تاریخ انتشار :

اسماعیل گیبادولین، نویسنده و مترجم جوان روسی

به شدت علاقمندم که آثار امام خمینی(ره) را به روسی ترجمه کنم

گیبادولین مترجم روس می‌گوید:«حکومت اسلامی ایران پشتیبان امت اسلامی در جهان است». او نامه آیت‌الله خامنه‌ای را خوانده و آن را برای جوانان روس یادآور نامه امام به گورباچف می‌داند و معتقد است «روسیه در آینده نزدیک به حقیقت حرف‌های امام خمینی می‌رسد».

 به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )  اسماعیل گیبادولین نویسنده و مترجم جوان روسی و فارغ‌التحصیل مقطع دکتری رشته تاریخ از دانشگاه فدرال کازان است. او اصالتاً اهل شهر کازان جمهوری تاتارستان، یکی از سرزمین‌های جزو فدراسیون روسیه است. این شهر حدود ۱۰۰۰ کیلومتر از مسکو فاصله دارد و در منطقه ولگا در شمال قزاقستان و شرق مسکو واقع شده است. او پیش از این چندین کتاب از فارسی به روسی ترجمه کرده است و کتب زیادی از اندیشمندان ایرانی و مسلمان که به زبان‌های انگلیسی، عربی، ترکی و … برگردان شده است را هم به روسی ترجمه کرده است.

«شهید مطهری و نقش او در شکل‌گیری ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران» موضوع رساله دکتری او بود که چندی پیش از آن دفاع کرد و اکنون رساله او به عنوان یک کتاب توسط انتشارات بنیاد مطالعات فرهنگ اسلامی چاپ شده و برای اولین بار در نمایشگاه ۲۰۱۵ کتاب مسکو رونمایی شد. او با لهجه شیرنی در آغاز گفت‌وگو می‌گوید: «معنای نام خانوادگی من در زبان فارسی شما، عباداللهی یا عبداللهی است و اینجا به من عبادولین هم می‌گویند. نام پدربزرگم هم عبدالله بود.»

متولد سال ۱۹۸۶ میلادی است. درباره زندگی شخصی و مسیر جدیدی که برای خود انتخاب کرده، می‌گوید: «من از ابتدا مسلمان و مسلمان زاده بودم. چون منطقه تاتارستان از ابتدا مسلمان نشین بوده است. اجداد و نیاکان قوم تاتار در قرن دوم و سوم هجری مسلمان شدند. آن‌ها به واسطه رفت و آمد تجار  ایرانی که از منطقه خوارزم به این منطقه می‌آمدند، مسلمان شدند. این‌ها با جنگ یا زور یا شمشیر و حضور ارتش اسلامی در این منطقه مسلمان نشدند، بلکه با محبت و دوستی و تبلیغ صلح آمیز تجار مسلمان، به دین مبین اسلام گرویدند.»

به او می‌گویم در ایران، رشته تاریخ دسته‌بندی‌های متعدد دارد، مثل تاریخ معاصر و تاریخ اسلام و … و آیا شما هم در اینجا همین تاریخ اسلام را خواندید؟ چهره در هم می‌کشد و با ابراز یک ناراحتی که در صورتش به خوبی نمایان می‌شود، می‌گوید: «متأسفانه تاریخ اسلام در دانشکده تاریخ دانشگاه ما تدریس نمی‌شد. تاریخ کشورهای اسلامی را به صورت مختصر آن هم تحت عنوان «تاریخ شرق» یا «تاریخ کشورهای شرقی» تدریس می‌کردند و در آن کمتر توجهی به ایران و جهان اسلام می‌شد. هر چه دارم از مطالعه آزاد و شخصی خودم است.»

  اسماعیل! چه شد که به ایران علاقمند شدی و درباره اندیشمندان مسلمان ایران کار پژوهشی را آغاز کردی؟

گیبادولین: «دانشجوی سال اول که بودم، موضوع پایان نامه‌ام «تاریخ امپراتوری اردوی زرین» و «تاریخ دولت تاتار» بود و بعد از آن چون به دو زبان ترکی که شبیه زبان مادری ما بود و عربی که در مدرسه اسلامی آموختم، تسلط داشتم، به ایران و زبان فارسی هم علاقمند شدم. در آن زمان کسی را سراغ نداشتم که بتواند به فارسی با من سخن بگوید. این زبان نه ریشه ترکی دارد، نه شبیه عربی است و در عین حال بسیار زبان غنی و مهمی است. زبانی تمدن سازی در جهان اسلام به شمار می‌رود. کتاب آموزش زبان فارسی، فرهنگ زبان فارسی و این دست کتاب‌ها را پیدا کردم و خودم شروع به خواندن کردم. در مدت ۶ ماه فارسی را تا حد قابل توجهی یاد گرفتم اما هنوز خیلی مسلط نبودم. چندی بعد کتابی در کتابخانه‌مان پیدا کردم که متعلق به شهید مطهری بود با عنوان «پیروان انقلاب اسلامی».  کتاب بسیار مهمی به نظرم آمد. موضوع این کتاب خیلی برای من جالب بود و چون در روسیه حتی یک کتاب‌ که هیچ حتی یک مقاله هم درباره ایشان نداشتیم، تصمیم گرفتم ایشان را حداقل در حد شناساندن به محافل علمی روسیه معرفی کنم.»

 بالأخره چه زمانی با فارسی‌زبان‌ها ارتباط گرفتی؟

گیبادولین: «۳سال مترجم سرکنسولگری ایران در شهر کازان بودم. در کازان با دانشجویان ایرانی عضو انجمن اسلامی این شهر ارتباط خوبی داشتم. من اصلاً تصور نمی‌کردم که بتوانم در دفتر سرکنسولگری ایران استخدام شوم، چون اصلاً زبان فارسی من زیاد خوب نبود. به خصوص برای مکالمه و گفت‌و‌گو.  اما بعد از مدتی آقای باغبان کندوری که سرکنسول وقت بودند، شخصاً از بنده دعوت کردند که با آن‌ها همکاری کنم. ابتدا به صورت قراردادی پیش ایشان استخدام شدم و بعد به صورت تمام وقت با آن‌ها مرتبط شدم.»

اسماعیل در میان اندیشمندان ایران، غیر از شهید مطهری، آثار افراد دیگری را هم خوانده است و می‌گوید: «کتاب‌های زیادی خواندم و هر چه به دستم آمد، خواندم. بدون مبالغه عرض می‌کنم که صدها کتاب به زبان فارسی از اندیشمندان مختلف ایران خواندم. کتاب‌های امام خمینی(ره)، کتاب‌های آیت‌الله خامنه‌ای و دیگران را خواندم. ۲۲ عنوان کتاب‌های اندیشمندان ایرانی که پیش از این به زبان‌های فارسی، انگلیسی، ترکی و حتی اردو ترجمه شده بود را در طول ۵ تا ۶ سال به روسی ترجمه کردم و تقریباً ۱۰ عنوان رساله علمی و پایان نامه‌های دکتری در زمینه‌های مختلف را هم به زبان روسی ترجمه کردم. اما متأسفانه تا به حال از امام کتابی ترجمه نکردم و به شدت علاقمندم که این کار را انجام دهم. کتاب «ولایت فقیه و حکومت اسلامی» ایشان را خواندم. نامه‌های امام خصوصاً نامه‌هایی که محتوای عرفانی دارد را هم خواندم. بعضی از این نامه‌ها را در دوره‌ای ترجمه کردم و در فصل‌نامه منبر که در دانشگاه اسلامی روسیه چاپ می‌شد و در آن زمان بنده مسئول بخش چاپ و نشر این نشریه بودم، منتشر کردیم.»

نامه امام خمینی به گورباچف را هم خواندی؟ نظرت درباره آنچه که امام در این نامه نوشتند و گورباچف را به اسلام شناسی دعوت کرده بود، چیست؟ پاسخ گورباچف به امام که توسط شواردنادزه به ایرن آورده شد و جواب امام که گفتند من می‌خواستم دنیای جدیدی در برابر ایشان باز کنم اما ایشان متوجه نشدند را هم شنیدی؟ شرح آن جلسه را می‌دانی؟

گیبادولین:« بله خواندم و ماجرایش را هم می‌دانم. یک ماجرایی درباره اثرگذاری این نامه یادم آمد. سید جعفر لطف‌الدین در حال حاضر یکی از ائمه مساجد کازان است که پدر او هم امام جماعت مسجد بود. پدر او در ابتدا در همان دوران حکومت شوروی سابق، یک افسر نظامی بود و زیاد فرد متدینی نبود. او در آن زمان در اروپای شرقی مشغول خدمت نظامی بوده است. همان سالی که امام این نامه را به گورباچف نوشتند، ایشان این نامه را در یک روزنامه آلمانی خوانده بود و خیلی از آن تأثیر گرفته بود. او بعد از خواندن این نامه تصمیم گرفت که از ارتش و خدمت نظامی بیرون بیاید و به تحصیل حوزوی و اسلامی گرویده بود. او در همین مسیر قرار گرفت و امروز امام جماعت یک مسجد است. این یک مثال است برای اینکه بگویم این نامه امام چقدر بر مسلمانان روسیه تأثیر گذاشت. یک فرد غیر متدین را متدین کرد تا آنجایی که امروز امام جماعت مسجد مسلمانان است. حتی پسر خود او هم امام جماعت مسجد شد. این نامه شاید با گارد یا حتی بی‌توجهی بخشی از نخبگان سیاسی روسیه آن زمان مواجه شد اما روی مردم اثر خوبی داشت. البته بی‌توجهی این مسئولان هم سبب شد که دولت شوروی فروپاشی کند و نظام دیگری به قدرت برسد.»

 امام درباره گذار جامعه روسیه به غرب در آن نامه بعد از پایان دوران کمونیسم هشدار داده بودند و ایشان را به مطالعه درباره اسلام، ملاصدرا، شیخ اشراق و … توصیه کرده بودند و حتی گفته بودند که ما آمادگی داریم که شما افرادی را بفرستید که به اینجا بیایند و آموزش ببینند و اسلام راستین را به شما معرفی کنند. این توصیه را در حالی بیان می‌کنند که خود امام حکومتی مبتنی بر اسلام ایجاد کردند. گفتی درباره مدل سیاسی حکومت ایران و نظام ولایت فقیه، کتاب امام را خواندی و مطالعه داشتی.

گیبادولین:« این دقیقاً همان موضوعی است که مدت زیادی روی آن کار کردم. حتی در کتابی که درباره شهید مطهری نوشتم هم به این موضوع پرداختم. بنظرم این نظام بر خیلی از نظام‌های سیاسی دنیا برتری دارد اما نمی‌توانم زیاد درباره کارنامه آن اظهار نظر مثبت یا منفی کنم. به هر حال این مدل حکومت‌داری نزدیک به ۳۶ سال است که در ایران ایجاد شده و در کنار نقاط ضعفی که دیده می‌شود اما حرکت آن به شدت رو به جلو است و اثبات کرده که به معنای واقعی کلمه یک حکومت اسلامی می‌تواند باشد کما اینکه از خیلی کشورها جلوتر است. در بحث نظری از مصالح دین اسلام و امت اسلامی پشتیبانی می‌کند و در مقام عمل و اجرا هم تا جایی که بتواند با این مبانی نظری خود را تطبیق داده است و برداشت من این است که این روند روز به روز در حال بهتر شدن است. حکومت اسلامی ایران پاسبان امت اسلامی در جهان است.»

«نظر شخصی‌ام درباره امام خمینی(ره) این است که او در افقی بسیار بالاتر از یک متفکر قرار داشت. او یک شخصیتی آسمانی و از اولیای خدا بود. و تنها می‌توانم او را معجزه بنامم. امام خمینی(ره) همچون خورشید است که نمی‌توان مستقیم به او نظر دوخت که این کار جز تحیّر چیزی عاید انسان نمی‌کند. خورشید را تنها می‌توان با بررسی منظومه‌ای که گرداگرد او می‌گردد، شناخت. برای من پی بردن به کنه شخصیت امام خمینی(ره) بسیار دشوار است. به نظر من مهمترین بعد شخصیت امام خمینی(ره)، بعد عرفانی او بود که او را از سطح یک متفکر  بسیار بالاتر می‌برد. برای کسی که می‌خواهد حقیقت امام را بشناسد، جز با طی مراحل عرفانی راهی برای شناخت آن حقیقت نیست.»

«الآن من فکر می‌کنم چشمم توانایی نظر دوختن به آن خورشید را ندارد، و هنگاهی که کلمات امام را می‌خوانم، حس می‌کنم غریق بحر بی‌کرانی هستم و تمرکز فکری‌ام را از دست می‌دهم و حیرت‌زده می‌شوم.  برای شناخت برخی از ابعاد فکری امام، نظیر تفکر سیاسی وی، لازم است مجموع آراء شاگردان مکتبش نظیر شهید مطهری و شهید بهشتی و سایر شاگردانش که در انقلاب اسلامی نقش کلیدی داشتند را بررسی کرد. به نظر من شناخت منظومه شاگردان امام که در حول خورشید وجود او گرد آمده بودند، می‌تواند بینشی روشن درباره افکار امام به ما بدهد و من این مسیر را دارم طی می‌کنم.»

  نسل ما و شما بیشتر از اینکه امام خمینی(ره) را بشناسد، با آیت‌الله خامنه‌ای آشنا است و ایشان را می‌شناسد و گفته‌های ایشان را در دوران معاصر خود دنبال کرده است. حتی از دوستان شنیدم که شما هم رصدتان درباره ایشان بیشتر بوده است. مباحث ایشان را دنبال می‌کنی؟ نظرت درباره اظهارنظرهای ایشان درباره مسائل ایران و جهان چیست؟

مردمک چشم‌هایش در میان عنبیه‌ روشن‌ و مایل به سبزش بزرگ شده و برقی در میان چشم‌هایش دیده می‌شود، سرش را بالا می‌آورد، خنده‌ای گوشه لب‌هایش می‌افتد و می‌گوید:«درباره آیت‌الله خامنه‌ای بگویم که وقتی ایران بودم، توانستم ۳ بار در محضر ایشان حاضر شوم. البته امکان صحبت خصوصی و مستقیم با ایشان نداشتم. یک بار آن در مراسم سالروز رحلت امام خمینی(ره) بوده است. یک بار در همایش بیداری اسلامی ایشان را دیدم و یک بار هم در یک جمع دیگر. من با بخش زیادی از دیدگاه‌های ایشان آشنایی دارم. یکی از آن‌ها همین پیام یا نامه‌شان به جوانان غرب بود. مدتی پیش این پیام را خودم ترجمه کردم. این پیام در ظاهر واکنشی به اهانت‌هایی بود که در مجله شارلی ابدو به پیامبر اسلام شده بود اما خیلی فراتر از این بود، محدود به آن اتفاق نبود. حرف‌های دیگری در نقد تفکرات تند و فضاسازی رسانه‌ها می‌زد. نامه ایشان خیلی شبیه نامه امام به گورباچف بود. دعوت به مطالعه کرده بود و از جوانان خواسته بود که خارج فضای ایجاد شده توسط رسانه‌های غربی درباره اسلام مطالعه کنند. او گفته بود که جوانان به دور از تعصبات و ذهنیت‌های ساخته شده، بروند و درباره حقیقت مطالعه کنند.»

 اسماعیل خیلی از جوان‌ها در دوران کنونی درگیر روابط دوجانبه، فضاهای خاص و مشغله‌های روز مره هستند. من در این چند روز که در شهر چرخیدم شباهت‌های این مدلی زیاد دیدم. بنظرت این نامه چقدر اثرگذار خواهد بود؟ چه تعداد از این جوان‌ها به سراغ این مسائل می‌روند؟ این نامه تا حدی بایکوت هم شده و برخی از اینکه جوانان به سراغ این مسائل بروند ناراحت می‌شوند و احساس می‌کنند که بنیان برنامه‌هایشان متزلزل شود و لذا نمی‌خواهد که جاون مطالبه‌گر و آرمان‌گرا شود. از نظر آن‌ها، نامه آیت‌الله خامنه‌ای به جوانان برای اهدافی که پی می‌گیرند دردسرساز خواهد شد. بیداری ملت‌ها اهداف رسانه‌ای، تبلیغاتی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی کشورهای غربی و آن‌هایی که تمایل به سلطه دارند، را هدف گرفته است. من فکر می‌کنم در خواب نگه داشتن ملت‌ها راهبرد همیشگی آن‌ها بوده و شیوه امام و رهبر فعلی ایران برهم زدن همین خواب‌آلودگی‌ و رخوت ایجاد شده میان ملت‌ها و خصوصاً جوان‌هاست.

گیبادولین:« بگذار نظرم را با اشاره به همان نامه امام به میخائیل گورباچف بگویم. تقریباً ۲۸ سال از آن زمان گذشته است. دیدیم که دولت شوروی و سران روسیه به مسائلی که امام خمینی(ره) یادآورد شدند، توجه نداشتند. چون آمادگی فکری، آمادگی روحی و روانی برای پذیرش این پیام و فهم این بیان در میان آن‌ها وجود نداشت، در آن زمان به نتیجه‌ای با دامنه محدود رسیدیم. فضای آن زمان روسیه به گونه‌ای بود که «بی‌خدایی» به نوعی ایدئولوژی رسمی اعلام شده بود و به همین دلیل نمی‌توانستند حرف‌های امام را درک کنند. تقریباً ۲۷ الی ۲۸ سال گذشته و سال‌های قبل برای ما سال‌های عجیبی بود. بنظرم سال‌های غریبگی یا گمراهی بود. ما به این طرف و آن طرف می‌رفتیم و جامعه ما مدتی به سمت شرق و چین می‌رفت و مدتی به سمت غرب می‌رفت. امروز هم بخش زیادی از جامعه ما از مسیر قبلی برگشته و به دنبال راه و مسیر جدید است. هر کدام به سمتی مایل شده‌اند. اما اعتقادم این است که حرکت‌های جدیدی شکل گرفته است که وزن آن و مقصد آن به سمت حقیقت و اسلام است. این فضای آزاداندیشی که در این نامه به آن اشاره شده در این مسیر خیلی اثرگذار خواهد بود. فکر می‌کنم، احتمالاً کشور روسیه بعد از ۵ تا ۱۰ سال نه اصلاً حداکثر تا ۱۵ سال آینده، ان‌شاءالله به حقیقت حرف‌های امام خواهد رسید. ان‌شاءالله این حرکت در کشور ما به نتیجه خواهد رسید.»

 اگر بر روی شهید مطهری کار کرده باشی حتماً علی شریعتی را هم می‌شناسی. نقل به مضمون بگویم، آیت‌الله خامنه‌ای درباره ایشان و شهید مطهری تعبیری دارند که اگر ادبیاتی از شریعتی را با بتون آرمه‌ای از اندیشه شهید مطهری تلفیق کنند، دقیقاً همان چیزی است که نسل امروز جامعه ما به آن نیاز دارد. در اینجا هم درباره جوانان همین‌طور است؟ شما درباره اندیشه شهید مطهری کار کردید. ایشان همان قدر که در برابر لیبرالیسم روشنگری می‌کند در برابر مارکسیست‌ها هم به انتقاد برمی‌خیزد. او نظام‌های مادی یا ماتریالیستی را به انتقاد می‌کشد و در برابر آن‌ها حرف از نظامی دینی و الهی می‌زند. تا چه میزان با ایشان آشنایی داری؟ درباره تفکرات ایشان چه می‌دانی؟ علاقمندم برآوردت از نظرات ایشان را بدانم.

گیبادولین:« مطهری نمونه‌ای از‌ یک متفکر و اندیشمند اسلام‌گرا بود که هم سنت دینی را خوب فهم کرد و هم مرد زمان خود بود. او زمان معاصر را خوب می‌شناخت و به پرسش‌های مطروح در جامعه خود آگاه بود و پاسخ‌های خوبی به آن‌ها داد. اکنون زمانه قدری تغییر کرده است و در شرایط دیگری قرار داریم که باید به دنبال پاسخ‌های دیگری هم باشیم. بخشی از پاسخ‌ها و میراث او برای همیشه جاودان است و برای قسمتی دیگر باید به شرح و تفسیر نشست و درباره آن‌ها بیاندیشیم و به پاسخ‌های دیگری برسیم. سخنان او را با تکیه بر همان مبانی باید به روز بیان کنیم. نیاز داریم که شهید مطهری‌های جوان تربیت کنیم که همان خصلت‌ها و ویژگی‌های شخصیتی او را داشته باشند و این مسیر را ادامه دهند. این یک پروسه است که باید از طریق مراجع علمی ایرانی دنبال شود.»

«برای اینکه این پروسه به خروجی و سرانجام مطلوبی برسد باید نه تنها از سرمایه فکری شهید مطهری و امثال ایشان و دیگر دانشمندان بزرگ اسلام بهره برد، بلکه باید حقیقت دین را هم در زندگی خود تجربه کنیم. این فقط با دنبال کردن سیره رهبران واقعی دین اسلام مانند امام خمینی(ره) و آیت‌الله خامنه‌ای به نتیجه خواهد رسید. ایشان افرادی هستند که در زندگی خود حقیقت دین را تجربه و اجرا می‌کنند و به دیگران هم می‌آموزند. دین اسلام مرکز یا هسته‌ای دارد که ما باید تلاش کنیم که به این مرکز نزدیک شویم. آن‌هایی که فقط از طریق تفکر، اندیشه و مباحث انتزاعی به دنبال دست‌یابی به حقیقت دین و شناخت اسلام هستند، به نتیجه نمی‌رسند. به نظر من دین باید در زندگی ساری و جاری باشد و زنده باشد. به قول شهید مطهری باید آفتابی باشد که هرگز غروب نمی‌کند. این آفتاب باید از درون انسان بدرخشد.»

درباره آشنایی‌ات با شهید مطهری بیشتر بگو.

گیبادولین: «همانطور که گفتم اساساً علاقه من به زبان فارسی از آشنایی من با کتاب شهید مطهری شروع شد. زمانی که دانشجوی سال دوم بودم، در جستجوی موضوعی برای پژوهش بودم. روزی در کتابخانه دانشگاه به کتابی از شهید استاد مطهری برخوردم با موضوع انقلاب اسلامی شامل مجموعه ای از سخنرانیهای وی که بعد از شهادتش جمع آوری شده بود . با آن که آن موقع تسلط کامل به زیان فارسی نداشتم و بدون استاد مشغول یادگیری زبان فارسی بودم، به تدریج همپای یادگیری زبان فارسی این کتاب را نیز مطالعه کردم و این آغاز آشنایی من با افکار شهید مطهری بود. بعداً از طریق اینترنت بقیه آثار و یادداشتهای شهید مطهری را پیدا و مطالعه کردم بویژه مطالبی که مرتبط با تز پایان نامه‌ام بود در موضوع انقلاب اسلامی ایران بود. و تقریبا دو سه سال درباره این موضوع پژوهش کردم. در سال ۲۰۱۰ با حمایت نمایندگی جامعه المصطفی در روسیه برای یک فرصت مطالعاتی به قم رفتم و در طول این مدت به جمع آوری منابع و مطالعات کتابخانه ای در این موضوع پرداختم.»

 از چه زمانی همکاری با بنیاد مطالعات فرهنگ اسلامی مسکو را آغاز کردی؟

گیبادولین:« آغاز همکاری من با بنیاد مطالعات اسلامی در سال ۲۰۱۳ یا ۲۰۱۴ بود و تا کنون سه عنوان کتاب داستان راستان شهید مطهری (� ассказы о праведниках)، بررسی مسائل تربیتی جوانان در روایات  (Педагогические порблемы молодежи в свете исламских преданий) و جنبش امام حسین و قیام کربلا (Движение Имама Хусайна и восстание Кербелы) به صورت ترجمه و یک عنوان به صورت تالیف به نام «شهید مطهری و نقش وی در شکل‌گیری انقلاب اسلامی» (Муртаза Мутаххари и Исламская революция в Иране) توسط بنیاد از من چاپ شده است.»

 این کتاب جدید که به تازگی رونمایی شد، چه مباحثی داشت؟ این فعالیت را بنا داری باز هم ادامه دهی؟

گیبادولین:« کتاب من، شامل دو بخش است: یکی زندگینامه سیاسی و فکری شهید مطهری است که تقریبا ۲۰۰ صفحه است و بخش دوم تحلیل افکار سیاسی شهید مطهری با تاکید بر نظریه تکامل اجتماعی انسان و برخی از اندیشه‌های وی مربوط به عرفان سیاسی و حماسه حسینی است. شهید مطهری از اولین  معماران فکری و بنیانگذاران گفتمان انقلاب اسلامی ایران بود که توانست مبانی انقلاب را بر اساس اسلام تئوریزه و حتی آسیب‌ها و تهدیدهای انقلاب را تحلیل کند.»

«متاسفانه برخی گرفتاری‌های شغلی، برای مدتی این مطالعات را متوقف کرده است ولی خیلی دوست دارم این تحقیقات را ادامه بدهم و حتی به بررسی افکار دیگر تئوریسین‌های انقلاب اسلامی که در پیروزی نهضت انقلابی مردم ایران نقش کلیدی داشتند، مثل شهید بهشتی، شهید باهنر و شهید مفتح بپردازم. پس از بررسی دیدگاه‌های جداگانه هر کدام، دوست دارم کتاب جامعی شامل دیدگاه‌های تئوریسین‌های انقلاب اسلامی ایران بنویسم.»

 جریانات تندرویی که میان شیعیان و اهل سنت وجود دارند، تا حدی در این منطقه هم مشغول فعالیت هستند، هرچند که حرکت آنان مورد تأیید دیگر فرق اسلامی نیست. در رسانه‌ها دیدید که آن‌ها در منطقه درگیری‌های مذهبی به راه می‌اندازند که باعث شده اختلافات میان امت اسلامی جلوه داده شود و تاحدی فراگیر هم شود. برخی معتقدند که آن‌ها با نگاه متعصبانه خود به دنبال تفرقه اندازی هستند. گروه‌هایی مانند داعش که با تفسیر عجیب از قرآن، زن و بچه ملت‌ها را می‌کشند. یا جریاناتی که به مقدسات دیگر مذاهب اهانت مستقیم می‌کنند، از این دست برشمرده می‌شوند. دشمنانی هم داریم که از این تفرقه در رسانه‌ها و سیاست‌هایشان سوء استفاده می‌کنند. نظر شما درباره نوع مواجهه جامعه اسلامی با این رفتار‌ها چیست؟

گیبادولین:« این مسائل هست و جریان دارد. اما همه باید در راه وحدت اسلامی و راه اتحاد مسلمانان سعی و کوشش کنیم. مسأله تقریب مذاهب باید اولویت جامعه مسلمانان باشد. یکی از اهداف فعالیت خود من، این بوده که برای هر چه گسترده‌تر شدن وحدت اسلامی تلاش کنم. این مسأله در شرایط کنونی جهان اسلام باید به صورت جدی و با ظرافت پی گرفته شود. متأسفانه همانطور که گفتید برخی جریانات هستند که رفتار آنان در مذاهب گوناگون لطمات زیادی به وحدت مسلمانان زده و باعث شده که دشمن بتواند با تکیه بر کارهای ایشان تصویر عجیبی از اسلام به دنیا ارائه دهد. این روند باید اصلاح شود.»

منبع: تسنیم

اشتراک گذاری :


  1. ناشناس گفت:

    خیلی ممنون

آخرین اخبار