تاریخ انتشار :

حجت الاسلام محمد مهدی دشتی

گفت و گو با رئیس موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین

از مرحوم حجت الاسلام محمد دشتی تا سال ۱۳۷۹، صد و ده مجلد اثر بر جای مانده بود که بیشتر آن نتیجه کار گروهی است.

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) نیمه اردیبهشت ۱۳۸۰ بود که جامعه علمی و دینی کشور خبری تأسف بار شنید. حجت الاسلام والمسلمین محمد دشتی مترجم نهج البلاغه در سانحه تصادف جان باخت.

این پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه در طول سال های عمر خود علاوه بر تدریس در مجامع علمی آثار کم نظیری از خود بر جای گذاشت که هر کدام از آنها تحسین برانگیز و کم نظیر است.

در سالگرد درگذشت این عالم گرانقدر با فرزند ایشان حجت الاسلام محمد مهدی دشتی که هم اینک مسئولیت موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین (علیه السلام) را بر عهده دارد گفتگو کردیم.

ابتدا درباره خانواده استاد دشتی و دوران کودکی و نوجوانی ایشان توضیحاتی بفرمایید.

مرحوم دشتی سال ۱۳۳۰ در محمود آباد مازندران به دنیا آمد. پدر ایشان کشاورز بود؛ خانواده ای که از نظر مذهبی در سطحی بالا اما از نظر مادی در سطحی پایین بودند.

چند سال که از تحصیلشان گذشت، با تشویق بزرگان روستا (که ذهن و هوش ایشان را دیده بودند) در سال ۱۳۴۱ به حوزه علمیه آمل رفتند و یک سال بعد هم وارد حوزه علمیه قم شد.

استادانشان چه کسانی بودند؟

می گفت، خداوند استادهای خوبی بر سر راه من قرار داد؛  همچون حضرات آیات میرزا هاشمی آملی، جوادی آملی، حسن زاده آملی، فاضل لنکرانی، بهجت، شهید مفتح و شهید مطهری که هر کدام یک قسمت از وجود من را شکل دادند.

خانواده هم نقشی در طلبه شدن ایشان داشتند؟

به هر حال خانواده، بستری پاک برای رشد و نمو ایشان فراهم کرده بودند. پدر و مادر مذهبی و هر دو اهل  نماز شب، پدر ایشان در سجده نماز وتر از دنیا رفتند و همواره رویای صادقه می دید.

با توجه به اینکه سال ۱۳۴۲ تقریبا آغاز حرکت انقلابی امام خمینی (ره) بود آیا مرحوم پدرتان در مبارزات هم شرکت می کرد؟

مرحوم دشتی  به سبب قلم خوبی که داشت در برخی روزنامه ها مطلب نوشته بود از این رو با شهید مطهری و شهید مفتح (که به دنبال چنین افرادی بودند) آشنا شدند. می گفت، بحث های سیاسی را از آن دو یاد گرفتم. شهید مفتح مقاله ای با موضوع «حکومت اسلامی از دیدگاه نهج البلاغه» به من داد. من سواد نهج البلاغه نداشتم و با خودم می گفتم چرا در این موقعیت خطرناک که ساواک دنبال کسانی می گردد که اسم حکومت اسلامی می برد؟! اصلا چرا نهج البلاغه؟ مگر در نهج البلاغه اسمی هم از حکومت اسلامی برده شده است؟می گفت:  با ورود به دریای بی کران نهج البلاغه، تمام زندگیم تغییر کرد.

آن زمان نویسندگی ایشان در حد مقالات اعتراضی که منجر به دستگیری شود، نبود اما  بارها به خاطر منبرهایی که می رفت در سیرجان و ساوه و قم دستگیر و بازداشت شد.

یکی از بازجوهای ساواک موقع بازجویی ایشان گفته بود ما چیزی در سابقه و پرونده ات پیدا نمی کنیم الا اینکه وقتی تو می گویی «کاخ معاویه» معلوم است که منظورت اعلی حضرت است؛ حتی اگر می خواهی به مردم بگویی که «مردم ماست بخورید» طوری می گویی که مردم تحریک می شوند!

در همان زمان مشغول مطالعات و تحقیقات هم بود؛ از جمله کار «معجم نهج البلاغه» را با چند نفر دیگر شروع کرد.کار سختی بود، رایانه نبود و کار به صورت دستی انجام می شد.  وقتی اوراق تحقیق معج را روی زمین پهن می کردند فضایی بزرگ را پر می کرد. وقتی می خواست از دست ساواک فرار کند دست نوشته ها را داخل یک بقچه می ریخند و به مغازه میوه فروش سر کوچه می دادند تا او زیر میوه ها و سبزی ها پنهان کند.

 در عرصه پژوهش های نهج البلاغه تنها بودند یا اشخاصی دیگرهم کنارشان بودند؟

ورودشان را که عرض کردم با مقاله ای بود که شهید مفتح به ایشان دادند. می گفت، بعد از آن جمله مشهور جرج جرداق مسیحی را دیدم که « من ۲۰۰ بار نهج البلاغه را خواندم و هر بار مطلبی تازه به دستم آمد» این سخن تا یک هفته مرا در بهت فرو برد که ما به عنوان یک شیعه چه کرده ایم؟

از همانجا کار را شروع کرد تا اینکه به این نتیجه رسید که نهج البلاغه نیاز به یک فهرست موضوعی و الفاظ دارد. سراغ افراد مختلف رفتند اما آنها می گفتند نهج البلاغه را می خواهیم چه کار؟! آن زمان قرآن هم مهجور بود چه رسد به نهج البلاغه.

به قول علامه طباطبایی: «وقتی ما تفسیر قرآن می گفتیم بعضی ها می گفتند او چون بی سواد است تفسیر می گوید و گر نه فقه می گفت!»

معجم پس از انقلاب چاپ شد. بعد از آنکه به درخواست علامه جعفری، یک نسخه از کتاب را به ایشان داده بودند، علامه که خود مترجم و مفسر نهج البلاغه بود گفته بودند: بعد از آنکه معجم شما به دست من رسید، مراجعه من به نهج البلاغه بیشتر شد.

یک بار هم که خدمت رهبر انقلاب رفته بودند و کتابهایشان را معرفی می کردند به معجم که رسده بودند آقا فرموده بودند این را نمی خواهد معرفی کنید چون در کنار قرآن و مفاتیح همیشه استفاده می کنم و در ادامه با تعابیری ویژه از ایشان تشکر کردند.

    آیا ایشان موفق به کادرسازی هم شدند؟

تا سال ۱۳۷۹، صد و ده مجلد اثر از ایشان بر جای مانده بود که بیشتر آن نتیجه کار گروهی است. ایشان قائل بود که کار باید گروهی باشد که اگر من ازدنیا رفتم کسی دیگر بیاید و آن را ادامه دهد.

از همان زمان ۲۰ نیرو را پرورش داد که بعدها به ۴۰ نفر رسید. سال ۱۳۶۷ ایشان موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین(ع) را تاسیس و از آن سال به بعد در ۵-۶ محور کار را اجرا کرد. علاوه بر اینکه کلاس های آموزشی را در حوزه و دانشگاه قم و تهران برگزار و در هر دوره بین ۷۰ تا ۱۰۰ نفر از طلاب و دانشجویان را با نحوه کار با نهج البلاغه آشنا نمود.

همه این جلسات در کتابی به نام مجموعه نهج البلاغه شناسی در ۶ مجلد گردآوری شد. این کتاب راهنمایی می کند که کسی که می خواهد وارد عرصه مطالعه نهج البلاغه شود از کجا شروع و به کجا ختم کند.

کسی که این شش جلد را مطالعه و در آن ممارست کند دیگر می تواند از نهج البلاغه مقاله استخراج کند.

استاد رحیم پور ازغدی می گفتند میان دانشمندان غربی مرسوم است که وقتی کاری انجام می دهند ثبت می کنند تا اگر از دنیا رفتند نفر بعدی بداند او تا چه قسمتی از کار را انجام داده است. مرحوم ابوی دقیقا این طور بودند.

این دوره شش مجلدی را برای عموم مردم نوشتند و در کنار آن یک دوره نیز برای محققان نوشتند که ۱۹ جلد آن چاپ شده است؛ با «معجم نهج البلاغه» شروع می شود، با «فرهنگ معارف» ادامه می یابد و می توان گفت مطلبی از نهج البلاغه نیست که در آن نیامده باشد.

مثلا تحقیق درباره کلمه «کودک» در نهج البلاغه، نشان می دهد که حضرت از هفت لفظ مختلف در این باره استفاده کرده اند.

 یکی از ویژگی های ترجمه نهج البلاغه که پدرتان نوشتند این است که علوم روز را با بیانات امیرالمومنین تطبیق داده اند. آیا ایشان تحصیلات دانشگاهی داشتند؟

در پاورقی های این ترجمه، ایشان به ۲۴۰ علم اشاره کرده اند اما ایشان تحصیلات دانشگاهی نداشتند در عین حال در کتابخانه شان سه – چهار هزار جلد کتاب از تمام علوم وجود دارد؛ از فقه و اصول گرفته تا دائره المعارف های علمی روز دنیا؛ از سیاست و اقتصاد گرفته تا جامعه شناسی و … .

حتی ایشان پیش از انقلاب تا بعد از انقلاب مجلات علمی را مشترک بودند و این مطالعات سبب شد که این موارد را پیدا کنند.

در بعضی موارد هم اصطلاحات را از استادان دانشگاه می پرسیدند و مثلا می گفتند چنین نکته ای در نهج البلاغه آمده، آیا با این علم می خواند یا نه. در واقع مشورت می کردند.

کلاس های ایشان در دانشگاه هم خیلی کمک می کرد. وقتی در کلاس های نظامی ستاد کل نیروهای مسلح، آموزش های نظامی در نهج البلاغه را درس می داد، نکاتی می گفت، که حاضران اظهار شگفتی می کردند و می گفتند مثلا این همان موضوع آفند است و مرحوم دشتی آن را به کتاب اضافه می کردند.

با توجه به اینکه ترجمه ایشان به نوعی خاص بود چه واکنش هایی در پی داشت؟ چرا این ترجمه درخشید؟

سخنی که با بعضی از مترجمان نهج البلاغه داشتند این بود که هدف ما فقط ترجمه نیست بلکه باید پیام امیرالمومنین را برسانیم.

به یکی از مترجمان گفت: شما در ترجمه ات نوشته ای امیرالمومنین (ع)فرموده است: «زن مانند عقربی است که می گزد». شما این را در اتاق در بستۀ خود نوشته ای ولی من در کف دانشگاه با این ترجمه مشکل دارم چون دختر دانشجوی ما می گوید چرا امیرالمومنین این چنین فرموده است؟

یا اینکه حضرت می فرماید: «وَ اللَّهِ لَا أَکُونُ کَالضَّبُعِ : والله من مانند کفتار نیستم» و شما هم عین همین را آورده ای. آیا حضرت می خواسته اند بفرمایند که من کفتار نیستم؟!!!

تحقیق وسیعی کرد و به این نتیجه رسید که این سخن در زمان حضرت، ضرب المثل بوده است. بعد سراغ مطالعه علم جانورشناسی رفتند که بدانند کفتار چه ویژگی دارد.

آن زمان وقتی می خواسته اند کفتار را شکار کنند باید تنبور می زدند تا کفتار از صدای تنبور بترسد، وقتی می ترسید سرش را داخل لانه اش می کرد و بدنش بیرون بود آن وقت می آمدند و با تور او را شکار می کردند.

این ضرب المثل بود برای کسانی که از اوضاع جامعه خود بی خبرند، حضرت می خواهند بفرمایند من کسی نیستم که از اوضاع سیاسی جامعه بی خبر باشم. معاویه از من سیاستمدارتر نیست اما من نمی توانم مثل او نیرنگ کنم.

و موارد مختلفی مانند این از نکات علمی تا ضرب المثل ها را تشریح کرده اند. همین ضرب المثل های نهج البلاغه را داریم جمع آوری می کنیم تا در قالب کتابی مستقل چاپ کنیم.استاد دشتی ۱۵ درصد از کار را انجام داده بود و گروهی محقق می خواهد که کار را پیگیری کند.

 غیر از نهج البلاغه به چه موضوعاتی پرداختند؟

روش مبارزاتی اهل بیت(ع)، پژوهش های غدیری، خانواده و کودک و سیره امیرالمومنین (که چکیده هزار کتاب شیعه و سنی است و به رفتارهای حضرت می پردازد).

ایشان می گفت: زمان جنگ آرزوی شهادت داشتم و الآن هم دارم، اما اگر خداوند به من ۵۰۰ سال عمر بدهد برای تمام آن برنامه دارم.

بعد از اینکه معجم نهج البلاغه را تمام کردند می گفتند همین کار را باید برای صحیفه سجادیه انجام بدهیم، یعنی ترجمه ای روان با فهرست موضوعی مناسب تا صحیفه از مظلومیت در بیاید.

این نشان دهنده ذهن جوال ایشان است. حضرت آیت الله سبحانی می گفتند: «آقای دشتی عادت کرده است راه های نکوبیده را بکوبد». ایشان جاده صاف کن محققان بود و مسیر را برای بقیه باز می کرد.

 با توجه به اینکه درباره موسوعه کلمات معصومین کارهای دیگر هم انجام شده، چرا استاد دشتی هم موسوعه نگاری را شروع کرد؟ آیا این موازی کاری نیست؟

اتفاقا یکی از بزرگان هم این مطلب را گفتند که این موسوعه ها موازی کاری است. ما عرض کردیم با توضیحاتی می دهیم اگر باز هم می فرمایید موازی کاری است، از فردا کار را تعطیل می کنیم.

اولا موسوعه ها تمام کلمات را می نویسند، اما ما فیلترهایی داریم که همه سخنان را گردآوری نمی کنیم. شبهات اعتقادی، احکام قضائی و مسائل فقهی را در موسوعه نمی آوریم.

 چرا؟

ما در نهج الحیات (که نام این موسوعه هاست) مسائل مورد نیاز مردم برای زندگی را بیان می کنیم و به اسم کتاب پایبندیم یعنی راه و روش زندگی را تبیین می کنیم؛ ثانیا کتاب، فهرست موضوعی دارد که بیشتر موسوعه ها ندارند؛ ثالثا قبل از بیان حدیث، مقدمه چینی می شود که حضرت درباره چه چیزی می خواهند سخن بگویند.

حضرت آیت الله جوادی آملی به گفتند: « این کار در جهان اسلام نشده است و اگر شما کل کارهای موسسه را تعطیل کنید و فقط این کار را انجام دهید ارزش دارد»

آیا دوره مجموعه آموزشی نهج البلاغه به صورت کتاب یا جزوه آموزشی قابل استفاده در دانشگاه ها عرضه شده است؟

بارها با وزیر علوم وقت مطرح کردند اما استقبالی نشد. به همین خاطر خودشان در حوزه و دانشگاه هایی که متقاض بودند دوره هایی برگزار می کردند؛ مثلا در دانشگاه اراک چند سال جلسه داشتند که متن آن جلسات با عنوان باورهای جاودانه از دیدگاه نهج البلاغه آماده چاپ است.

بعد از درگذشت ایشان چند عنوان کتاب از آثارشان را چاپ کرده اید؟

۱۲-۱۳ جلد چاپ شده و الآن هم چند جلد دیگر آماده است که مجموعا بیست جلد می شود. یکی از آنها تفسیر موضوعی نهج البلاغه است که حاصل هفت سال کار ایشان در جمع معلمان و استادان تهران است. ایشان می گفت ما همان روش تفسیر قرآن به قرآن را می توانیم در نهج البلاغه پیاده کنیم. هفت سال بدون اینکه یک ریال دریافت کنند در برف و سرما و گرما می رفتند به تهران و جلسات را برگزار می کردند.

برخی آثار هنوز مانده است. دست نویس ها را پیاده کرده ایم و بعضی آثار هم فقط سرفصل ها نوشته شده و باید کسی در سطح ایشان باشد که بتواند ادامه دهد.

اما بقیه آثار که قابل تکمیل کردن است یا سخنرانی های صوتی که از ایشان داریم در حال چاپ شدن است.

منبع: حوزه نیوز

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار