تاریخ انتشار :

آمریکا

ماجرای جالب مبلغ مسیحی که مسلمان شد

با مردی مسلمان که قصد داشتم او را مسیحی کنم مواجه شدم .او مرا به اسلام فرا خواند.در عرض چند دقیقه یقین پیدا کردم که گمشده ام را یافته ام و باور کردم که من یک مسلمان بالفطره بودم .چرا که همواره احساس می کردم که جهان ،پروردگار قادر وخالق یگانه ای دارد که نه شریک و نه فرزندی دارد.

   به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) گروه ترجمه سایت رهیافتگان–مترجم فاطمه حائری تبار /دیدار ما به طور کاملا اتفاقی صورت گرفت . یک خانم امریکایی که در دهه چهارم زندگیش بود.با اینکه از خانواده بزرگی در  آمریکا  بود ولی رفتارش حاکی از  وحشت شدید وغربت بی رحمی در کشورش  بود

پرسیدم :چرا ؟

خانم ادرین گفت :زیرا من تسلیم پروردگار عالمیان شدم ومسلمانم در حالی که خانواده ام مسیحی هستند .

ودر میان تعجب وهیجان من اضافه کرد که ((من هنوز هم همسر رسمی کشیش معروف  آمریکایی هستم ))

فریاد زدم :الله اکبر

گفت :بله خدا بزرگ است و اورا شکر می کنم که مرا به سمت اسلام هدایت کرد واز ظلمات به سمت نور آورد .

با تعجب سوال کردم بدون تردید قصه اسلام آوردن شما لذت بخش وجذاب خواهد بود .لطف کنید برای ما تعریف کنید .

گفت:بله البته یک قصه عادی نیست .

من در زندان زندگی می کردم و تنها کسی که می توانست مرا از این زندان خارج کند خداوند توانا بود .

برغم فاصله سنی زیاد با همسرم به ازدواج  این کشیش در آمدم در حالی که خانوده ام فکر می کردند حالا که همسر چنین کشیش مشهور و ثروتمندی شدم خوشبخت خواهم بود .در همان ماه اول مواهب این همسر که همه اورا الگو تصور می کردند خودش را نشان داد.

کشیشی که شب و روز مثل  عیسی مردم را به صلح دعوت می کرد ،به محض اینکه به خانه می رسید به سمت بار می رفت و مشغول شرابخواری میشد .وتا صبح روز بعد از حالت مستی خارج نمیشد ؛واگر ضروریات کارش در کلیسا ایجاب نمی کرد در طول روز هم شرابخواری می کرد .

نیازی نیست که بگویم این حالت مستی عقل را زایل می کند به حدی که اوپیوسته مرا کتک می زد و با رکیک ترین کلمات مرا دشنام می گفت گویی در آخور حیوانات بود ونه در میان خانه وخانواده محترم .

تلاش کردم تا اهانت ها وعذابهای وحشیانه او را جهت محافظت از جان سه دخترم تحمل کنم ولی گریزی از انفصال جسمی نبود (در مسیحیت طلاق وجود ندارد ودر صورت بروز مشکل نهایتا حکم به انفصال جسمی می دهند)که به نوبه خود عذابی سخت بود چراکه در این حالت بلا تکلیفی ،مردم نه مثل متاهلینی هستند که هزینه هایشان را از طریق پاکیزه وشریفی تامین کنند ونه طلاق گرفته اند تا تا مجددا ازدواج کنند .

تلاش کردم زندگی فرو ریخته خانوادگیم را با تمرکز برکارم که تبلیغ و مسیحی کردن افراد بود فراموش کنم .

من به همراه همکارانم به درجه ای در کلیسا رسیده بودیم که در قالب هیات هایی چندین سفر به اروپا رفتیم .وبا اینکه از جهت مادی قابل توجه بود ولی من همواره احساس می کردم که گمراهم ودیگران را نیز گمراه می کنم .چراکه حتی به اندازه یک روز در زندگیم راضی نشدم بپذیرم که عیسی علیه السلام پسر خداست یا خود خداست ومن پیوسته تلاش می کردم تا خدا شناسی را در ادیان وفرهنگهای دیگر بیاموزم ولی در هر حال هیچ کدام آنها مرا راضی نکرد .تا اینکه با مردی مسلمان که قصد داشتم او را مسیحی کنم مواجه شدم .او مرا به اسلام فرا خواند !!!!

 

از او خواستم تا مفهوم خداوند را نزد مسلمانان برایم شرح دهد .

در عرض چند دقیقه یقین پیدا کردم که گمشده ام را یافته ام و باور کردم که من یک مسلمان بالفطره بودم .چرا که همواره احساس می کردم که جهان ،پروردگار قادر وخالق یگانه ای  دارد که نه شریک و نه فرزندی دارد.

آن انسان شایسته ,ترجمه انگلیسی قرآن را به من داد و به دلیل اهداف خاصی که داشتم آن را داخل لباسهایم در اتاقم مخفی کردم .هر شب منتظر بودم تا همه بخوابند و بعد با اشتیاق زیاد آن را می خواندم .

قرائت قرآن در کمتر از یکماه تمام کردم در حالی که هر کلمه بلکه هر حرف آن کتاب مرا به سمت حقیقت بزرگی سوق می داد که به آن ایمان آوردم و آن را اعلام کردم وآن حقیقت این بود که : لا اله الا الله محمد رسول الله

من تنها کسی نبودم که در پی حقیقت بودم چراکه بعد از آن فهمیدم یکی از بهترین دوستانم با همسرش بطور مخفیانه قرآن می آموزد .ومرا از این موضوع با خبر نکرد مگر بعد از آن که اورا با خبر کردم که اسلام را پذیرفته ام .او مرا با حرارت وشوق در آغوش گرفت و در حالی که شادی صورت نورانیش را پوشانده بود گفت :همیشه احساس می کردم که خداوند بلند مرتبه تو را به اسلام هدایت خواهد کرد .

خانم ادرین می گوید که الان به غیر از آموزش و یادگیری احکام اسلام به چیز دیگری نمی پردازد وسعی می کند که مراحل اجرائی حکم طلاقش را به پایان برساند تا بتواند همراه دخترانش به جای دیگری دور از نفوذ کلیسا برود و سعی خواهد کرد تا در خانواده ای سالم واسلامی فرزندانش را تربیت کند .

شکر مخصوص خداوندیست که ما را بدین راه هدایت کرد که اگر خدا هدایتمان نمی کرد هدایت نمیشدیم .

گروه ترجمه سایت رهیافتگان-فاطمه حائری تبار

اشتراک گذاری :


  1. Hesam tak گفت:

    سلام،
    دستمریزاد به این کانال عالی و یک دست،طیب الله
    فقط من باب پیشنهاد،فکر میکنم اگر با مراکز اسلامی جهان تشیع در همین فضا ارتباط بگیرید،
    متن های بسیار عالی و مترقی تری از خارجی هایی که به اسلام و مذهب تشیع گرویدن پیدا بفرمایید.
    تفاوتش با رهیافته های کمتر خوشبختی که بیرون از فرقه ناجیه آقا امیرالمونین ع در مذاهب برادران اهل سنت به اسلام گرویدن،
    با مقایسه و قضاوت با شما!
    البته بیرون دسترس بنده و شما،
    حوزه ها و نمایندگی ها خیلی کار در هدایت تازه مسلمانها میتوانند انجام دهند.
    به هر روی،سپاسگذار،خدا قوت
    یا علی زمان عج ادرکنی

آخرین اخبار