تاریخ انتشار :

پروفسور روش(عبدا...) بولوَن

وقتی پزشک مسیحی مسلمان شد

در تاریخ پزشکی مشهد، نام‌های مطرح بسیاری به چشم می‌خورد که هریک نقش تعیین‌کننده‌ای در ارتقای این دانش داشته‌اند. افرادی چون دکتر محمد شاهین‌فر که همیشه نام و یادشان در حافظه تاریخی مشهد باقی خواهد ماند

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) کسانی مانند پروفسور روش(عبدا…) بولوَن (Rouch Boulvin) که کمتر، از او و خدماتش به پزشکی مشهد، نامی به میان می‌آید؛ مرد بزرگی که امروز در آرامستان خواجه‌ربیع آرمیده است.

مطالب دیگر از تازه مسلمانان بلژیکی را اینجا ببینید


پزشکان اروپایی در مشهد
از زمان احداث بیمارستان امام‌رضا(ع) در سال‌۱۳۱۳ به‌دست محمد‌ولی‌خان اسدی، نایب‌التولیه وقت آستان قدس رضوی در مشهد، پزشکان خارجی بسیاری به‌دعوت آستان قدس برای سروسامان‌دادن به اوضاع بیمارستان و انتقال تجربیات خود به پزشکان ایرانی به مشهد آمدند؛ پزشکانی چون پروفسور خالرسلاح، دکتر هامرشلاخ، دکتر باروخ و همسرش، پروفسور بوتارو و…
اما ورود پزشکی اهل بلژیک به نام «روش بولوَن» و دستیارانش به بیمارستان امام‌رضا(ع) و خدمت صادقانه‌اش، زمینه‌ساز و مسبب تحولی بزرگ در تاریخ پزشکی مشهد و به‌ویژه بخش جراحی این بیمارستان شد که میراثش هنوز به‌جای مانده است.

۳ سال خدمت‌رسانی با ۱۰۰۰ دلار
پروفسور روش بولوَن متولد۱۹۱۲ میلادی است. وی پس‌از پایان تحصیلات پزشکی‌اش، دستیار پروفسور دوهارون، پزشک شهیر آن روزهای فرانسه شد و با راهنمایی چند تن از استادانش مانند پروفسور دانی تحصیلات پزشکی خود را ادامه داد تا زمانی که توانست متخصص جراحی شود. در سال‌۱۳۳۳خورشیدی و بنا به دعوت وزارت دربار ایران از بولوَن، وی به ایران آمد و در مردادماه۱۳۳۴ و طی قراردادی با آستان قدس رضوی به مبلغ۱۰۰۰ دلار به مدت سه‌سال، به‌عنوان رئیس بخش جراحی بیمارستان امام‌رضا(ع) منصوب شد؛ قراردادی که بعدها با رضایت بولوَن و همچنین آستان قدس رضوی به مدت ۱۵سال تمدید شد. بیمارستان امام‌رضا(ع) در دوران حضور بولوَن در مشهد دچار تحولات عظیمی شد و نظمی بی‌سابقه به خود گرفت. اما از مهم‌ترین تاثیرات حضور پروفسور بولوَن در مشهد، تربیت شاگردانی است که بعدها خودشان به مشاهیر پزشکی شهر تبدیل شدند؛ پزشکانی چون مرحوم پروفسور یوسف اهرابی‌نژاد، مرحوم دکتر غلامرضا امیرشیبانی، بنیان‌گذار بیمارستان مهر مشهد، مرحوم دکتر احمد اصفهانی‌زاده، مرحوم دکتر احمد صدری‌نژاد، پروفسور مهدی بنایی، پروفسور اکبر رفیعی، دکتر خسرو آروند و…
روش بولوَن در سال۱۳۴۸ پس‌از تشرف به دین مبین اسلام و به‌علت سکته قلبی درگذشت و بنابر وصیت خودش در ضلع شرقی باغ اول آرامستان خواجه‌ربیع به خاک سپرده شد.

دانش خود را در‌اختیار ایرانی‌ها می‌گذاشت
پروفسور مهدی بنایی که یکی از شاگردان نزدیک پروفسور بولوَن بوده است، درمورد دانش علمی وی می‌گوید: بولوَن در بلژیک، دانشیار دانشگاه بود و اطلاعات پزشکی‌اش بسیار زیاد بود. ایشان عادت داشت هرروز صبح که در بیمارستان حاضر می‌شد، تمامی دستیاران و پزشکانی را که با وی کار می‌کردند، در اتاقی جمع می‌کرد و حدود ۳۰دقیقه تا یک ساعت باتوجه‌به موضوعی که خودش از قبل مشخص کرده بود، صحبت می‌کرد. ازآنجاکه در آن دوره، کتاب‌های پزشکی خارجی بسیار کمیاب و حتی نایاب بود، اطلاعاتی که پروفسور بولوَن دراختیار ما قرار می‌داد حکم کیمیا را داشت؛ به‌ویژه مباحثی که وی درباره برخی تکنیک‌های جراحی به ما آموزش می‌داد. بعدها من یادداشت‌هایی را که از صحبت‌های بولوَن جمع‌ کرده بودم، به‌شکل کتاب منتشر کردم.

تقسیم بیمارستان امام‌رضا(ع) به بخش‌های تخصصی
بنایی ادامه می‌دهد: تا پیش‌از ورود بولوَن به بیمارستان امام‌رضا(ع)، بخش‌های بیمارستان مشخص نبود و تقسیم تخصص هیچ معنایی نداشت. اما زمانی که ایشان وارد بیمارستان شد، یکی از کارهایی که در اولویت قرار دارد، همین مشخص‌کردن بخش‌های تخصصی بیمارستان بود. اورولوژی به دکتر قربانیان واگذار شد. بخش ارتوپدی و استخوان را دکتر اهرابی‌نژاد به عهده گرفت و دکتر شاهین‌فر و دکتر محلاتی در بخش جراحی که ریاست آن با خود پروفسور بولوَن بود، باقی ماندند و عموما جراحی‌های بزرگ را انجام می‌دادند. این کار بولوَن حتی در مشهد برای نخستین‌بار بود که انجام می‌شد و اصلا تا آن روز سابقه نداشت که بیمارستان یا درمانگاهی چنین به‌صورت تخصصی اداره شود.
وی می‌افزاید: پروفسور بولوَن از حمایت کامل استاندار وقت خراسان و نایب‌التولیه آستان قدس رضوی برخوردار بود و بسیار به او احترام می‌گذاشتند و هروسیله و امکاناتی که نیاز داشت به‌سرعت برایش فراهم می‌کردند. دلیلش هم این بود که او نشان داده بود واقعا اهل کارکردن است و در مدت کمی توانسته بود تحولات بسیاری به وجود آورد.

تحول در جایگاه پزشکی مشهد
تحول دیگری که پروفسور بولوَن در بیمارستان امام‌رضا(ع) مشهد به وجود آورد، تشکیل پرونده برای هر بیمار و سر‌وسامان‌بخشیدن به بخش جراحی بود. پروفسور بنایی دراین‌باره بیان می‌کند: پروفسور بولوَن به‌همراه خودش پرستارانی هم از بلژیک آورده بود که به‌وسیله همان پرستاران، کار نوشتن پرونده برای بیماران را آغاز کرد. آن‌ها کارت‌هایی را آماده کرده بودند که هرگونه اطلاعاتی که مربوط به بیمار بود، روی آن نوشته می‌شد. اما آنچه برای ما حیرت‌انگیز بود، اینکه پروفسور برپایه آمارهای موجود در این پرونده‌های بیماران مقالاتی علمی می‌نوشت؛ به‌عبارتی نتیجه ایجاد پرونده برای بیماران، مقالاتی بسیار معتبر و کاملا علمی شد که بولوَن در نشریات معتبر اروپایی منتشر می‌کرد. با این کار، هم جایگاه علمی خود پروفسور بولوَن ارتقا یافت و هم جایگاه علمی‌پزشکی مشهد و بیمارستان امام‌رضا(ع). کم‌کم به‌واسطه حضور بولوَن در مشهد، افرادی که مسئولیت بخش‌های تخصصی بیمارستان را برعهده گرفته بودند، به دوره‌هایی در خارج‌از کشور اعزام شدند و دانش خودشان را افزایش دادند.

خوش‌اخلاق و منضبط
شاگرد پروفسور بولوَن با اشاره‌به ویژگی‌های اخلاقی وی اظهار می‌کند: برخورد وی با بیماران کاملا مهربانانه و به‌دور از هرگونه پرخاش بود. همچنین با بیمارانی که از نظر مالی بضاعت نداشتند کاملا متفاوت رفتار می‌کرد و اعتقاد داشت که باید حتما به آن‌ها کمک شود و خودش با تمام وجود به آن‌ها خدمت می‌کرد. این‌گونه رفتارکردن را ما سرلوحه خودمان قرار دادیم و سعی کردیم به آن عمل کنیم؛ چیزی که متاسفانه امروز درحال فراموش‌شدن است.
وی ادامه می‌دهد: پروفسور بولوَن با ما نیز که به‌عنوان دانشجو در بیمارستان فعالیت می‌کردیم، کاملا مهربان بود. خاطرم هست که بسیار منظم و دقیق بود و رأس ساعت در بیمارستان حضور پیدا می‌کرد و رأس ساعت هم خارج می‌شد. با اینکه فارسی بلد بود و یاد گرفته بود، سعی می‌کرد همیشه فرانسوی صحبت کند که ما دلیلش را متوجه نمی‌شدیم. برخی اوقات هم تنبیهاتی برای دانشجویان درنظر می‌گرفت؛ برای نمونه دانشجویی را با خودش به اتاق عمل می‌برد ولی او حق نداشت جلو بیاید و باید یک گوشه می‌ایستاد و عمل جراحی را نظاره می‌کرد یا فقط لوازم را به دست پزشک می‌داد.

جراحی‌هایی که در مشهد تازگی داشت
پروفسور بنایی، صحبت از جراحی‌های خارق‌العاده بولوَن به میان می‌آورد و عنوان می‌کند: سهم دیگری که بولوَن در پزشکی مشهد داشت، عمل‌های جراحی‌ای بود که یا اصلا در ایران انجام نمی‌شد یا فقط در تهران صورت می‌پذیرفت. پروفسور بولوَن، آن عمل‌ها را برای نخستین‌بار در مشهد و در بیمارستان امام‌رضا(ع) انجام داد. برای نمونه، عمل جراحی سرطان نای که جزو عمل‌های تقریبا سخت به شمار می‌آید یا عمل جراحی‌ای که به برداشتن قسمتی از کبد می‌انجامد؛ حتی برای برخی عمل‌ها از نوعی بی‌حسی شبیه بی‌حسی‌های موضعی استفاده می‌کردیم که در نوع خودش بی‌نظیر بود.

وقتی پزشک مسیحی مسلمان شد
پروفسور بولوَن در اواخر عمر تصمیم می‌گیرد که مسلمان شود اما روایت‌هایی که از این تغییر دین می‌شود، کاملا متفاوت است. بنایی در‌این‌باره می‌گوید: نمی‌دانم که چه اتفاقی رخ داد و چرا اصلا بولوَن تصمیم گرفت که مسلمان بشود ولی می‌توان حدس زد که زندگی طولانی‌مدت در ایران و همچنین مشاهده بیمارانی که بعداز بهبود می‌گفتند که ما شفای خودمان را از امام‌رضا(ع) گرفتیم، دست‌به‌دست هم داد تا این پزشک مسیحی بلژیکی به این نتیجه‌ برسد که اسلام، دینی است که می‌تواند او را سعادتمند کند.
اما یکی از ساکنان محله خواجه‌ربیع روایت دیگری که مشهور هم هست، از مسلمان‌شدن بولوَن ارائه می‌کند: «آیت‌ا… سید‌عبدا… میلانی که از علمای بزرگ مشهد بودند، دچار بیماری معده شدند و پروفسور بولوَن ایشان را عمل کرد. پس‌از عمل جراحی و زمانی‌که ایشان در‌حال به‌هوش‌آمدن بودند، وی دستور داد کلماتی را که آن لحظه آیت‌ا… میلانی بر زبان می‌آورند برایش ترجمه کنند؛ گویا ایشان مشغول خواندن دعای ابوحمزه ثمالی بودند. پس‌از این لحظه بود که می‌گویند بولوَن تصمیم گرفت مسلمان شود و وقتی از او پرسیدند که چرا این تصمیم را گرفتی؟ در پاسخ گفت: تنها زمانی که انسان، خود واقعی‌اش را نشان می‌دهد، هنگامی است که به هوش می‌آید و وقتی دیدم که این آقا تمام وجودش غرق خداست، آن را مقایسه کردم با کشیشی که بعد‌از به‌هوش‌آمدن مشغول زمزمه‌کردن ترانه بود! فهمیدم که اسلام حقیقت واقعی است.»

حمایت‌ها کم‌رنگ شد!
سید‌محمد صامدی ازجمله افرادی است که سال‌ها در بخش اداری بیمارستان امام رضا مشغول خدمت بوده است. وی به‌دلیل برخورد نزدیکش با بولوَن خاطرات فراوانی از او دارد. صامدی در مصاحبه‌ای با مرکز تاریخ شفاهی آستان قدس رضوی می‌گوید: در زمان تولیت سید‌جلال تهرانی، ایشان با بررسی وضعیت بیمارستان امام رضا(ع) پی برد که بیمارستان نیاز به یک جراح دارد؛ برای همین از بولوَن که پزشک مطرح و بادانشی بود، دعوت به همکاری کرد.
وی ادامه می‌دهد: تا زمانی که سید‌جلال تهرانی تولیت را برعهده داشت، احترام خاصی برای پروفسور بولوَن قائل بود و همه امکاناتی که او نیاز داشت، برایش فراهم می‌کرد و همه با او خوش‌رفتاری می‌کردند‌ اما همین که تهرانی از تولیت کنار رفت، حمایت‌ها از بولوَن کم‌رنگ شد و حتی پزشکان ایرانی سعی می‌کردند چهره‌اش را مخدوش کنند. من که متوجه این رفتارها شدم، پیش تیمسار امیرعزیزی، نایب‌التولیه وقت رفتم و تمامی این جریانات را تعریف کردم. عزیزی پرسید که چه‌کار کنیم؟ من تاکید کردم که بدون اینکه بخش اداری پی ببرد، امکاناتی را که پروفسور بولوَن نیاز دارد، تهیه کنیم و دراختیارش قرار دهیم. تیمسار عزیزی قبول کرد و من مدت‌ها این کار را انجام می‌دادم که آغازی شد برای آشنایی من با پروفسور بولوَن.

محمد کاملان

منبع:شهر آرا آنلاین مشهد

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار