تاریخ انتشار :

امیرحسین بانکی:

« دختران آفتاب »؛ نه سنتی‌ست و نه فمینیستی، تمدن‌گراست

یکی از نویسندگان کتاب «دختران آفتاب» معتقد است که نگاه‌های افراطی و تفریطی در داستان‌های نوشته در سال‌های اخیر درباره زنان بسیار به چشم می‌خورد، اما این کتاب نه نگاهی سنتی دارد و ته نگاهی فمینیستی؛ بلکه نگاهی تمدن‌گرا برگرفته از بیانات رهبری دارد.

 139407191059513936274775

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) انتشارات سروش اول‌بار در سال ۸۲ کتاب «دختران آفتاب» را روانه بازار کتاب کرد. رمان «دختران آفتاب» جزء معدود آثار ادبیات داستانی‌ست که با همکاری سه نویسنده؛ امیرحسین بانکی، بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند نوشته شده است. داستان کتاب ناظر بر فضای دختران این جامعه و مشکلات و حال و احوال آنهاست.

کتاب روایت‌گر داستان بخشی از زندگی «مریم»، فرزند یکی از بازیگران مشهور است که از زندگی‌اش خسته شده و به دنبال فضای دیگری‌ست. از انتخاب شخصیت‌ اول داستان از میان جامعه دختران کشور و بیان مشکلات و فضای فکری آنها از زبان این شخصیت و دیگر شخصیت‌های حاضر در کتاب، می‌توان به این نتیجه رسید که «دختران آفتاب» ورای یک رمان و داستان، قصد بیان مسائل جامعه‌شناختی و روانشناختی در قالب این گونه ادبی دارد. به عبارت دیگر، نویسنده با تیزهوشی بر آن شده تا از طریق سطر سطر داستان، نگاهی داشته باشد به زندگی دختران سرزمینش؛ موضوعی که کمتر با این رویکر به آن در داستان‌های امروز پرداخته شده است.

اگر نگاهی به داستان‌های اجتماعی در سال‌های اخیر که با محوریت زنان داشته باشیم، متوجه می‌شویم که کتاب‌ها در رویکردهای مختلفی نوشته شده‌اند؛ گاه کتابی مشکلات زنان خانه‌دار را موضوع خود قرار می‌دهد و از روزمرگی که البته شاید مبتلی به گروهی از زنان این کشور باشد، می‌پردازد و گاهی نیز رویکردی فمینیستی به خود می‌گیرد. «دختران آفتاب» شاید از این منظر کمی نگاه جدیدتری به جامعه زنان ایرانی دارد.

قرار است امروز عصر، ۲۱ مهر ماه، از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب رونمایی شود. این اولین‌بار است که تقریظ ایشان بر یک کتاب که در موضوعی غیر از دفاع مقدس نوشته شده، رونمایی می‌شود. تسنیم، به همین مناسبت با امیرحسین بانکی، یکی از نویسندگان کتاب، به گفت‌وگو پرداخت. بانکی تاکنون آثار متعددی در حوزه زنان نوشته و منتشر کرده است. این گفت‌وگو به شرح ذیل است:

1394072110280596362884610

آقای بانکی من کارنامه کاری شما را که می‌دیدم، متوجه شدم که شما عمدتاً روی کارهای پژوهشی تمرکز دارید و عمده کارهایی که نوشته‌اید با موضوع زنان و آن هم با رویکرد مطالعاتی و پژوهشی‌ست. چطور شد که به سراغ کار داستانی در این زمینه آمدید؟

من از سال ۷۵ تدریس با دانشگاه امیرکبیر تهران را شروع کردم. در آن زمان یک بخشی از کلاس را بخش آزاد گذاشتیم که دانشجویان در این بخش سؤالات خود را می‌پرسیدند که عمده آنها متمرکز بر مسائل زنان بود. این سؤالات بخشی در کلاس پاسخ داده شد و بخشی دیگر به خارج از کلاس موکول شد. ما چندین جلسه با این دسته از دانشجویان برگزار کردیم. شرط برگزاری جلسات این بود که من کتاب اصلی و منبعی در این زمینه معرفی می‌کردم و می‌گفتم که اگر این کتاب را خواندید، جلسه‌ای را به صورت ویژه می‌گذارم و به سؤالاتتان پاسخ می‌دهم. در این بخش من کتاب‌هایی مانند «حقوق زن در اسلام» از شهید مطهری، «آیینه جمال و جلال» آقای جوادی آملی و… را به این دانشجویان معرفی کردم. دانشجویان این کتاب‌ها را خواندند و بعد گفتند که این کتاب‌ها به آن دسته از سؤالاتشان پاسخ نداده است.

نگارش «دختران آفتاب» براساس مطالعات میدانی انجام شد

من بعد از شنیدن سؤالات، به آنها حق دادم چون بخشی از این پرسش‌ها در این کتاب‌ها پرداخته نشده است و یا اگر هست، به گونه‌ای نیست که بتواند دانشجویان را قانع کند. از آن هنگام مصمم شدم که در مقابل این شبهات و سؤالات زیادی که در بین دانشجویان هست، تحقیقات مفصلی را انجام و پاسخ‌هایش را به دانشجویان ارائه بدهم که مورد قبول هم قرار می‌گرفت.

وقتی بررسی‌ای در میان کتاب‌های نوشته شده در حوزه زنان کردم، به این نتیجه رسیدم که کتاب‌هایی که تا الآن نوشته شده انبوه و در حوزه پژوهشی بوده، به همین دلیل تصمیم گرفتم که کتاب را در قالب داستان بنویسم تا گیرایی بیشتری برای مخاطب داشته باشد. از آقایان دانشگر و رضایتمند که در حوزه داستانی کار می‌کردند و گرایش فکری مشابه من داشتند، خواستم که در این راه به من کمک کنند. در جلسات هفتگی که یک سال و نیم تا دو سال طول کشید، داستانش را طراحی کردیم. در خلال نگارش هم من داستان را به جمع دانشجویان می‌بردم و بازخوردش را می‌گرفتم و بعد بازخوردش را در کتاب منتقل می‌کردیم؛ در واقع خوانندگان در انجام این کتاب هم با ما همراه بودند. خیلی از مواردی که از زبان قهرمانان داستان می‌شنویم، بازخوردهایی‌ست که از زبان دانشجویان می‌شنیدیم و بعد در کتاب منتقل می‌کردیم.

در کتاب تیپ‌های مختلفی از دخترخانم‌ها هستند که نماینده طیف فکری خاصی هستند. این تیپ‌های فکری چطور انتخاب شدند؟ آیا برای این انتخاب، کار پژوهشی و میدانی انجام دادید؟

از زمانی که خودم فعالیت‌های وسیعی در میان دانشجویان داشتم، تیپ‌های مختلف شخصیتی را دیده بودم و بخشی نیز براساس نیازی که در کتاب احساس می‌شد، به سمت خلق یک شخصیت پیش می‌بردیم. علت انتخاب بر دو اساس بود؛ نخست اینکه از دل خود دانشجویان انتخاب شد و بخش دیگر نیز به این ربط داشته که چون در خلال داستان به شخصیت‌های مختلفی نیاز داشتیم و می‌خواستیم که کتاب از این حیث یک کتاب جامعی باشد، به خلق شخصیت‌های متنوع پرداختیم.

از این نظر در «دختران آفتاب» شخصیت‌های مختلفی را می‌بینیم؛ مثلاً «فهیمه» شخصیت پرمطالعه بدون جهت‌گیری خاصی‌ست. «مونا» منابعی که نیاز است از زبان «فهمیه» بگوییم را بیان می‌کند، عاطفه متعلق به خانواده سنتی و شوخ‌مزاج است، «سمیه» نماینده یک دختر مذهبی تند است. «مریم» نماینده عموم جوان‌های امروز جامعه هستند که جهت‌گیری ویژه‌ای ندارند، با همه تیپ‌ها نشست و برخاست دارند تا خود به نتیجه برسند. «فاطمه» هم که نماینده خود ما د رداستان است، کسی که شخصیتش برای ما فرد جامع و کاملی‌ست.

 رمان در سال‌های اخیر درباره زنان زیاد نوشته شده؛ حالا یا از طرف خود نویسندگان زن و یا روایت زنانه از زبان مردان است؛ در غالب این کتاب‌ها ما با نوعی نگاه فمینیستی مواجه هستیم که شخصیت زن در این داستان‌ها با آنها همراه است؛ مثلاً ما خشونت علیه زنان را می‌بینیم، دل‌سردی و ناامیدی از زندگی خانه‌داری، نادیده انگاشته شدن در جامعه و …؛ اما به نظر می‌رسد که «دختران آفتاب» تلاش کرده تا حدودی از این مسائل فارغ باشد و به موضوعات جدی‌تری درباره زنان بپردازد.

دقیقاً. در اکثر رمان‌ها نگاه‌های افراط و تفریط دیده می‌شود. حتی در میان کسانی که دنبال نگاه اسلام هستند نیز تعدد زیاد نگاه داریم؛ طوری که اختلاف نظر در این‌باره زیاد است. طیف‌های مذهبی هم با همدیگر در این مورد اختلاف نظر دارند. ما روح کلی فکری حاکم بر «دختران آفتاب» را از سخنان شهید مطهری، امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی و رهبر معظم انقلاب گرفتیم که در این میان، بیش از همه، نگاه و توجهمان به سمت سخنان رهبر انقلاب بود.

«دختران آفتاب»؛ نه سنتی‌ست و نه فمینیستی، بلکه تمدن‌گراست

قبل از اینکه کتاب «دختران آفتاب» را بنویسم، مجموعه پنج جلدی شامل آرای رهبر معظم انقلاب درباره زنان را نوشته بودم. این تفکری که مربوط به این شخصیت‌های بزرگوار است، نه تفکر سنتی‌ست و نه تفکر روشنفکرانه؛ بلکه یک نوع تفکر تمدن‌گراست که در عین حال مبانی را از اسلام می‌گیرد، اما به متغیر شرایط زمان و مکان هم توجه دارد. این نگاه، نگاه متفاوتی‌ست از آنچه که امروز ما در جامعه می‌بینیم.

 البته این نوع نگاه‌ها معمولاً خود دچار آسیب‌هایی در پردازش کار هنری می‌شوند که مهمترین آنها «شعارزدگی» است. چه کردید که «دختران آفتاب» از این فضا خارج شود.

ما مرتب مطالبی را که می‌نوشتیم، قبل از نگارش با دانشجویان مطرح و بحث می‌کردیم و بعد از نگارش هم بازخوردها را می‌دیدم که هر جا ذوق مخاطب را از بین می‌برد، کلیشه‌ای ود و یا دچار شعارزدگی شده بود، حذف می‌کردیم. الحمدلله خیلی به این مسئله نزدیک شدیم.

«دختران آفتاب» با همکاری سه نویسنده به سرانجام رسیده است. در مورد نقش دیگر دوستان هم توضیح می‌فرمایید.

قلم به عهده دانشگر بود چون او کار داستانی زیاد کرده بود و بعد از این کتاب هم چند اثر داستانی خوب نوشت. محمدرضا رضایتمند نیز کار مستندسازی را برعهده داشت. یک‌سری از مطالبی که در کتاب نقل شد، نیازمند به ارجاعات و مستندسازی بود. وی این وظیفه را برعهده گرفت. هر سه نفر نقش اصلی داشتیم نه اینکه فقط عضو یک جمع باشیم. ما دور هم جمع شدیم، من بحث را مطرح می‌کردم، رضایتمند مستنداتش را از منابع استخراج می‌کرد و دانشگر نیز پردازش داستانی کار را برعهده داشت. سه نفری این موضوعات را بررسی می‌کردیم، گاهی مطالب دوباره نگارش می‌شد؛ لذا تجربه زیبای کار جمعی را در آن دو سال داشتیم.

عبارات کتاب را پاکیزه نوشتیم تا شرمنده رهبر انقلاب نباشیم

فکر می‌کردید که رهبر معظم انقلاب بر این کتاب تقریظ بنویسند؟

فکر نمی‌کردیم که رهبر انقلاب بر کتاب تقریظ بنویسند، اما در همان زمان که کتاب را می‌نوشتیم، تلاش کردیم طوری بنویسیم که وقتی رهبر معظم انقلاب کتاب را می‌خوانند، بدون ایراد باشد. به همین خاطر در اصلاح جملات به فراخور زبان متداول داستان، گاه پیش می‌آمد که عبارات سخیفانه باشد، اما من تأکید داشتم که عبارات پاکیزه نوشته شود. می‌خواستیم طوری ننویسیم که شرمنده رهبر انقلاب و علمای بزرگوار دین شویم.

منبع : خبرگزاری تسنیم

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار