تاریخ انتشار :

گفت‌و‌گو با خواهران دو قلوي ایرانی در چين:

دو قلوهای با حجاب ایرانی در چین از خاطرات خود می‌گویند

با اینکه حجاب داشتیم و سر کلاس‌ها هم با حجاب حاضر می‌شدیم، هیچ‌وقت استادها یا دوستان ما را تحقیر یا تمسخر نمى‌کردند، برعکس خیلى هم کنجکاو بودند و دوست داشتند بیشتر درباره اسلام و مسلمان‌ها و پوشش اسلامى بدانند.

 به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )  گفتگو از معصومه طاهری / زیبا و زهرا فضلى محمدآبادى خواهر دوقلوی ایرانی هستند که بیش از شش سال برای تحصیل در شهر پکن چین زندگی کرده‌اند؛ دو خواهری که دست سرنوشت و سیستم دانشگاهی کشور آنها را از ورامین تهران به چین کشوری با مردم، فرهنگ و زبان متفاوت کشاند. حالا مدت کوتاهی است که آنها در دانشگاه‌های داخلی درحال تدریس زبان چینی هستند ولی برای ادامه تحصیلات در مقطع دکتری به پکن بازخواهند گشت. این دو خواهر اما بسیار معتقد و متعهد هستند؛ چنان‌چه در چین نیز با حجاب اسلامی‌شان خواه‌ناخواه مبلغ و معرف ایران اسلامی بوده‌اند.
دیگر مطالب در مورد خواهران دو قلوی فضلی را اینجا بخوانید
دوقلو بودن در پذیرش شما یا رفتار دانشگاه‌های چین با شما چه تأثیری داشت؟
دوقلو بودن ما باعث شده بود که استادها و همکلاسی‌ها خیلى بیشتر به ما توجه کنند و کنجکاو بودند تا درباره خصوصیات اخلاقى و رفتارى ما بیشتر بدانند و برایشان جالب بود که ما دوقلو هستیم. اتفاق جالبى که بیشتر وقت‌ها رخ مى‌‌داد این بود که همیشه ما را با هم اشتباه می‌گرفتند و حتى بعضى از آنها نمى‌دانستند که ما دوقلو هستیم و بعد از این‌که ما را در محوطه دانشگاه با هم می‌دیدند یا اینکه متوجه می‌شدند اشتباه ما را تشخیص دادند، می‌خندیدند و برایشان جالب بود. این موضوع باعث می‌شد که دوستى و صمیمیت ما با آنها بیشتر بشود.
مطمئناً زندگی در خارج از ایران خصوصاً برای خانم‌ها سختی‌های زیادی دارد شرایط زندگی شما در چین چطور بود؟
بله، زندگى در یک کشور خارجى از نظر فرهنگ متفاوتى که با ما دارند یک کم سخت است اما من و زهرا خیلى زود عادت کردیم. هم دوستان خارجى و ایرانى خوبى پیدا کردیم و هم به زندگى کردن و تحصیل در چین عادت کردیم؛ البته لطف خداوند همه جا و همیشه با ما بود و این را خیلى خوب حس می‌کردیم. همانطور که اطلاع دارید، چین یک کشور کمونیست است و بیشتر آنها بودایى هستند، البته مسلمان و مسیحى هم هستند، اما خیلى کم. داشتن حجاب براى چینى‌ها چیز خیلى عجیبى است. زمانى‌که براى اولین بار رسیدیم فرودگاه چین و مردم را دیدیم، تصور می‌کردیم که خیلى سخت بتوانیم با شرایط آنجا کنار بیاییم و فکر می‌کردیم داشتن حجاب باعث بشود مردم چین ما را اذیت کنند؛ حتى زمانى که براى اولین بار رفتیم دانشگاه هم همین تصور و نگرانى را داشتیم، اما بعداً متوجه شدیم که کاملاً اشتباه می‌کردیم. چینى‌ها اصلاً ما را به دلیل داشتن حجاب اذیت نکردند، فقط وقتى ما را در خیابان با حجاب می‌دیدند، برایشان عجیب بود و ما را مدت‌ها نگاه می‌کردند. بعضى‌ها از ما می‌پرسیدند چی روى سرمان گذاشتیم. به هرحال ما توانستیم با داشتن حجاب در چین زندگى و تحصیل کنیم و مشکلى هم نداشتیم. دوستان مسلمان چینى زیادى هم پیدا کردیم که دوستان صمیمى ما هستند.
خاطره خاصی از حجابتان در چین دارید؟
با اینکه حجاب داشتیم و سر کلاس‌ها هم با حجاب حاضر می‌شدیم، هیچ‌وقت استادها یا دوستان ما را تحقیر یا تمسخر نمى‌کردند، برعکس خیلى هم کنجکاو بودند و دوست داشتند بیشتر درباره اسلام و مسلمان‌ها و پوشش اسلامى بدانند. چندین بار دوستان خارجى از ما خواستند که روش سرکردن و بستن روسرى را به آنها یاد بدهیم و وقتى روسرى سر می‌کردند خیلى خوششان می‌آمد و خوشحال می‌شدند و با حجاب عکس می‌گرفتند، حتى یک بار در فرودگاه وقتى داشتیم برمی‌گشتیم ایران، به تعداد زیادى چینى برخوردیم که قصد سفر کردن به ایران را داشتند. چون شنیده بودند زنان خارجى که به ایران سفر می‌کنند باید حجاب داشته باشند، از همانجا در فرودگاه چین مشغول آماده کردن روسرى و سرکردن روسرى بودند (متأسفانه برعکس بعضى از زنان ایرانى که وقتى به خارج از ایران سفر می‌کنند، همین که سوار هواپیما می‌شوند روسرى‌ها را برمی‌دارند و آرایش می‌کنند) وقتى من و زهرا را دیدند که روسرى داریم، خوشحال شدند و آمدند طرف ما که روش سرکردن و بستن روسرى را یادشان بدهیم، من هم کمکشان کردم تا روسرى سر کنند. بقیه هم ایستاده بودند و با دقت نگاه می‌کردند و یاد مى‌گرفتند.
برخی از ایرانی‌ها مطمئناً در چین بودند که حجاب را رعایت نمی‌کردند با آنها مشکلی نداشتید؟
بله متأسفانه خیلی از ایرانى‌هایى که در چین زندگى و تحصیل می‌کنند بى‌حجاب هستند. ما مشکل خاصى با آنها نداشتیم، حتى با بعضى از آنها دوست هم هستیم و سعى مى‌کردیم با پوشش و حجاب خودمان الگویى باشیم تا شاید تأثیر مثبتى روی آنها داشته باشیم.
به عنوان خواهران مسلمان و معتقد برای معرفی اسلام هم در چین فعالیتی داشتید؟
در واقع در چین به طور علنى اجازه تبلیغ اسلام داده نمی‌شود. اما هستند افرادى که اسلام را به دوستانشان معرفى می‌کنند. من و زهرا هم از وقتى با اولین دوست مسلمان چینى آشنا شدیم، از طریق دوستمان، مسلمان‌هاى بیشترى را شناختیم و با هم رفت و آمد می‌کردیم. در مراسم عروسى سه تا از دوستان مسلمان چینى هم شرکت کردیم که خیلى تجربه جالب و مفیدى بود. همانطور که می‌دانید، زنان و دختران مسلمان چینى حجاب ندارند، فقط روزهاى جمعه که براى نماز خواندن به مسجد مى‌روند، روسرى سر مى‌کنند و بعد از نماز دوباره حجابشان را برمی‌دارند؛ البته زنان و دخترانى هم هستند که مسلمان هستند و حجاب دارند و ما هم با چند تا از آنها دوست هستیم اما چند تا از دوستان مسلمان چینى که حجاب ندارند، با دیدن حجاب من و زهرا و بعد از آشنا شدن با ما تصمیم گرفتند روسرى بپوشند. من و زهرا چند بار براى برخى از دروس که استادها تکلیف گروهى تعیین می‌کردند و مى‌گفتند باید کنفرانس بدهیم، سعى کردیم درباره اسلام و مسلمان‌ها و روش زندگى و نوع پوشش مسلمانان مطالبى ارائه بدهیم تا دوستان خارجى و چینى غیر‌مسلمان متوجه شوند.
در این مدت که به ایران برگشتید چه می‌کنید؟
حدود شش ماه است به ایران برگشتیم، در این مدت مشغول تدریس زبان چینى در دانشگاه بودیم و کار ترجمه کتبى و شفاهى هم انجام مى‌دهیم.
شباهت‌های فرهنگی ایران و چین را چگونه دیدید؟
ایران و چین کشورهاى آسیایى هستند و طبیعتاً شباهت‌هایى از نظر فرهنگى دارند. به عنوان مثال، چینى‌ها مانند ما ایرانى‌ها سال نو دارند و زمان آن هرسال متغیر است، اما حدوداً در ماه فوریه میلادى است. به چینى  chunjie یا عید بهاره نامیده مى‌شود. آنها عادت دارند هرسال قبل از سال جدید، خانه‌تکانى مى‌کنند و لباس نو تهیه مى‌کنند و با خریدن شیرینى و میوه و تنقلات براى سال نو آماده مى‌شوند. تعطیلات سال نوى چینى‌ها تقریباً ۱۰ روز است و سعى مى‌کنند شب سال نو حتماً کنار خانواده باشند و با آنها شب سال نو را بگذرانند. همچنین رسم دارند که بزرگ‌ترهاى خانواده یا فامیل به کوچک‌ترها عیدى (به چینى ya suiqian )  مى‌دهند.
می‌گویند چینی‌ها از قدیم خرافاتی بودند آیا هنوز هم همین‌طور است؟
در واقع اعتقاداتى دارند که هنوز هم به آنها معتقد هستند همچنین افسانه‌هاى زیادى هم دارند که خرافاتى بودنشان هم به دلیل وجود افسانه‌هایى است که در تاریخ و فرهنگشان وجود داشته است. به عنوان مثال، در شب سال نو ترقه مى‌زنند، چون معتقد هستند با این کار باعث دور شدن دیو پلید مى‌شوند و دیو از صداى ترقه وحشت دارد و با شنیدن آن از آنجا دور مى‌شود. چینى‌ها از عدد چهار متنفر هستند و اعتقاد دارند عددى شوم است، چون تلفظ عدد چهار (si) با تلفظ کلمه مرگ یکسان است و به همین دلیل این عدد را دوست ندارند.
در چین با تهیه غذای اسلامی و مناسب که طعم مناسب داشته باشد مشکل نداشتید؟
ما هر بار از ایران مواد خوراکى و حبوبات با خودمان مى‌بردیم اما به طورکلى اغلب مواد خوراکى و حبوبات براى تهیه غذاى ایرانى در چین وجود دارد. رستوران‌هاى حلال در پکن زیاد است، رستوران ایرانى هم خوشبختانه وجود دارد. با این وجود، من و زهرا خیلى طعم غذاهاى چینى را دوست داریم و بیشتر از غذاهاى چینى استفاده مى‌کردیم و این مدت که در چین بودیم، روش تهیه چند غذاى چینى را هم یاد گرفتیم.
وضعیت مالی چینی‌ها الان به شکلی هست که به عنوان توریست بتوان روی ورود جدی چینی‌ها به ایران حساب کرد؟
به نظر من بیشتر چینى‌ها در حال حاضر وضع مالى خوبى دارند و زمان تعطیلاتشان بیشتر به سفرهاى خارجى مى‌روند. بله، مى‌توان روى چینى‌ها به طور جدى به عنوان توریست حساب کرد. اتفاقاً آنها در سال‌هاى اخیر به سفر به ایران و آشنایى با فرهنگ و تاریخ و زبان ایرانى علاقه زیادى نشان داده‌اند. البته الان چینى‌ها براى سفر به ایران به راحتى مى‌توانند ویزاى فرودگاهى تهیه کنند.
خاطره خاصی از حضور در چین دارید؟
خاطره که زیاد داریم. شش سال و نیم از زندگى‌مان را در کشور چین گذراندیم، خاطره‌هاى بد و خوب داریم و جاهاى زیادى با بهترین دوستان چینى رفتیم و همه را به صورت عکس ذخیره کردیم و هر وقت این عکس‌ها را نگاه مى‌کنیم، برمی‌گردیم به آن روزها. درست است که این مدت هم خانواده دلتنگ و نگران ما بودند و هم من و زهرا دلتنگ آنها بودیم، اما از زندگى و تحصیل در خارج کلى تجربه کسب کردیم و یاد گرفتیم چطور کارهایمان را خودمان انجام بدهیم. بهترین چیزى که یاد گرفتیم این بود که چطور در زندگى قناعت کنیم و چیزى که به ما آرامش مى‌داد این بود که خداوند همیشه با ما و مراقب ما بود. بهترین خاطره ما زمانى بود که هردو در مقطع فوق لیسانس فارغ‌التحصیل شدیم و روز جشن فارغ‌التحصیلى وقتى براى گرفتن مدرک به بالاى سکو رفتیم و مدرکمان را از رئیس دانشگاه گرفتیم، از ته قلب خوشحال بودیم و به ایرانى بودن و مسلمان بودنمان افتخار مى‌کردیم.
چرا گفته می‌شود چین ماهواره را ممنوع کرده است؟
تا حدى که من اطلاع دارم، چینى‌ها و در واقع دولت چین تأکید زیادى به نگهدارى از فرهنگ و تاریخ چین دارند، به همین دلیل استفاده از ماهواره ممنوع است، تا از ترویج فرهنگ خارجى در چین جلوگیرى شود.
شما شبکه‌های ایرانی را چطور دریافت می‌کردید؟
از طریق اینترنت.
 فیلم یا سریال ایرانی هم از شبکه‌های چینی پخش می‌شد؟
مدتى که چین بودیم، فیلم سینمایى «جدایى نادر از سیمین» از تلویزیون چین پخش شد و دوبله چینى هم شده بود اما آنها کشور ایران و ایرانی‌ها را از طریق فیلم «بچه‌هاى آسمان» و «به رنگ خدا» مى‌شناسند و این دو فیلم سینمایى که به چینى هم ترجمه شده تقریباً بین بیشتر چینى‌ها شناخته شده است و این فیلم‌ها را خیلى دوست دارند.
یعنی سریال‌هایی مانند سریال حضرت یوسف در چین جایی ندارد؟
از تلویزیون چین بیشتر سریال‌هاى چینى پخش مى‌شود. سریال‌هاى خارجى را بیشتر از طریق اینترنت تماشا مى‌کنند. در تلویزیون چین فیلم و سریال مذهبى پخش نمى‌شود اما ما سریال حضرت یوسف را به چند تا از دوستان مسلمان چینى معرفى کردیم و حتى با هم تماشا کردیم و همزمان براى آنها ترجمه مى‌کردیم و خیلى این سریال را دوست داشتند.
نگاه چینی‌ها به ایران چگونه بود؟
چینى‌هایى که کشور ایران را نمى‌شناسند، فکر مى‌کنند که ما کشوری عربى هستیم و به عربى صحبت مى‌کنیم یا اینکه برخى از آنها ما را با کشور عراق اشتباه مى‌گیرند (چون تلفظ چینى کلمه ایران با عراق تقریباً شبیه است، ایران  Yilang، عراق Yilake) و فکر مى‌کنند در کشور ما جنگ است و کشور ناامنى است اما چینى‌هایى که فارسى بلد هستند و با کشور و فرهنگ ایران آشنا هستند، علاقه زیادى به فرهنگ و تاریخ ایران و شاعران بزرگ ایرانى دارند
از تأثیرات و نگاه مردم آنجا به انقلاب اسلامی و امام خمینی چیزی خاطرتان هست؟

معمولاً مسلمانان چینى امام خمینى را مى‌شناسند و همیشه ایشان را رهبر بزرگ و قدرتمندى خطاب مى‌کردند؛ البته سفارت ایران در پکن هرسال براى رحلت امام مراسم برگزار مى‌کرد، همچنین براى مراسم ۲۲ بهمن هم جشن مى‌گرفت و به طور جداگانه یک روز ایرانیان مقیم پکن و دانشجویان ایرانى را دعوت مى‌کردند، و یک روز دیگر هم مراسم مخصوص براى چینى‌هاى مسلمان و حتى غیرمسلمان برگزار مى‌کردند و درباره امام خمینى و انقلاب اسلامى سخنرانى مى‌کردند و مهمان‌هاى چینى اغلب دانشجویانى بودند که زبان فارسى مى‌خواندند همچنین مسلمانان چینى که درباره ایران و امام اطلاعاتى داشتند با برگزارى این مراسم اطلاعات چینى‌ها بیشتر مى‌شد و دوستان مسلمان هم که شرکت  مى‌کردند در شبکه‌هاى اجتماعى عکس و مطالب مربوط را نشر مى‌دادند.

منبع : روزنامه جوان

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار