تاریخ انتشار :

حسين خووان فرانسيسكو هاردس لوزانو

برای نجات جان انسان‌ها به واسطه هوش مصنوعی، پزشک شدم

حسین خووان فرانسیسکو هاردس لوزانو متولد ۱۹۶۸ از مالاگا در جنوب اسپانیاست. دارای فوق‌لیسانس زیست پزشکی و پزشک عمومی، فوق‌لیسانس مخابرات و مدیریت همچنین دارای مدرک آی.‌بی.‌ام (هوش مصنوعی) از امریکا است …

 به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان) حسین خووان فرانسیسکو هاردس لوزانو متولد ۱۹۶۸ از مالاگا در جنوب اسپانیاست. دارای فوق‌لیسانس زیست پزشکی و پزشک عمومی، فوق‌لیسانس مخابرات و مدیریت همچنین دارای مدرک آی.‌بی.‌ام (هوش مصنوعی) از امریکا است. بعد از تشرف به تشیع به ایران آمد و در جامع‌المصطفی دوره کوتاهی را برای تبلیغ اسلام گذراند. از طریق انجمن شهید ادواردو آنیلی با ایشان به گفت‌وگو نشستیم، به دلیل اینکه ایشان نمی‌توانست به خوبی فارسی صحبت کند همسرشان خانم فاطمه حدادی رابط ما شدند.
بعد از تشرف ایشان به تشیع برخورد خانواده چگونه بود؟
همسرم از خانواده‌ای کاتولیک و متعصب هستند که نسبت به مسلمانان حس خوبی نداشتند برای همین به آنها نگفت مسلمان شده، تنها از زیبایی اسلام تعریف کرد. فقط پسرخواهرش می‌دانست چون جوان و بازتر بود.
الان که به ایران آمده نگران نیستند؟
اولش خیلی می‌ترسیدند. یک بار خواهرش پرسید کجایی؟ گفت پرشین. بعد از روی نقشه دیده بود گفت آنجا ایران است. زود برو سفارت اسپانیا و سریع برگرد، خطر دارد ایرانیان تو را ترور می‌کنند ولی الان خیالشان آسوده شده است که ایران امنیت دارد.
چی شد که اسلام را برگزیدند؟
در مسیحیت تناقض می‌دید مثلاً اینکه حضرت مسیح هم فرزند خداست و هم خود خداست که با عقل جور در‌نمی‌آمد. چندین بار از کشیش‌ها سؤال کرده بود گفته بودند اینها راز است و ما هم نمی‌فهمیم که برایش قابل قبول نبود تا اینکه در سال ۲۰۰۸ رسماً از کلیسای کاتولیک بیرون آمد. شروع به تحقیق درباره ادیان و فلسفه‌های مختلف کرد کنار آن سایت‌های اسلامی را رصد می‌کرد و یک سری کتاب هم درباره حضرت مهدی، دوست شیعه عراقی‌اش به او امانت داد و خدا خواست مسلمان شد.
قبل از این با اسلام آشنایی نداشت؟
زمانی که هشت ساله بود با پدرش به یک کتابفروشی رفته بود کتابی توجهش را جلب کرده بود که از قرار قرآن بود. پدرش برایش قرآن را خرید متوجه مفهومش نمی‌شد ولی کمی خوانده بود و همین پیش‌زمینه شناختش شده بود. پدرش رفتارهای اسلامی را در تربیت فرزندان رعایت می‌کرد. مثلاً گوش خوک نخورند یا مشروب سرو نکنند. همین‌ها زمینه آشنایی او بود تا اینکه بعد از تحقیق درباره اسلام به مسجد بزرگ اهل تسنن رفت تا مسلمان شود اما یک سری تناقضات مانع شد شهادتین بگوید به آنها گفت چند روز دیگر می‌آیم و دیگر نرفت.
چطور شیعه شدند؟
ایشان مدرک پی. اچ. دی در رشته آ.‌تی دارد. با شیعه‌ای به نام حسین در همین دوران آشنا شد که در گرایشش به تشیع مؤثر بود. چون به زبان‌های مختلف علاقه داشت در رایزنی سفارت ایران در مادرید در دوره‌های آموزش زبان فارسی شرکت کرد. آنجا با آقای پورپزشک آشنا می‌شود و سرانجام عید غدیر۲۰۱۰ در رایزنی فرهنگی شهادتین می‌گوید و شیعه می‌شود.
چرا به ایران آمد؟
اتفاقاً ایشان به زبان عربی هم علاقه زیادی دارد. آن زمان امریکا به عراق حمله کرده بود برای همین رغبتی نداشت به عراق برود از طرفی چون ایران را کشوری ضد‌اسرائیل و امریکا می‌دید خیلی می‌خواست به ایران بیاید و ایران برایش جاذبه داشت.
ایشان مدتی هم در پرو فعال بود وضعیت جامعه اسلامی آنجا چگونه است؟
بله وقتی از ایران برگشت دوستی اهل پرو داشت به او پیشنهاد کاری داد و او به پرو رفت و تبلیغ اسلام می‌کرد. جامعه اسلامی در آنجا چندان وسیع نبود. آقای مارتین در قم درس خوانده بود ولی زیاد فعال نبود. در پرو شیعیان مسجد ندارند، تنها یک مسجد برای اهل تسنن است.
الان در تهران چه کار می‌کند؟
دو سال است که باید مدرک پزشکی ایشان ارزشیابی شود پروسه‌ای زمان‌بر و طولانی. باید اول امتحان بدهد بعد کارورزی در بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه شهید بهشتی و بعد تازه به تصویب کمیسیون برسد ما الان منتظر شماره نظام پزشکی ایشان هستیم البته نمی‌تواند مستقل کار کند باید تحت نظر کارفرما در کلینیک یا بیمارستان باشد. البته اول گفتند تهران نمی‌تواند کار کند باید طبق قانون به منطقه محروم برود بعد گفتند می‌تواند در کلینیک خیریه یا خصوصی هم باشد.
جالب‌ترین چیزی که ایشان در اسلام دید چیست؟
اهل‌بیت برایش خیلی جالب هستند مثل آدرسی که مسیر را مشخص می‌کنند تا گمراه نشویم و به مقصد برسیم که در آخرین مرحله حضرت مهدی است؛ امامی که برای همه مثل نقطه امید است و اگر نباشد جهان بی‌معناست.
با کدام امام مأنوس است؟
همه امامان را دوست دارد اما به امام حسین خیلی بیشتر علاقه‌مند است زیرا بنا به شرایطی که داشتند ایستادند و جنگیدند. این روحیه را دوست داشت برای همین اسم خودش را حسین گذاشت تا یاد بگیرد هیچ گاه جلوی ظالم کوتاه نیاید. اما از آنجا که تنها امام مهدی زنده است بیشتر با ایشان ارتباط دارد. امام مهدی امیدی است که همه مردم چشم به راه آمدنشان هستند.
حس‌شان به جمکران چیست؟
همان حسی که در مشهد و حرم امام رضا(علیه السلام) دارد با این تفاوت که در جمکران یک نور امید هم در دل دارد چون امام زنده است نگاه می‌کند و جریان دارد. حضرت مهدی ما را به هم رساند ولی حالا می‌خواهند ما را از هم جدا کنند و به اجبار از ایران برود، امیدوارم خود حضرت کمکمان کند.
چرا سراغ پزشکی رفت؟
وقتی در آی. بی. ام مشغول به کار بود پدرشان بر اثر سرطان فوت کرد همیشه ناراحت بود که نتوانستم کاری برایش انجام بدهم وقتی با این تکنولوژی آشنا شد فکر کرد با قدرت بالایی که دارد می‌تواند شیوه درمانی نوینی هم داشته باشد برای همین به دانشکده پزشکی هم رفت تا علمش را کامل کند از طرفی چون در زمان تحصیل در انگلیس و کشورهای مختلف کار می‌کرد ۱۰ سال طول کشید تا مدرک پزشکی خودش را بگیرد.
 تا به حال حرم امام رضا (علیه السلام) هم رفته است؟
بله همان حس و حال حرم حضرت معصومه(س) و جمکران را برایش داشت. فضایی مقدس و معنوی که آرامش خاصی به آدم می‌دهد.
خاطره‌ای هم دارید؟
وقتی می‌خواستیم اولین بار به مشهد برویم چون تجربه نداشت گفت جاهای دیدنی مشهد هم برویم قبول کردم بعد از اینکه اولین بار به حرم رفتیم مثل آدم‌های گیج جور خاصی به حرم نگاه می‌کرد. فردا برای نماز صبح هم رفتیم گفتم می‌خواهی بعد از آن برویم جاهای دیگر مشهد را ببینیم گفت نه و دوباره به حرم رفتیم. راضی نبود هیچ جای دیگر غیر از حرم برویم. روبه‌روی ایوان طلا می‌نشستیم می‌گفت آدم احساس می‌کند زمین اینجا با جای دیگر فرق می‌کند، انگار یک تکه از بهشت است. خیلی تحت تأثیر قرار گرفته بود با خادم‌ها یا شفاگرفتگان حرف می‌زد. خلاصه حس و حال و تجربه خاصی برایشان بود.
دعای خاصی هم می‌کرد؟
برای خانواده من و خودشان دعا می‌کرد. از امام می‌خواست به او قدرتی بدهد تا در راه امام مهدی‌(عج) قوی باشد و به حضرت کمک کند و مشکلات ما در ایران حل شود.

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار