به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) ورود اسلام به ایران تأثیرات و تغییرات عمیقی در ایران پدید آورد. بسیار زود، ایرانیان خود به بزرگترین و سرسختترین مبلغان اسلام تبدیل شدند. چنان شد که در قرون اولیهی اسلامی، ایرانیان با جدیت و کوششی بینظیر به نشر معارف قرآنی پرداختند. به گونهای که نام نخبگان ایرانی، به عنوان بزرگترین دانشمندان جهان اسلام در زمینهی تفسیر قرآن، علوم حدیث، تاریخ و حتی قواعد زبان عربی درخشیدن گرفت.[۱] لیکن برخی بیخبران، با نادیده گرفتن این مجاهدتها، مدعی هستند که ایرانیان و اسلام از یکدیگر بیگانهاند! اینان در سخنان نابخردانهی خود اسلام را مایهی افول هنر ایرانی مینامند. حال آنکه هر خردمندی اگر نگاهی به فرهنگ ایرانِ اسلامی بیندازد، در مییابد که هنر ایرانیِ اسلامی، نه تنها چیزی از ایران باستان کم ندارد، بلکه به مراتب متجلی تر، معنوی تر، زیباتر و دل نوازتر است. کاشیکاریها، منبتکاریها، معرقکاریها، ترمه دوزیها و دیگر هنرمندی هایی که رنگ توحید گرفته، همگی تنها قطرهای از دریای عظمت هنر ایرانی-اسلامی است. لیکن چه میتوان کرد، هنگامی که باستانگرایان چشمان خود را بر حقیقت بستهاند. آنچه در ادامه میآید گفتاری بس شگرف و قابل توجه از شادروان عبدالحسین زرین کوب است. ایشان در کتاب «کارنامه اسلام» که در سال ۱۳۴۸ خورشیدی منتشر شده، چنین نوشته اند:
«… که گفت که در اسلام، دین را با هنر سازگارى نیست؟ برعکس، این هر دو با یکدیگر ملاقات میکنند و آن هم در مسجد. خداى اسلام -الله تعالى- نه فقط رحیم و حکیم است، بلکه جمیل هم هست، و از همین رو … دوست دار جمال. یک نظر به بعضى مساجد کهن نشان میدهد که این بناهاى با شکوهِ والا که به پیشگاه خداوند اهداء شده اند، صرفنظر از قدس و نزهت معنوى که دارند، از لحاظ یک مورّخ نیز درخور آنند که گالری هاى هنر اسلامى تلقى شوند. هنرمندان بى نامِ ناشناس این مساجد که تمام هستى خویش را وقف خدمت خداوند کرده بودند، از همان شوق مقدسى گرم بوده اند که استادان عهد رنسانس را مشتعل میداشته است و از این رو مثل آنها با شوقى تمام میکوشیده اند تا بهترین تصورى را که از زیبایى میداشتهاند، در طى این آثار مقدس جلوه و تحقق بخشند. حقیقت آن است که معماری مسلمان در روزگاران گذشته هر زیبایى را که در اطراف خویش میدید، اگر آن را در خور عظمت و جلال خدا مییافت، سعى میکرد تا به هنگام فرصت براى آن در مسجد جایى باز کند». تصویری از متن کتاب:
اینکه گفتیم هنر ایرانی در عصر اسلامی به مراتب متجلیتر از ایران باستان است، از این بابت است که جامعه ی ایرانی در عصر باستان بر مبنای یک نظام طبقاتی کاملاً بسته بود.[۳] حتی پادشاهی چون انوشیروان، بنا بر اعتراف شاهنامه و متون کلاسیک تاریخی، مانع از آموزشهای علمی و هنری طبقه ی عوام میشد.[۴] شاپور ساسانی نیز، از سر حسادت دستور به زندانی کردن هنزمندان و دانشمندان میداد،[۵] و مواردی از این دست…
پینوشت:
[۱]. کتابهای بسیاری در زمینه متخصصین عرصههای مختلف علوم اسلامی نوشته شده است. از آن جمله میتوان به کتاب «الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب والمستعربین والمستشرقین» تألیف خیرالدین الزرکلی، نشر دارالعلم بیروت، و همچنین کتاب موسوعه الاعلام، نشر وزارت اوقاف مصر اشاره نمود. که در آن به وضوح اسامی دانشمندان ایرانی بیش از دیگر ملتها میدرخشد.
[۲]. عبدالحسین زرینکوب، کارنامه اسلام، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۹۱، ص۱۴۴
[۳]. بنگرید به نوشتار «جزئیاتی از نظام طبقاتی ایران باستان، آنچه نمیخواهند ما بدانیم !» و «گاتها و ترویج نظام ظالمانهی طبقاتی» و «حکومتِ انوشیروان ، بر پایه تبعیض و اختلاف طبقاتی»
[۴]. بنگرید به نوشتار «انوشیروان و بیسواد نگه داشتن مردم …»
[۵]. بنرگید به نوشتار «سرکوب دانشمندان ، افتخار یا ننگ ؟»
منبع: ادیان نیوز