کمی درباره مردم بنگلادش برایمان بگویید.
کشور من در جنوب شرقی آسیا قرار دارد. ۱۷۰ میلیون جمعیت دارد و ۸۰درصد مسلمان که اکثریت سنی حنفی و ۱۰ درصد سلفی هستند، اقلیتی هم شیعه داریم یعنی ۲۵تا۳۰ هزار، مابقی هندو، بودایی و مسیحی هستند. یک جریان صوفی با جمعیت ۳۰ میلیون تن هم داریم که عاشق اهلبیت هستند و هیئتهای عزاداری و جشنهای ائمه برگزار میکنند. بنگلادش در سالهای اخیر رشد خوبی در اقتصاد داشته و در تولید لباس جایگاه سوم را دارد. از نظر داروسازی هم جایگاه و رشد خوبی داریم، دولت هم حمایت میکند. مثلاً برای افرادی که در این حرفه هستند تا سال ۲۰۱۸ معافیت مالیاتی درنظر گرفته شده است. ۳۰ میلیون نیروی کار در خارج از کشور داریم. ازجمله ۳۰ هزار پزشک در عربستان حتی در طول جنگ ایران و عراق هم حدود ۸هزار پزشک در ایران داشتیم.
پزشکانی که به ایران آمدند با توجه به محیط شیعه هم شدند؟
بله، خیلی از آنها تحت تأثیر ایران شیعه شده بودند، حتی در پایتخت تعدادی از آنها بیمارستانی به نام «ابن سینا» ساختهاند که مشهورترین بیمارستان است. یکی از آنها در بیمارستان ولیعصر شهر همدان بود که از فقرا پول نمیگرفت و برای جراحیها دستمزد کمی دریافت میکرد، البته همه از ایران رفتهاند.
تأثیرات انقلاب اسلامی بر بنگلادش چقدر بوده است؟
بسیار زیاد. ما ایران را کشوری استکبارستیز و حامی مظلومان و فلسطین میشناسیم. یک حزب جامعه اسلامی داریم که این حزب شاخهای دانشجویی دارد و فعالیتش مانند بسیج شماست؛ بسیار با برنامه، متعهد و متدین هستند. آنها میگویند انقلاب ایران انقلاب ما هم هست. فعالیتها و سرودهای حماسی زیادی دارند به طوری که صدای عربستان درآمد و معترض شد ما برای حزب شما پول و سرمایه میفرستیم که از ایران و شیعه حمایت کنید! برای همین حزب جامعه اسلامی دو قسمت شد که بخشی زیر نظرعبدالقادربچو از طرفداران ایران و انقلاب اسلامی است که هنوز هم به شدت فعال هست.
چقدر شخصیت امام بر بنگلادش تأثیرگذار بوده است؟
این را بگویم که یکی از بزرگترین روحانیون ما به نام حافظ حضور که به حافظی معروف است و پیروان زیادی هم دارد زمان جنگ به ایران و دیدن امام آمد تا میانجی جنگ ایران و عراق شود. همراه ایشان چند خبرنگار هم بودند. با امام صبحانه خوردند. عکس معروفی از امام هست که لبخند میزند و مربوط به همان زمان است. ایشان به شدت تحت تأثیر امام و حرفهای امام قرار میگیرد و وقتی برمیگردد خبرنگاران هم متأثر از امام چندین کتاب منتشر میکنند؛ از جمله کتاب «حافظ حضور در خاورمیانه» و «ایران از نگاه خبرنگاران». خود آقای حافظی تا قبل از دیدار امام معتقد بود دین از سیاست جداست، ولی وقتی برگشت در فرودگاه خیلیها به استقبالش آمده بودند و همانجا گفت بروید استغفار کنید تا قبل از این غلط فکر میکردیم و دین و سیاست از هم جدا نیست. انقلاب اسلامی چون دین را با سیاست همراه کرد موفق بوده است.
محصولات فرهنگی ایران چقدر در بنگلادش توزیع میشود؟
تقریباً ۲۲ سریال و فیلم ایرانی به زبان بنگلایی ترجمه و دوبله شده است. مردم خیلی فیلمهای ایرانی را دوست دارند چون سالم است در فیلمهای دیگر نگران هستند که با بچههایشان پای آنها نشینند. همین حجاب و عفاف برای خانوادههای ما امنیت خاطر میآورد.
وضعیت سینما در بنگلادش چگونه است؟
قبلاً که رسانهها محدود بود مردم بیشتر به سینما میرفتند ولی این چند سال اخیر بیشتر از طریق سایتهای اینترنتی فیلمها را میبینند و کمتر به سینما میروند.
فیلم «محمد رسول الله» ساخته مجید مجیدی در بنگلادش اکران شده است؟
نه متأسفانه اگر بتوانید مجوزی در اختیار ما قرار بدهید تا فیلم را دوبله و اکران کنیم خیلی عالی میشود. ما مشتاق پخش آن در کشورمان هستیم.
از فیلمهای بنگلادشی در ایران هم پخش شده است؟
بله، برخی فیلمهایی که جایزه اسکار گرفتن ایران پخش کرده البته از شبهقاره بوده مشترک با هند مثل پسرراه که نمیدانم به فارسی چی ترجمه کردند.
در بحث فارسی شنیدم در بنگلادش لغات فارسی زیادی وجود دارد، درست است؟
بله از زمان مغولها زبان فارسی به منطقه ما هم آمد و به نوعی زبان ما با فارسی اشتراکاتی دارد و لغات فارسی زیادی داریم مثل دفتر، درخواست، دادگاه، دالان، رفتنی، آمدنی، نماز و… .
زبان رسمی شما چیست؟
بنگلا و زبان انگلیسی زبان دوم ماست. ما همه بنگلا هستیم و شاید تنها کشوری که این زبان را همه مردمش حرف میزنند بنگلادش است با اینکه قبلاً با پاکستان بودیم ولی زبان اردو نداریم.
جایگاه اجتماعی شیعیان در بنگلادش چگونه است؟
شیعیان به عنوان اقلیت خیلی فعال هستند ما حتی در سالهای گذشته شب و روز نیمهشعبان جشنهای زیادی داشتیم. نذری و احیا و مراسم مختلف مربوط به این عید بزرگ برپا بود که با حضور وهابیت و تبلیغات منفی کمتر شد ولی با این حال شیعیان، صوفیان و عاشق اهلبیت مراسم دینی خود را انجام میدهند. شاعران برجستهای داریم مانند قاضی نظرالسلام که متأثر از حافظ و سعدی اشعار نابی سروده است.
مسیحیان تبشیری چقدر فعال هستند؟
آنها کارهای آموزشی و خدماتی زیادی انجام میدهند و تبلیغات و تأثیرگذاری غیرمستقیم دارند که در مسیحیسازی خیلی مؤثر بوده است.
بحث جنگ نرم در جامعه سنتی بنگلادش چطور بوده است؟
خیلی سنتی و بومی هستیم و عقاید و گرایشهای دینی زیادی داریم که متأسفانه در سالهای اخیر به واسطه همین تهاجم نرم دشمن در فرهنگ، کمرنگ شده است. دشمن در پی استحاله کشورهایی با اکثریت مسلمان است. زمانی که بیل کلینتون رئیسجمهور بود به بنگلادش میآمد تا ما را امریکایی کند.
امریکا در بنگلادش پایگاه نظامی دارد؟
نه، ولی زمانی میخواست تا یکی از جزایر ما را به عنوان پایگاه استفاده کند که با مخالفت عمومی مواجه شد. ما کشوری مستقل هستیم که اکثریت مسلمان هستند و نیازی به حضور امریکا نیست. ما زمانی جزو شبه قاره هند بودیم که در سال ۱۹۴۶ از هند جدا و مستقل شدیم بعد به عنوان پاکستان شرقی محسوب میشدیم که به دلیل برخی مسائل در سال ۱۹۷۱ از پاکستان جدا شدیم.
شما یک مؤسسه فرهنگی و رسانهای هم دارید درباره آن برایمان بگویید.
بله با توجه به اهمیت رسانه و فرهنگ در این حوزه فعال شدیم و یک مؤسسه فرهنگی و رسانهای در کشور داریم؛ مؤسسهای که حرفهایترین دوبلرهای رادیو و تلویزیون بنگلادش در آن به دوبله آثار فاخر ایرانی میپردازند. به غیر از مریم مقدس، اصحاب کهف و فیلم انیمیشن حزبالله، ما دوبله سخنرانیها را هم داریم. ازجمله دوبله سخنان آیتالله مصباح یزدی که وقتی به ایشان نشان دادیم خندیدند و گفتند من کی بنگلادشی یاد گرفتم! که به این خوبی حرف میزنم. از دیگر کارهای ما بحث کپی رایت است. در دوره ریاست ضرغامی با ایشان مکاتبه داشتیم. ایشان استقبال کرد و چند فیلم به صورت رسمی به ما داد تا دوبله و پخش کنیم ولی وقتی به بنگلادش رفتم این رابطه قطع شد و دنبال آن هستیم تا دوباره کار فرهنگی به صورت قویتر داشته باشیم.
کسی توسط شما هم شیعه شده است؟
دکتر رفیعالسلام سنیمذهب که زمانی به ایران هم آمده بود وقتی برگشت در منطقه ما کلینیک زد که بالای آن نوشته بود چهارسال حضور در ایران. وقتی با ایشان بحث کردم دیدم نگاه مثبتی دارد و کم کم متقاعد شد و خدا خواست به تشیع گروید.
رهبر مسلمانان شیعه در بنگلادش چه کسی است؟
متأسفانه رهبر واحدی نداریم، شیعیان پراکنده هستند و همه به نوعی متفرقیم. همین باعث شده تا اتحادی بین ما نباشد.
وضعیت کتابهای شیعی در بنگلادش چگونه است؟
زیاد نداریم نزدیک به ۲۵۶ کتاب شیعی به زبان بنگلادشی ترجمه شده که در مقابل این جمعیت بالا کافی نیست.
پدر شما هم ماجرایی جالبی در گرویدن به تشیع داشتند درست است؟
بله، ایشان کارمند بانک بود که گاهی باید برای دریافت اموال مصادره بدهکاران بانکی به خانههای آنها میرفت اما وقتی گریه و ناله زنان و بچه را میدید ناراحت میشد تا اینکه با یکی از روحانیون به نام سید روشنعلی زیدی ارتباط برقرار کرد و متأثر از او متحول شد به طوری که کارش را کنار گذاشت و در خانه یک کتابخانه بزرگ از کتابهای شیعی و سنی ایجاد کرد و مدام مشغول مطالعه و تحقیق شد. آنقدر پیشرفت کرد که با وجود نداشتن سواد دینی، از روی مطالعاتش به خوبی منبر وعظ و سخنرانی و روضه میرفت و شاگردان زیادی تربیت کرد. بنیاد «روح الله» را هم با همکاری دکتر رفیعالسلام برپا نمود که جلسات بحث و گفتمان دینی در آنجا دارند.
خاطرهای هم دارید؟
بله، یک بار پدرم یکی از افراد اهل سنت را به نام سهراب شیعه کرد. برادرش که از گندهلاتهای منطقه بود و همه از او حساب میبردند به نام ابوبکر سراغ پدرم آمد و با تندی با ایشان برخورد کرد به صورتی که پدرم به زمین خورد. او آمده بود تا انتقام تغییر مذهب برادرش را بگیرد اما بعد از چند روز خودش هم شیعه شد و از ارادتمندان به اهل بیت گشت. طوری که طبقه سوم خانه خود را در اختیار بنیاد «روح الله» گذاشت تا فعالیتهای دینی و تبلیغی را انجام بدهیم. این مسئله برای خیلیها جالب توجه بود.