تاریخ انتشار :

حجت الاسلام قاسم خانجانی،

مقایسه جاهلیت در هنگام ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی ) و دوران پیامبر(صلی الله علیه واله)

یکی از مسایلی که در زمان ظهور خود را نشان می دهد بحث «تأویل» یا «تفسیر مطابق میل و سلیقه افراد» است، یعنی با قرآن و آیات الهی برخلاف هدف، ایده و تعالیم امام زمان علیه السلام احتجاج می شود.

 به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )   حجت الاسلام قاسم خانجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در گفت و گو مقایسه رسالت امام مهدی علیه السلام با نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و توضیح این روایت که فرموده اند: کار حضرت حجت(عج) در زمان ظهور برای هدایت مردم سخت تر و دشوارتر از کار پیامبر صلی الله علیه و آله برای هدایت مردم جاهلی جزیره العرب خواهد بود، تصریح کرد: یکی از مسایلی که در زمان ظهور خود را نشان می دهد بحث «تأویل» یا «تفسیر مطابق میل و سلیقه افراد» است که یکی از مشکلات حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه در عصر ظهور همین مسئله است. یعنی با قرآن و آیات الهی برخلاف هدف، ایده و تعالیم امام زمان علیه السلام احتجاج می شود.

وی افزود: البته این مسئله منحصر به آن زمان (عصر ظهور) نیست و سابقه ای دیرینه دارد. شاید بتوان گفت طرح این مباحث (تأویل قرآن و تفسیر به رأی) نخستین بار در زمان حضرت امیرالمومنین علیه السلام اتفاق افتاد که رسول خدا صل الله علیه و آله آن را به نوعی پیش بینی فرموده بودند. در همان فرمایش مشهور حضرت که فرمودند: «من با این قوم (آنها که مقابل من ایستادند) برای نزول و تنزیل قرآن جنگیدم و تو مجبور می شوی برای تأویل قرآن (مخالفت با تفسیر به رأی) با آنان بجنگی.» حضرت به صراحت می فرمایند: «تقاتلهم علی التاویل کما قاتلتهم علی التنزیل».

«تفسیر به رأی های شخصی» به حساب دین نوشته می شود
کارشناس تاریخ اسلام و سیره خاطرنشان کرد: بزنگاهِ کانونی ِخطر در این جریان آنجاست که تمام این «تأویل ها»، «تفسیر به رأی ها»، «تفسیر مطابق میل ها» و «برداشت های مختلف» همه به حساب دین و فهمِ درست از دین و آیات قرآن گذاشته می¬شود. هم در گذشته اینچنین بوده و هم در زمان حضرت حجت علیه السلام اینگونه است. یعنی همگان خود را «درستکار» و «صاحب رأی درست» می دانند و هیچکس فهم و تفسیر و برداشت خود را نادرست نمی داند. بلکه همه فهم خویش را مطابق با قرآن می دانند.

وی افزود: نکته دیگر این است که ما همین امروز نیز با این مشکل مواجه هستیم. یعنی بحث تأویل و ارایه برداشت های مختلف از قرآن و انطباق آن با رأی، نظر و میل شخصی، چیزی است که همین امروز هم وجود دارد و مختص امور دینی هم نیست؛ یعنی دایره امور اجتماعی و سیاسی و … را هم دربر می گیرد. از سوی دیگر این مسئله مختص عوام هم نیست. به عبارت دیگر «تفسیر به رأی» و «مطابق میل خود، آیات قرآن را تفسیر کردن» مختص عوام نیست.

 

حجت الاسلام خانجانی در توضیح بیشتر این مسئله گفت: ممکن است تصور کنید که برخی افراد چون عامی هستند، اهل علم نیستند و از آیات قرآن و علوم قرآن اطلاع دقیقی ندارند، اینگونه تفسیر می کنند در حالی که اینطور نیست. بسیاری از کسانی که تأویل می کردند یا امروز تأویل می کنند و یا در زمان حضرت حجت علیه السلام در همین قالب، در مقابل ایشان قدعلم می کنند، اهل علم هستند. اینکه علم آنها ناقص است و کاستی دارد بحث دیگری است اما به هر حال عوام نیستند یعنی اینگونه نیست که از روی «جهل» و «بی اطلاعی از مفاهیم دینی» چنین برداشت هایی داشته باشند.

«قرائت های متکثر از دین» از کجا سر بر می آورد؟
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: خطر و مشکل جدی در این ماجرا زمانی ایجاد می شود که ما بحث تأویل را در همه زمینه های دینی، اجتماعی، سیاسی و … تعمیم دهیم؛ اگر این گونه شد به تعبیر رایج، دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود؛ چون شما در هر زمینه ای که بخواهید به قرآن استناد کنید خیلی راحت خواهند گفت: «کجای قرآن چنین چیزی نوشته شده؟» و اگر شما آیه مورد نظر را بخوانید پاسخ می دهد که: «این آیه اینگونه که شما می گویید، نیست بلکه به صورت دیگری است» یا می گویند: «برداشت ما و قرائت ما از این آیه این است» مانند افراد بسیاری که امروز در این وادی افتاده و به انحراف کشیده شده اند امثال آقای سروش و کدیور و …

کارشناس تاریخ اسلام در ادامه به آثار و نتایج این نوع نگاه اشاره کرد و افزود: این مسئله به «قرائت های متکثر» از دین منجر می شود وچون هر چیزی مطابق میل و سلیقه این افراد توضیح و توجیه می شود، دیگر نمی توان با آنها مخالفت کرد. چرا که آنها نهایتا در پاسخ به شما خواهند گفت: «من این گونه می فهمم و برداشت من این گونه است» مانند همین تکثرگرایی و قرائت های متکثر که امروز دیده می شود. (والبته برخی نیز آن را به علوم جدید ربط می دهند و توجیه می کنند.)

حجت الاسلام خانجانی تصریح کرد: با این دیدگاه، هر کسی برای خود «حق» است. یعنی چون هر کسی خود را «حق» می داند، پس هر کسی، باهر نظری، در هر موضوعی، در هر زمان و مکانی، و از هر گروه و فرقه ای که باشد «حق» خواهد بود. و وقتی اینگونه شد، دیگر حتی از روایات و احادیث نیز برای آن موید (تاییدکننده) می آورند و می گویند: «مگر شما خودتان نمی گویید که راه های رسیدن به خدا بسیار است!؟»

مردمانی در عصر ظهور که جاهل تر از عصر جاهلیت هستند
وی افزود: این افراد چون «بد» می فهمند، «بد» هم معنا می کنند. می گویند این همان «هرمنوتیک» یا «تکثرگرایی» و«برداشت ها و قرائت های متفاوت از دین» است؛ که همه آنها هم می تواند درست باشد و انسان را به سعادت برساند. اینان غافلند که حتی اگر برداشت و تفسیری از قرآن درست باشد؛ اگر بر اساس پیش داوری و خارج از چهارچوب تخصصی فهم قرآن باشد درست نیست. با توجه به آن که هدف از تفسیر متن جز واقع‏ گرایی چیزى نبوده، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم امت ‏خود را از تفسیر به راى برحذر داشته و از آن سخت جلوگیرى کرده و آنان را که با پیش ‏داورى به تفسیر قرآن می پردازند به عذاب الهى نوید داده است. مفسران غالبا این حدیث را در کتابهاى خود نقل می کنند که رسول خدا صل الله علیه وآله فرمود: «مفسر القرآن برأیه فاصاب فقد أخطا: هر کس قرآن را به راى خود تفسیر کند هر چند به واقع برسد، راه خطا پیموده است».

 

وی افزود: این فرمایش پیامبر(ص) برای پیشگیری از همین تأویل و تفسیر به رأی بود. بر این اساس این افراد در مرحله اول غلط می خوانند و در مرحله دوم غلط ترجمه می کنند. این مسئله در همین زمان خودمان نیز وجود دارد اما آنچه در روایات ذکر شده حدیثی است از امام صادق علیه السلام که می فرمایند: «وقتی قائم ما قیام کند با مردم نادانی روبرو می شود که در جهل و نادانی حتی از مردم زمان جاهلیت نادان ترند.

 

کارشناس دینی گفت: ممکن است که ابتدا با خواندن این روایت تعجب کنیم که چگونه ممکن است که مردم آن روزگار از مردمان عصر جاهلیت قبل از اسلام، بدتر و جاهل تر باشند؟ از این رو امام صادق علیه السلام در ادامه توضیح می دهند که منظور چیست.

حجت الاسلام خانجانی در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرد: قسمت دردناک روایت اینجاست که امام می فرمایند: این مردم به گونه ای در مقابل حضرت حجت علیه السلام قرار می گیرند و استدلال می کنند که این استدلال و احتجاج آنها، بسیار سخت تر از استدلال و احتجاج زمان جاهلیت و مردم جاهلی در مقابل پیامبرصل الله علیه وآله است. یعنی اگرچه در آن زمان مردم منطق نداشتند و سنگ و چوب و … می پرستیدند، بعضا نیز استدلال های غیرمنطقی داشتند، و پیامبر موفق شدند که آنها را از شکل جاهلی خارج کرده و به توحید برسانند، اما کسانی که مقابل حضرت حجت علیه السلام قرار می گیرند، حرف خود را با «تأویل» و«تفسیر به رأی»، سخنی درست می دانند و چنین القا می کنند که حرف درست، همین است. این کار از احتجاج مردم در زمان پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله سخت تر و دشوارتر است.

 

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار