به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) محققانی که در پی یافتن پاسخ این سؤال هستند که چه تعداد آثار علمی در مورد اسلام و مسلمین در محیطهای دانشگاهی غرب تولیدشده است، با صرف اندکی وقت و مراجعه به کاتالوگهای کتابخانهها و نرمافزارها یا سایتهای ارائهدهنده خدمات نشر با انبوهی از آثار در این موضوع بر خواهند خورد. اما سؤال دومی که ممکن است ایجاد شود این است که انبوه آثار علمی در خصوص اسلام و مسلمین چه تأثیری بر ذهن جمعی غربیان نهاده است؟ آیا این تصور ما مسلمانان که فکر میکنیم یک انسان غربنشین، تصور نادرستی از اسلام و مسلمین دارد، درست است؟
البته تاکنون تحقیقی در این خصوص انجام نیافته است ـ یا اگر هم تحقیقی انجامیافته، نگارنده این سطور به آن دسترسی نداشته ـ که آن عده از مردم عادی اروپا و غرب که به دنبال شناخت بیشتر از اسلام هستند، تا چه حد به منابع علمی تکیه میکنند و تا چه حد به منابع غیرعلمی ـ که عموماً تولیدات سطحی و عامهپسند رسانهها هستند. ـ اما در خصوص مساله اسلام هراسی و ترسیم نادرست از اسلام در کتابهایی که در غرب نگارش یافته، تحقیقی نسبتا بهروز از سوی کمیسیون حقوق بشر اسلامی در لندن منتشرشده و در آن آثاری که در دوره زمانی ۱۹۴۹ تا ۲۰۰۹ میلادی در مورد اسلام نگاشته شده را از دو منظر به دیده تحلیل نگریسته است.
این تحقیق ادعا دارد که از حدود نزدیک به ۲۴ هزار اثری که در مورد اسلام نگاشته شده، نزدیک به یک پنجم آن ذیل آثاری قرار میگیرد که اشاعه دهنده اسلامهراسی است. این آثار از منظر دیگری نیز نگریسته شدهاند و آن اینکه این آثار چه تصویری را از اسلام معرفی میکنند؟ نویسنده بر این نظر است که حدود ۴۸ درصد این آثار تصویری از اسلام ارائه میدهند که گرچه اسلام در گذشته جوابگوی بسیاری از مسائل بشر آن روزگار بوده است اما در حال حاضر جوابگوی انسان معاصر نیست.[i]
اگر نتیجه گزارشی که در سطرهای پیشین به آن اشاره شد را بپذیریم و آن را در کنار انبوه گزارشهای غرضآلود و یا مملو از اشتباه و کجفهمی از سوی رسانههای غربی بگذاریم، به نظر میرسد نتیجه کار چندان برای ما جالبتوجه نباشد. حتی اگر در تحقیقات علمی که در مورد اسلام در غرب انجامشده، بنای کار بر حفظ انصاف و دوری از تعصب باشد ـ که حداقل در مقام ادعا، بسیاری از اسلامشناسانی که در محیط دانشگاهی و علمی قلم میزنند بر این ادعای خود تأکید دارند ـ این حقیقت را باید پذیرفت که آثاری که در مورد اسلام در عرصه خبر و اطلاعرسانی در غرب منتشر میشود چندین برابر حجم آثار علمی و دانشگاهی است که در این موضوع تولید میشود و متأسفانه افکار عمومی غرب ـ همچون سایر جوامع ـ در مواجه با اسلام و مسائل آن، نه به دنبال پاسخ علمی به مسائل است، بیشتر به دنبال پاسخهایی سهلالوصول هستند، و در اینجاست که ذهن عموم جامعه بهوسیله رسانهها جهتدهی و مهندسی میشود. در این مجال کوتاه جای پرداختن به این موضوع نیست و زمان و مکان وسیعتری را میطلبد.
اجازه دهید به بحث اصلیمان بازگردیم و آن اینکه این اشتباه خواهد بود که تفاوتی میان دو حیطه اسلامشناسی رسانهای و اسلامشناسی علمی قائل نباشیم. چه اینکه اسلامشناسی رسانهای در کل و شیعهشناسی رسانهای بهطور خاص آکنده از سوءبرداشت غربیان بوده و هست. همانگونه که از نوع موضعگیری غولهای رسانهای وابسته با اصحاب زر و زور انتظار میرود، معمولاً از اسلام به صورت یک مشکل و زخم اجتماعی برای جهان یاد میشود.[ii] در این میان برخی از اندیشمندانی که با فرهنگ و فضای هر دو جامعه غرب و شرق آشنایی دارند به این نکته پی بردهاند، از آن جمله دانشمند فقید ادوارد سعید در آخرین کتاب خود از سری مطالعات شرقی «پوشش خبری اسلام در غرب» به این موضوع پرداخته است. او در این اثر خود ـ همانگونه که از عنوان برمیآید به نحوه معرفی اسلام از سوی رسانههای غرب پرداخته است. به نقل از یکی از جراید غرب برای اذعان به کجفهمی غربیان از اسلام مینویسد:
«در خلال چند سال گذشته، بهویژه از زمانی که حوادث در ایران به این شدت توجه اروپائیها و آمریکا را به خود جلب کرد، وسایل ارتباطجمعی به پوشش خبری دادن به اسلام پرداختهاند … اما این پوشش خبری دادن به اسلام پر از سوءبرداشت و مطالب گمراهکننده است.»[iii] او درجایی دیگر تأکید میکند که «اسلام» از این دید یعنی فقط آن چیزی که منابع نفتی غرب را در دست دارد.[iv]
از نکات جالب توجه این کتاب این است که او در مورد برداشت نادرست غرب از تشیع نیز اشارههایی دارد. در مورد شیعه نیز رسانههای غرب مخصوصاً رسانههای آمریکا آنچه از تشیع به نمایش میگذارند تصاویری است که عموماً شامل سینهزنی و مشت بلند کردن است.[v] که این تصاویر برای کسانی که در غرب رشد یافتهاند اعمالی غیرقابل فهم بوده و شاید حتی بهنوعی تمسخر پنهان را در خود داشته باشد.
ادوارد سعید به نکته به وضوح اشاره میکند که معمولاً رسانههای غرب به دنبال تلقین این مطلباند که «هر جا شیعیان وجود داشته باشند دردسر وجود خواهد داشت»[vi] او برای نمونه به گزارشی از از کانال CBS ارجاع میدهد که در یکی از برنامههای شبانگاهی خود مراسم محرم شیعیان را جشن معارضه حضرت محمد(ص) با رهبران جهان معرفی میکند که از سوی مسلمانان شیعی برپا میشود و در مورد دستههای عزاداری بدون پرداختن به فلسفه آن و درک آن مراسم، آنچه برای بیننده غربی معرفی میشود این است که شیعیان یک مراسم شکنجه و آزار به خود دارند.[vii]
برای سنجش گفتههای ادوارد سعید و برای پرهیز از یک قضاوت یکسویه، ما سؤالی را مطرح کردیم، و آن اینکه اگر یک انگلیسیزبان بخواهد از کلمه تشیع تصویری در ذهن داشته باشد، اولین کاری که شاید بخواهد انجام دهد این باشد که چه عکسها و تصاویری در مورد تشیع وجود دارد؟ لذا او برای یافتن پاسخ این سوال خود، عملیات جستجوی تصاویر و عکسها را با کلمه کلیدی Shiite به معنای تشیع را در سایتهای جستجوگری نظیر گوگل، یاهو و سایتهای خبری نظیر CNN انجام خواهد داد. فکر میکنید چه تصاویری به شما نشان داده خواهد شد؟ شاید تعجب کنید اما آنچه که خواهید دید تصاویر و عکسهایی از انسانهایی است که سر و صورت خونآلود دارند یا در حالت عادی نیستند. تصاویری که نشان داده میشود، برای هر انسانی حتی خود شیعیان میتواند عجیب، ناراحتکننده و حتی مشمئزکننده باشد.
آنچه بهطور خلاصه در این نوشتار به آن اشاره شد، نمونه کوچکی است از آنچه که در جریان تعریف شیعه و تشیع در رسانههای غرب در حال انجام است. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که در بسیاری موارد این خود شیعیان هستند که بدون توجه به ملاحظات زمانی و مکانی، خوراک این نوع رسانهها را تولید میکنند. لذا در این میان سؤالی که پیش خواهد آمد این است که وظیفه ما به عنوان یک فرد شیعه برای تغییر این تصویر چه خواهد بود؟
[i]- see, Ameli, Saied Reza, Bibliographical discourse analysis: the western academic perspective on Islam Muslims and Islamic countries (1949 – 2009), London: Islamic Human Rights Commission, 2012.
[ii]- سعید، ادوارد، پوشش خبری اسلام در غرب، ترجمه عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۸،ص ۵٫
[iii]- همانجا
[iv]- همان ، ص ۱۲
[v]- همان، ص ۲۶
[vi]- همان، ص۶۹
[vii]- همان، ص ۱۷۱
منبع: مرکز پژوهشهای جامعه المصطفی