به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )
کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت * یک زن ویلچری، روی دوتا پا برگشت
کافرى تا به ضریح تو نگاهش افتاد * سجده ای کرد سپس شیعۀ مولا برگشت
خسته بود از همۀ آینه ها…تا اینکه * زشت آمد،متحول شد وزیبا برگشت
آن که در صحن به دنبال شفا آمده بود * با نگاهی به ضریح تو مسیحا برگشت
زائری گفت چرا اشک ندارم آقا * نگهش کردی و با دیدۀ دریا برگشت
یک جوان حاجتش این بود: که زن می خواهم*رفت…تا این که شبی پیش تو بابا برگشت
به گمانم که به طور تو مشرف شده بود * آن که با معجزه و با ید بیضا برگشت
صبح درقامت یک مردگدا، رفت حرم * ظهر نزدیک اذان بود که “آقا”برگشت
جبرئیل آمده بود از وسط عرش حرم * دوسه تا فرش تکان داد و به بالا برگشت
نفس خادمتان خورد به آن نصرانی * در حرم شیعه شد، از مذهب ترسا برگشتم
منبع:aborahil.blogfa.com