تاریخ انتشار :

نگاهی به یک مقتل شیعی+سند

مقتل شیعی به زبان اسپانیولی، تاریخ شیعیان اسپانیا

جامعه شیعه در اندلس با فراز و نشیب های به زندگی خود در اسپانیا ادامه داد تا اینکه بسیاری از آنها به همراه دیگر مسلمانانی که از اسپانیا اخراج شدند در قلمروهای مختلفی از جهان اسلام از جمله تونس مستقر شدند و به حیات خود ادامه دادند.

   به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان) به نقل از فرهنگ نیوز: دکتر فرانسیسکو کوتیاس استاد اسلام شناسی و ایرانشناسی دانشگاه آلیکانته در پژوهش های خود در ارتباط با مسلمانان اسپانیا و وضعیت موریسکوها (مسلمانان اخراجی اسپانیا) به موضوع یک مقتل شیعی منحصر به فرد به زبان اسپانیایی با عنوان corónica پرداخته است که نشان دهنده حضور یک جامعه مسلمان شیعی دراسپانیاست.

این شیعیان در زمان اخراج بزرگ مسلمانان وادار به ترک اسپانیا شدند و برخی از آنها به تونس رفتند. دکتر کوتیاس مطالعه در این زمینه را از زاویه ارتباط میان اسپانیا وایران در قرن هفدهم میلادی حائز اهمیت می داند.

این مقتل یکی از سه متن نسخه خطی به زبان اسپانیایی در کتابخانۀ دانشگاه بولونیا در ایتالیاست واز آن جهت شگفت انگیز است که نشان دهنده وجودیک سنت شیعی در میان موریسکوها (مسلمانان اسپانیایی)و حضور تشیع در اندلس بین قرون ۸ تا ۱۶ میلادی بوده است. وی می گوید برای نخستین بار در سال ۱۹۷۲ جوان پنیا Juan Penella در خصوص این متن ومحتوای شیعی آن تحقیق کرد.

بر اساس محتوای این مقتل، زمانی که اعضایِ موریسکوها (مسلمانان اخراجی اسپانیا) به تونس رسیدند، با جامعهِ عثمانِی تونس، کاملا در مدت زمانِ کوتاهی ادغام، و پیشه های(کار)مالی، تجاری و کشاورزی، که به خوبی با آنان آشنا بودند، انجام دادند. اعضایِ موریسکوها(مسلمانان اخراجی اسپانیا)  منافعِ مهمی را برای تونس به ارمغان آوردند و آنان جایگاهِ اجتماعیِ خوبی را کسب کردند، اما درگیری هایی نیز، بدلیلِ اختلافاتِ فرهنگی و استفاده از زبانِ اسپانیایی توسطِ اعضایِ موریسکوها، بین آنها و مسلمانان ساکن تونس وجود داشت.حال اینکه گروهی از این مسلمانان اخراجی از اسپانیا شیعه بودند و می بایست با شریط موجود در جامعه تونس که اکثریت سنی بودند زندگی کنند.

استفاده اعضایِ موریسکوها از زبانِ اسپانیایی، یکی از ویژگی هایِ متمایزِ آنان در تونس بود. این امر یک موضوعِ مهم برایِ گروهی که در یک اجتماع مسلمان زندگی می کردند، بود؛ یعنی جایی که زبانِ عربی بدلیلِ زبانِ قرآن بودنش، بسیار بنیادین و موردِ احترام بود. دلایل بسیاری وجود دارد که موریسکوهای که از اسپانیا وارد تونس شدند، با تمام سنت های شیعی آشنایی داشتند.

نویسنده مقتل شیعی در اسپانیا در بخش دیگری از این مقتل، به رابطه ایران عهد صفوی با یک دولت شیعی با دولت اسپانیا می پردازد .به گونه ای که وجود جامعه شیعی در اسپانیا بر این مناسبات می توانست تاثیرگذار باشد. از زمانِ سلطنتِ چارلزِ اول در اسپانیا، ارتباطات و اتحادهایِ میانِ سلطنتِ مطلقهِ اسپانیا و صفوی هاصورت گرفت که نشان دهنده علاقه ای ژئوستراتژیکی در تضعیفِ امپراطوری عثمانی را، نشان می دهد. در قرنِ هفدهم، شاه عباسِ دوم )۱۶۴۲-۱۶۶۶)، نیز خواهان برقراری مناسباتی با فیلیپِ چهارم بود که بواسطه اقداماتی که مدنظر بود، توجه دولت عثمانی از مناطق شرقی به مناطق غربی جلب شود…

ورود تشیع به اسپانیا:

بر اساس منابع تاریخی و جغرافیایی هر جایی که اسلام وارد شده، اندیشه های شیعی نیز وارد شده در حقیقت شیعه همان اسلام ناب است. اما از آنجایی که مقارن ورود اسلام به شبه جزیره اسپانیا، خلافت اسلامی در ابتدا در دست امویان و سپس عباسیان بود، به علت دشمنی با خاندان رسالت اجازه نمی دادند، مکتب تشیع و فضایل خاندان رسالت در بین تازه مسلمانان شناخته شود.بر همین اساس، فرهنگ شیعی از دو راه به اندلس منتقل شد؛ نخست به وسیله اندلسی‌هایی که به مشرق می‌آمدند و مقداری اندک یا زیاد از فرهنگ شیعی را به‌ویژه از عراق، مصر یا مغرب برمی‌گرفتند؛ دوم، از طریق مشرقی‌هایی که به طور مستقیم و با عنوان داعی در اندلس فعالیت می‌کردند یا در جستجوی مصالح رهبران خود در آنجا آمد‌و‌رفت داشتند.

گویا نخستین کسی که بخشی از فرهنگ شیعی را به اندلس منتقل کرد، محمد بن عیسی قرطبی، معروف به اعشی؛ نام دارد. او سفر خود را در سال ۱۷۹ق آغاز کرد و برخلاف هم دوره‌ای‌های خود، که برای آموختن فقه به مدینه، نزد مال بن انس و شاگردان او می‌رفتند، به عراق رفت. حاصل این سفر انتقال برخی از کتاب‌های وکیع بن جراح به اندلس بود. وکیع یکی از محدثان بزرگ شیعی به شمار می‌آمد که کتاب‌هایی هم در دفاع از اندیشه‌های زیدی داشت. وی و دیگران اندلسی ها ، تمایلات شیعی صریحی را از خود نشان ندادند و فقط برخی اندیشه‌های شیعی را به اندلس انتقال دادند، اما انتشار دعوت فاطمی در اواخر قرن سوم، سبب گرایش بعضی از عالمان اندلسی به این مذهب شد.

شرقی‌هایی که به قصد تبلیغات شیعی راهی اندلس می‌شدند، اهداف واقعی خود در زیر پوشش کارهایی مانند تجارت، دانش‌اندوزی یا سیاحت صوفیانه پنهان می‌کردند. در واقع در پایان قرن سوم و طی قرن چهارم، داعیان دولت فاطمی در تمامی نقاط دنیای اسلام پراکنده بودند. می‌توان گفت که دعوت اسماعیلی، در میان دیگر دعوت‌ها، بهترین بهره را از شیوۀ دعوت با مهارت و دقتی کم‌نظیر برگرفته است.

با وجود گرایش اموی در اندلس، دو مرکز برای تشیع وجود داشته که منشأ شورش بوده‌اند: ۱-در  میان خاندان‌های عربی که به اندلس می‌آمدند و از پیش اعتقاد به حمایت از آل‌علی داشتند. این گرایش به صورت موروثی در این خاندن‌ها باقی مانده بود؛ و دوم در میان بربرها.

امویان اندلس در برابر تبلیغات شیعی، که فشار شدیدی بر اندلس وارد می‌کرد، آرام ننشستند. آنها از همان لحظه نخست، موضعی سخت دشمنانه و تند در برابر آن اتخاذ کردند و همان سیاستی را در اندلس دنبال نمودند که اجداد آنها در شرق برای حفظ مذهب سنی و سرکوبی هر نوع حرکتی که پیوندی با تشیع داشت، به کار می‌گرفتند. با این حال گرایش اموی آنها اندکی تعدیل شده بود. آنها برخلاف امویان شرق، علی بن ابی طالب‌(ع) و سایر اهل بیت را لعن نمی‌کردند.

امویان موفق شدند اندلس را به رنگ اموی درآورند، همچنان که توفیق آن را یافتند تا در دل مردم اندلس، بیزاری از تشیع را وارد کنند. این وضعیت در تمام مدت خلافت امویان با شدت ادامه داشت. با وجود نفوذ بعضی از باورهای شیعی در این دوره در اندلس، نتایج سیاسی آن اندک بود و عصبیت اموی‌گری در آن ادامه داشت.

زمانی که خلافت اموی سقوط کرد و تمامی کوشش‌هایی که برای اعاده آن انجام شد بی‌نتیجه ماند، زمینه بری تبلیغات شیعی، که از قدیم در اندلس وجود داشت، فراهم گردید. در این زمان، علویان با استفاده از فرصت، موفق شدند نخستین دولت شیعی را تأسیس کنند که در اندلس به نام آن خطبه خوانده می‌شد. این دولت، دولت حمودی بود که مدت کوتاهی (در حدود نیم قرن) دوام آورد. حمود‌ی‌ها از نظر خاندانی به ادریس بن حسن علوی منسوب بودند که در سال ۱۷۲ق نخستین دولت علوی را در غرب اسلامی پدید آورد. یکی از ویژگی‌های دوره حمودی آزادی فکری خاصی است که در تمام دوره خلافت اموی از آن خبری نبود. این آزادی سبب شد بسیاری از باورهای شیعی آشکار شود، بدون آنکه نیروی حکومتی به دفع آن دست زند یا آن را تحت فشار قرار دهد. آزادی فکری یاد‌شده اجازه داد تا انواع و اقسام فرهنگ‌های شرقی در اندلس رواج یابد.

این دوره دقیقا دوره ای است که آل بویه بر بغداد سیطره دارد و شیعه از آزاد عمل بیشتری در بغداد برخوردار است که به طبع در دیگر مناطق نیز تاثیرگذار است. در همین دوره بود که فرهنگ شیعی از هر جهت شکوفه شد و بسیاری از آن به اندلس راه یافت.

طبیعی بود که در سایه حمایت سلطان حمودی، فرهنگ شیعی در اندلس رو به شکوفایی برود. واقعیت این است که حمودی‌ها تاحد زیادی شیعیان معتدلی بودند، به طوری که دولت آنها رنگ مذهبی قوی نداشت و آنها مذهبی که از هر جهت ابعاد آن روشن باشد و فلسفه‌ای که بر پایه‌های ثابتی بنا شده باشد و فقهی که آنها را از دیگران متمایز کند نداشتند، آن‌گونه که دولت فاطمی یا دولت آل‌بویه در ایران چنین بودند. حمودی‌ها به درستی به بعضی از مبانی عمومی تشیع باور داشتند، اما از آن، فقط آنچه را اخذ می‌کردند که در مطامع سیاسی‌شان بود. همانند سایر شیعیان بر این باور بودند که دین جز با امامت تمام نمی‌شود و بر هر مسلمان لازم است تا امام زمان خویش را بشناسد و آنها تنها کسانی هستند که سزاوار خلافت‌اند؛ زیرا اقربای رسول خدا‌(ص) هستند و هر کسی جز آنها خلافت کند، غاصب متجاوز است. با این حال به نظر می‌رسد حمودی‌ها از تشیع چیزی بیشتر از این نداشتند و حتی در این زمینه هم بسیار میانه‌رو بودند.

بهرحال جامعه شیعه در اندلس با فراز و نشیب های به زندگی خود در اسپانیا ادامه داد تا اینکه بسیاری از آنها به همراه دیگر مسلمانانی که از اسپانیا اخراج شدند در قلمروهای مختلفی از جهان اسلام از جمله تونس مستقر شدند و به حیات خود ادامه دادند.

براساس گزارش های موجود، شیعیان اسپانیا امروزه در شهرهاى مادرید، گرانادا، سویا، مالاگا، والنسیا، زاراگوزا، اوبیدئو و کوردوبا زندگی می کنندکه آمار دقیقی از تعداد آنها در دست نیست. مهم ترین مرکز فرهنگی شیعه در این کشور،  مرکز فرهنگى امام على(علیه السلام) است که این مرکز در بیش تر شهرهاى مهم اسپانیا شعبه دارد. دیگر مرکز فرهنگی شیعیان این کشور، مرکز اسلامى امت است.مراکز اسلامى تشیع در اسپانیا که به اهتمام مسلمانان لبنانى، ایرانى و عراقى اداره مى شود، فعالیتشان به دلیل مشى انقلابى آن ها و حساسیت دولت اسپانیا و نیز ضعف بنیه مالى محدود است.

امروزه گرایش به اسلام و خصوصاً شیعه ، در اسپانیا از تماس روشن فکران اسپانیایى از طریق شمال آفریقا با اروپا نشأت مى گیرد که از این طریق باافکار دانشمندانى چون ملاصدرا، سهروردى، بوعلى، ناصر خسرو و … که از سوى دانشمندان اروپایى مانند رنه گنون و هانرى کوربن انتشار یافته آشنا می شوند.

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار