تاریخ انتشار :

ميكائيل آلوارز» تازه مسلمان اهل اسپانيا

نویسنده کتاب زندگی امام رضا(علیه السلام)و مبلغ اسلام آیین مهربانی در اروپا

خانواده من مسیحی و کاتولیک هستند اما در ۱۴سالگی به‌خاطر جریانات سیاسی کشور وارد فعالیت‌های سیاسی در مدرسه شدم. به‌خاطر ارتباطات و سابقه‌ای که از اسلام در اسپانیا وجود داشت و نیز سابقه تمدنی آن، به این دین علاقه‌مند شدم. ۱۹ساله بودم که به اسلام پیوستم.

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )  مهم نیست کجای دنیا باشی همین که دل به آیین مهربانی بسپاری، زائر حرم امام مهر شده‌ای. همین‌که برای کمک به نیازمندی بشتابی، پیرو دین انسانی اسلام هستی. همین که بخواهی تا آگاهی ببخشی، مبلغ و مروج فرهنگ انسان‌پرور تشیع هستی.

«میکائیل آلوارز» اهل «سویجا» در اسپانیا، یکی از این آدم‌هاست. او نویسنده کتاب زندگی امام رضا(ع) است و برای ترویج تشیع در این کشور تلاش می‌کند. او و دوستان مسلمانش، حسینیه‌ای به نام امام‌رضا(ع) در این کشور راه‌اندازی کرده‌اند و جوانان را به اسلام، دین مهربانی دعوت می‌کنند. آلوارز چندی پیش به زیارت امام رضا(ع) آمد و همین حضور، بهانه‌ای برای گفت‌وگوی ما با او شد. با این مسلمان مروج آیین مهربانی در اروپا، چند کلامی گفتیم و شنیدیم.

چه شد که مسلمان شدید، مگر در خانواده‌ای مسیحی زندگی نمی‌کردید؟

همینطور است، خانواده من مسیحی و کاتولیک هستند اما در ۱۴سالگی به‌خاطر جریانات سیاسی کشور وارد فعالیت‌های سیاسی در مدرسه شدم. به‌خاطر ارتباطات و سابقه‌ای که از اسلام در اسپانیا وجود داشت و نیز سابقه تمدنی آن، به این دین علاقه‌مند شدم. ۱۹ساله بودم که به اسلام پیوستم.

خانواده مخالفتی نداشتند؟

نه هیچ مخالفتی.

یعنی انتخاب دین آزاد است؟

بله، آنجا کسی نمی‌تواند تو را مجبور به پذیرش عقیده‌ای بکند البته برخی اقوام، به‌خاطر مسائل خانوادگی از من خوش‌شان نمی‌آید ولی از نظر قانونی، انتخاب دین آزاد است و تغییر آن هیچ مشکلی ندارد. البته برخی خانواده‌ها هستند که رابطه با فرزندشان را قطع می‌کنند ولی من با خانواده‌ام چنین مشکلی نداشتم.

چند خواهر و برادر دارید؟

فقط یک خواهر دارم که مسیحی است.

همسرتان مسلمان بود یا شد؟

همسرم مسلمان بود. من با یک زن مراکشی ازدواج کردم. نامش «فاطمه بالوافی» است. الان ۳ تا پسر داریم و خیلی خوشبختیم.

اولین باری که جلوی پدر و مادرتان نماز خواندید را به یاد دارید؟

دقیقا به یاد ندارم چه زمانی بود اما خانواده‌ام با این موضوع مشکلی نداشتند؛ یعنی برایشان عجیب نبود که من به آداب و احکام اسلام پایبند هستم و انجامشان می‌دهم.

در محل کارتان چطور؟ آنجا با مشکلی مواجه نشدید؟

نه، آنجا از نظر قانونی نمی‌توانند به‌خاطر تغییر دین، شما را از کار منع کنند. یک چیز قانون است یک چیز واقعیت. مثلا با زنان محجبه قانونا نباید برخورد کنند اما در واقعیت برخورد خوبی ندارند. اگر مهارت کاری خوبی داشته باشید نمی‌توانند به‌خاطر دین، تو را از کار بیکار کنند. ممکن است برخی درمحل کار به‌خاطر عقایدم مرا اذیت می‌کردند ولی این به روابط انسانی برمی‌گردد. در کارهای دولتی چنین کاری نمی‌کنند اما در بخش خصوصی، سلیقه‌ای است.

بیشتر مشکلات و اختلاف‌تان درباره مسائل اعتقادی با چه کسانی است؟

گاهی سر بحث‌هایی که با وهابیون داریم مشکل ایجاد می‌شود اما با مسیحیان مشکل و درگیری نداریم. با مسیحی‌ها راحت‌تر می‌شود گفت‌وگو کرد البته به این شرط که تندرو نباشند.

همسرتان شیعه است؟

همسرم سنی بود اما به برکت معرفت اهل‌بیت(ع) کاملا منقلب شد و به شیعه گروید. من ۳۰سال پیش که مسلمان شدم، بیشترین تأثیری که گرفتم از انقلابامام‌خمینی‌(ره) بود. نمی‌توانم بگویم شیعه هستم یا سنی، اسلام را ۲ بخش نمی‌دانم بلکه یک دین واحد است. همسرم از زمان تولدش سنی بود اما وقتی به اسپانیا آمد دیگر نه سنی بود و نه شیعه چون کتاب‌های تشیع را مطالعه می‌کرد و تأکید دارد که مسلمانم و دیگر نمی‌گوید که سنی هستم. البته بار اولی که به زیارت حرم حضرت معصومه(س) مشرف شد، رسما اعلام کرد که شیعه هستم.

خانواده همسرتان مخالفتی با ازدواج شما نداشتند؟

وقتی متوجه شدند که مسلمان هستم خیلی خوشحال شدند. پدر خانم‌ام به دخترش گفت که انتخاب تو درست است و حمایت‌ات می‌کنیم. مرجع منابع اسلامی آشنایان و اطرافیان خانواده همسرم، ما هستیم. هرچه درباره اسلام می‌خواهند بدانند از ما می‌پرسند و راهنمایی می‌گیرند.

همسرتان به مشهد آمده است؟

بله ۲بار. نخستین بار خودش تنها آمد و برای بار دوم هم با من.

چه تجربه‌ای از این سفرها داشته؟

او برای کنگره بانوان اسلامی دعوت شده بود و از زمانی که آمد عشق و ارادت به حضرت رضا(ع) در وجودش آغاز شد. قبل از اینکه به مشهد بیاید زنان اسپانیایی زبان مسلمان در قم جمع شده بودند که آنجا با حضرت معصومه(س) بیشتر آشنا شد. دفعه اول که تجربه تشرف به حرم حضرت معصومه(س) را داشت می‌گفت حالم دگرگون شده و طی یک هفته‌ای که در حرم حضرت معصومه(س) بود، رابطه‌اش را از دنیای مادی قطع کرد. وقتی هم به حرم امام رضا(ع) می‌آید انقلاب درونی در او شکل می‌گیرد. مردم مراکش سنی هستند، همسرم آنقدر در حرم امام رضا(ع) منقلب شده که ذکر و فکر همیشه‌اش اینجاست. این دفعه من تنها آمدم و همسرم آرزوی آمدن به حرم را داشت. البته گزارش لحظه به لحظه از تشرفم به حرم امام رضا(ع) را به او می‌دهم. او هم با من دارد زیارت می‌کند.

وقتی کتاب زندگی امام رضا(ع) را نوشتند کدام خصوصیات حضرت برایتان بیشتر مشهود و جالب توجه بود؟

غربت امام رضا(ع) و اینکه از وطن خودشان دور افتاده بودند. برای همین نام امام رضا(ع) را برای حسینیه خودمان در اسپانیا انتخاب کردیم. من در وطن خودم دارم زندگی می‌کنم ولی مردم گویی به یک غریبه نگاه می‌کنند چون مسلمان هستم. البته شخصیت علمی و فرهنگی امام رضا(ع) که در زمان خودشان باب گفت‌وگو را به جای درگیری‌های قومی و خونریزی باز کردند برایم بسیار با‌اهمیت بود. مسئله‌ای که دنیای امروز به آن نیازمند است به‌ویژه جامعه بسته ما که اجازه گفت‌وگوی ادیان را نمی‌دهد. این بخش از شخصیت حضرت برای من بسیار جالب و جذاب بوده و هست.

به‌عنوان سفیر رضوی، چه پیامی از امام رضا(ع) را به مردم اسپانیا می‌رسانید؟

مسلمانان در اسپانیا اقلیتی محض هستند و داخل مسلمانان، شیعیان اقلیت بسیار مظلوم‌تر. در موج اسلام هراسی دنیا، وهابیت به ماجرای شیعه هراسی دامن می‌زند. این بر افکار مردم اسپانیا اثرگذار بوده و کار تبلیغی ما را در منگنه قرار داده و می‌دهد. آنها در مقابل هر گفت‌وگوی منطقی و استدلالی واکنش بدی نشان می‌دهند شاید گفت‌وگو کردن در عمل دشوار باشد اما وظیفه ما این است که پیام گفت‌وگوی منطقی حضرت‌رضا(ع) را به مردم خودمان برسانیم. نمی‌توانیم آینده را پیش‌بینی کنیم و تضمین دهیم که چه می‌شود و چه نمی‌شوداما تلاش خودمان را برای ترویج زبان گفت‌وگوی منطقی ادیان براساس سیره رضوی می‌کنیم. امروز ادیان با هم درگیر هستند و میز مناظره‌ای نیست. چیزی که در برخی کشورهای اسلامی دیده می‌شود سابقه فاطمی و شیعی است که مردم آن سابقه را برای خودشان نگه داشته‌اند حتی در رفتارشان آداب شیعیان را رعایت می‌کنند، یکی از این آداب، انتخاب اسم فرزندان پیامبر برای فرزندانشان است.

پس از سال‌ها خدمت به آستان رضوی، از امام رضا(ع) خواسته‌ای هم داشته‌اید؟

از مادیات چیزی نمی‌خواهم اگرچه مادیاتی هم نداریم ولی آنچه من و همسرم را نگران می‌کند، تربیت فرزندانم است که در آن جامعه ناسالم چطور فرزندانم را سالم پرورش دهم. درخواست من از حضرت این است که راه درست را نشانم دهد تا در مسیر اسلام حرکت کنیم.

کجای حرم را بیشتر دوست دارید؟

حرم مطهر صحن‌ها و رواق‌های مختلفی دارد که نمی‌شناسم، حرم خیلی بزرگ است. دوبار حرم را در شب زیارت کردم ولی صحن انقلاب و سقاخانه را می‌شناسم. یک شب تنها رفتم و در حرم گم‌شدم. گوشه‌ای را پیدا کردم و تمام شب را غرق تنهایی خودم شد. بهترین شب زندگی‌ام بود.

از مجاوران امام رضا(ع) هم برایمان بگویید، کدام خصوصیت مشهدی‌ها بیشتر برایتان جالب توجه بود؟

من برخورد زیادی با مردم مشهد نداشتم اما یکی از نکاتی که برایم جالب توجه بود اینکه در تصمیم‌گیری‌هایشان چندان ثباتی نیست مثلا در سفارت برای پاسپورتم کمی دچار مشکل شدم به‌خاطر بی‌نظمی که وجود داشت. وقتی که جلوی ضریح، مردم اینقدر شلوغ می‌کنند من زجر می‌کشم. به‌نظرم این شکل از زیارت بی‌احترامی به امام رضا(ع) است. باید به حقوق هم احترام بگذارند و اینطور با ایجاد ازدحام یکدیگر را اذیت نکنند. در بین ایرانی‌ها خصوصیت خوبی هست که طبقاتی برخورد نمی‌کنند و خودشان را چندان بالاتر از دیگران نمی‌گیرند درحالی‌که مسلمانان برخی کشورها، خیلی طبقاتی برخورد می‌کنند. این احترام را در بین شیعیان بیشتر دیدم. ایرانی‌ها و لبنانی‌ها، اینطور هستند اما در بعضی کشورها وقتی به‌عنوان مهاجر وارد کشورشان می‌شوید چون خودشان را مسلمان اصیل می‌دانند نگاه از بالا به پایین دارند. فکر می‌کنند که ما از شما بیشتر اسلام را می‌فهمیم پس بالاتریم، خودشان را صاحب دین اسلام می‌دانند.

می‌دانید میکائیل، نام یک فرشته است؛ فرشته روزی رسان به مردم. به‌معنای اسمتان فکر کرده‌اید؟

تا به‌حال به‌معنای اسم‌ام فکر نکردم اما امیدوارم روزی‌رسان فکری باشم و بتوانم معارف رضوی را بین مردم ترویج کنم.

تابه‌حال چنین چیزی ندیده بودم!

آلوارز مدتی مهمان مشهدی‌ها بود و آنچه شنیدنش برای ما جالب توجه، اینکه آیا اتفاقی در ایران برایش رخ داده که حیرتش را برانگیزد؟ این مهمان سرزمین خوش آب و رنگ جنوب غربی اروپا تعریف می‌کند: در سفری که چند سال پیش به ایران داشتم با دوستانم از تهران به قم می‌رفتیم بین راه ایستادیم که به دستشویی برویم. چیزی دیدم که هیچ‌وقت در زندگی‌ام ندیده بودم. دستشویی خیلی کثیف بود و اصلا فکر نمی‌کردم که اینجا قابل استفاده است. او ادامه می‌دهد: نمی‌توانستم باور کنم یک مسلمان می‌تواند اینطور باشد درحالی‌که پاکیزگی نشان‌دهنده ایمان یک مسلمان است. البته قبول دارم که دستشویی بین راه و در جاده بود و این اتفاق مربوط به چند سال پیش می‌شود اما آنقدر به‌نظرم زننده آمد که هنوز در خاطرم مانده است.

بالاخره گاوبازی به دردم خورد

از اتفاقات به‌یاد ماندنی این مهمان اسپانیایی از ایران به قصه پرغصه ترافیک و معضل فرهنگ بد رانندگی ایرانیان مربوط می‌شود. او می‌گوید: وقتی با همسرم می‌خواهیم از خیابان عبور کنیم، معضلی است. اینطور نیست که خودروها برای عابران پیاده بایستند تا آنان عبور کنند. این شما هستید که باید بایستید و صبر کنید تا ماشین نیاید. او با خنده اضافه می‌کند: البته من و همسرم چند باری که به ایران سفر کردیم یاد گرفتیم که مثل ایرانی‌ها با چه مهارتی از لا‌به‌لای خودروها عبور کنیم، الان خود من بهتر از ایرانی‌ها این کار را انجام می‌دهم!

آلوارز آدم طنازی است و طعنه‌هایش را با لبخند می‌گوید اینکه در اسپانیا مسابقات گاوبازی برگزار می‌شود و گاوبازها طوری حرکت می‌کنند که شاخ گاو به آنها نخورد، او و همسرش هم در خیابان‌های شلوغ مشهد و تهران یاد گرفته‌اند که چطور از عرض خیابان عبور کنند که خودروها به آنها برخورد نکند. میکائیل با خنده می‌گوید: این از بخت مردم اسپانیاست که روش جاخالی‌دادن را می‌دانند و اینجا در برابر ماشین‌ها به دردشان می‌خورد.
حدود ۱۵سال پیش برای نخستین بار مسافر ایران بود به مقصد تهران. به یاد دارد آن زمان بعضی خیابان‌های پایتخت، خط‌کشی خوبی نداشت و خودروها لابه‌لای هم می‌لولیدند. او می‌گوید: برایم خیلی عجیب بود که چطور تصادف نمی‌کنند. راستش را بخواهید اگر قرار باشد در خیابان‌های مشهد یا تهران به شیوه‌ای که در اسپانیا رانندگی می‌کنم، برانم چنان ترافیکی راه می‌اندازم که صدای اعتراض بقیه رانندگان درمی‌آید.

منبع :همشهری – زهره کهندل

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار