین دوران شکل گیری شخصیت فکری او بود- تحت تاثیر چهار حوزه فکری قرار داشت که سه حوزه آن در غرب و جهان مسیحیت سامان یافته بود اما حوزه چهارم ریشه در شرق و جهان اسلام داشت.
نخستین حوزه، اندیشه های اتین ژیلسون فیلسوف و متاله مسیحی متخصص در فلسفه قرون وسطای اروپایی بود. او به طور فعال در کلاس های درس ژیلسون که به مطالعه متون ترجمه شده ابن سینا به زبان لاتین اختصاص داشت، شرکت می کرد.

دومین و سومین حوزه های فکری که اندیشه های پروفسور کربن بسیار از آنها تاثیر پذیرفت، پدیدارشناسی ادموند هوسرل و اگزیستانسیالیسم مارتین هایدگر بود. از این رو، او دهه ۱۹۳۰ را بیشتر در آلمان گذراند و از نزدیک با هایدگر آشنا شد. او در این سالها یعنی تا پیش از وقوع جنگ جهانی دوم تا حدی نقش پل واسط میان این دو فیلسوف آلمانی و اندیشمندان و دانش پژوهان فرانسوی را ایفا و چندین اثر مهم فلسفی را از زبان آلمانی به فرانسه ترجمه کرد.

اما آشنایی هانری کربن با کتاب حکمه الاشراق سهروردی حوزه ای کاملاً نوین و مسحور کننده را در برابر دیدگان اوگشود، به گونه ای که بعدها با بهره گیری از دستمایه های گرانسنگی که در سه حوزه اندیشه غرب و بخصوص پدیدارشناسی کسب کرده بود، در این حوزه چهارم گام نهاد.
سابقه آشنایی کربن با آرای شیخ شهاب الدین سهروردی، تصوف، تشیع و به طور کل فلسفه اسلامی به کلاس های درس استاد خود لوئی ماسینیون درمدرسه زبان های شرقی باز می گردد. ماسینیون، اسلام شناس برجسته فرانسوی، روزی در کلاس درس یک نسخه از کتاب «حکمه الاشراق» سهروردی را برای مطالعه به کربن داد.

مطالعه این کتاب چنان شوری در کربن جوان ایجاد کرد که تمام حیات فکری آینده او را تحت تاثیر جاذبه های خود قرار داد و نگاه او را از غرب متوجه شرق کرد. او پس از این، دیگر علاقه چندانی به فلسفه وجود یا همان اگزیستانس هایدگری نداشت و فلسفه وجود حقیقی را نزد حکمای ایران و اندیشمندان مسلمان و بخصوص فلاسفه شیعه جست وجو کرد.

کربن در اوایل جنگ جهانی دوم (۱۹۴۰) به عنوان مسئول انستیتوی فرانسه عازم اسلامبول شد و این فرصت ارزشمندی بود تا به تحقیق کامل تری پیرامون اندیشه های سهروردی بپردازد. توسعه دامنه جنگ در اروپا بازگشت کربن به فرانسه را ناممکن ساخت و همین امر سبب شد که او به مدت تقریبی شش سال (تا سال ۱۹۴۵) در اسلامبول که مرکز کتب خطی بود، رحل اقامت افکند و در این مدت توفیق یافت با بهره گیری از نسخ خطی، به تحقیق و پژوهش پیرامون آثار چاپ نشده سهروردی و حکمای اسلامی بپردازد که حاصل این تلاش ها چاپ نخستین جلد از مجموعه آثار سهروردی در سال ۱۹۴۵ بود.

کربن در این کتاب از روش تصحیح نسخ عربی و فارسی «هلموت ریتر» شرق شناس مشهور آلمانی، پیروی کرده بود. انتشار این کتاب باعث شهرت کربن شد و طولی نکشید که با اصرار و پافشاری لوئی ماسینیون کرسی درس اسلام شناسی مدرسه پژوهش های عالی دانشگاه سوربن و جانشینی ماسینیون به او واگذار شد.

با پایان یافتن جنگ جهانی دوم ، افق های نوینی فراروی مطالعات ایرانی- اسلامی هانری کربن گشوده شد. به دنبال سفری که او پس از خاتمه جنگ جهانی دوم (سپتامبر۱۹۴۵) به ایران داشت، وزارت امور خارجه فرانسه ریاست بخش ایران شناسی موسسه ایران و فرانسه را به او واگذار کرد. شرایط جدید، فرصت مغتنمی را فراهم آورد تا کربن سالی چند بار به ایران سفر کند و با بزرگانی چون سید محمد کاظم عصار،علامه سید محمد حسین طباطبایی و سید جلال الدین آشتیانی به بحث و گفت وگو بپردازد.

از آن پس کربن این توفیق را یافت که به مدت بیست سال، اول هر پاییز به ایران سفر و در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران تدریس کند. کربن در پایان پاییز مجدداً به پاریس بازمی گشت و در دانشگاه سوربن به تدریس حکمت و عرفان اسلامی ایران مشغول می شد.
دوران اقامت پروفسور هانری کربن در ایران برکات فراوانی را به همراه داشت. مجموعه مباحثات کربن با مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی نمونه ای از این دست است.در این جلسات شخصیت هایی چون استاد شهید مرتضی مطهری و بدیع الزمان فروزانفر نیز حضور داشتند و دکتر سید حسین نصر برگردان و ترجمه مباحثات را عهده دار بود.

حاصل این مباحثات سال ها بعد در دو مجلد به چاپ رسید.هانری کربن همچنین پس از پذیرش ریاست بخش ایران شناسی موسسه ایران و فرانسه و به برکت سفرهای منظم خود به ایران و ارتباط و همکاری با اندیشمندانی چون سید جلال الدین آشتیانی، سید حسین نصر و محمد معین، سلسله کتاب هایی را با عنوان «مجموعه کتب ایرانی» در زمینه حکمت و فلسفه اسلامی منتشر کرد.
کربن حاصل ۴۰ سال پژوهش و تحقیق خود در فلسفه و حکمت اسلامی را در اثر گرانبها و ارزشمند «اسلام ایرانی» متبلور ساخت. این اثر چهار جلدی طی سال های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ در پاریس منتشر شد.

کربن در این کتاب به ترتیب، شیعه دوازده امامی، سهروردی و افلاطونیان ایران، سالکان طریق عشق و مکتب اصفهان را مورد بحث قرار داده است.
سرانجام، پرفسور هانری کربن پس از نیم قرن پژوهش و تحقیق، در هفتم اکتبر سال ۱۹۷۸ چشم از جهان فرو بست.
منابع:
– مهرتابان، نوشته علامه تهرانی.
– یادنامه مفسر کبیر استاد علامه طباطبایی
– شیعه (مجموعه مذاکرات با هانری کربن)، مقدمه علامه طباطبایی

منبع: ایرنا

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار