تاریخ انتشار :

گفت‌وگو با مهدي حكيمي، دوست و حامي مالي آثار دكتر شريعتي:

دکتر شریعتی کاملا مطیع پدر بود

در مشهد وقتی استاد شریعتی نبود،‌ آیت الله خامنه‌ای سخنرانی می‌کرد آن زمان جوان بودند که خیلی مورد نظر و توجه استاد شریعتی بود که در نبودشان به عنوان جایگزین سخنرانی می‌کردند استاد شریعتی آن زمان از پایگاه‌های فکری و اعتقادی مشهد به حساب می‌آمد. روابط صمیمانه‌ای داشتند

مهدی حکیمی

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )،  گفتگو  از جمال طاهرِی / حاج مهدی حکیمی پدر شهید یاسر حکیمی، از معتمدین قدیمی شهر مشهد و ازمبارزان قبل از انقلاب  متولد ۱۳۰۹ در مشهد است. وی که از سال ۱۳۲۳ وارد فعالیت‌های سیاسی می‌شود در دبیرستان از شاگردان مرحوم شریعتی پدردکتر شریعتی مشهور بود از همان زمان وارد فضای انقلاب و انقلابی‌گری می شود و از دوستان این پدر و پسر مبارز می‌گردد.حاج مهدی حکیمی از همان زمان وارد بازار می شود و با حمایت‌های مالی اوست که کتب و آثار و نوشته‌های دکتر شریعتی چاپ و انتشار می‌یابد. وی در رابطه با دکتر شریعتی، رابطه شریعتی با استاد مطهری و مسئله مرگ یا شهادت شریعتی حرف‌های شنیدنی زیادی دارد که متن گفتگوی خبرنگار فرهنگی پایگاه ۵۹۸ با ایشان در ادامه می آید.

برای شروع بفرمایید که از چه زمانی وارد مبارزات سیاسی علیه رژیم طاغوت شدید؟من به دلیل بنیاد اعتقادی که در خانواده داشتم همیشه مقابل جریان‌های حزب توده بودم و حتی در سال ۱۳۲۶ دوباره میتینگ داشتم و یک تنه مقابل ایدئولوژیست‌های کمونیست داد می‌زدم و انها رو افشا می‌کردم ( فریاد می‌زدم دروغه شما دروغ می‌گویید) به طوری‌که یکی از اقوام به من گفت این کار را نکن جایی تو را با چاقو می‌کشند یک نوعی تفکر انقلابی از همان بچگی در من شکل گرفته بود حتی سال ۱۳۲۲ دبستان می‌رفتم که سربازان شوروی در خیابان‌های  مشهد با اسب تردد داشتند یک‌بار با برف به آنها حمله کردم که دنبالم کردند و به خانه همسایه‌ها پناه بردم؛ شاید به خاطراین‌که پدرم و  پدربزرگم در ماجراهای سیاسی حضور داشتند ولی به صورت جدی از دوران دبیرستان کم کم با مسایل سیاسی ورود پیدا کردم  آن زمان استاد شریعتی پدر دکتر در دبیرستان به ما درس می‌داد که به شدت فعالیت ضد رژیم پهلوی داشت او درمقابل توده‌ای و کمونیست‌ها مقاومت می‌کرد و یک بار هم از آنها کتک خورد و در مدرسه خود ما (دبیرستان فردوسی) اکثر معلم‌ها توده‌ای بودند و تنها کسی که مقابل آنها ایستاد استاد شریعتی بود.

کجا با دکتر شریعتی آشنا شدید؟

ما در یک دبیرستان بودیم و درس می‌خواندیم  دکتر شریعتی سال چهارم دبیرستان بود و من سال دومی بودم  خوب اول هم پدرش به ما درس می‌داد و همین‌ها باعث شد تا با هم آشنا شویم.

دکتر شریعتی چطور دانش‌آموزی بود؟

اهل کتاب و مطالعه بود و درسخوان،‌ گاهی هم شعر می‌سرود بعد از پایان دبیرستان به دانشسرای معلمی رفت تا مثل پدرس تدریس کند و بعد به دانشکده ادبیات آنجا چون درس‌خوان بود رتبه اول را گرفت و در رشته جامعه شناسی بورسیه فرانسه شد.

چقدر استاد شریعتی روی پسرش دکتر شریعتی تاثیرگذار بود؟

شریعتی پسر کاملا مطیع پدر بود او چند نامه از فرانسه دارد که در آخرین نامه‌اش به پدر خود خیلی  محترمانه حرف زده است.

مهدی حکیمی

در بعضی از آثار شریعتی دین کمرنگ شده به طوری که گفته می‌شود تا قبل از آشنایی با شهید مطهری شناخت زیادی از دین نداشته است نظر شما چیست؟

کاملا خلافه، من همیشه با دکتر شریعتی بودم این‌که بگوییم او از نظر دینی و اعتقادی ضعیف بوده به‌نظرم بی‌انصافی و غلط است او بسیار اهل مطالعه و تحقیق بود خیلی از جوانان همراه او به تهران می‌آمدند و به دلیل کمی اعتقادات دینی در آن شرایط جذب کمونیست می‌شدند و یادم است که دکتر شریعتی سعی می‌کرد تمام آنها را به مذهب برگرداند،  لذا کم لطفی است او را بی‌اعتقاد بدانیم؛ منتقدین شریعتی عموما کتابهای شریعتی را نخواندند و یا انتقادات رو بیشتر خواندند شاید این عقیده از همینجا درست شده، معتقدم که این دوستان کتابهای شریعتی را کامل نخواندند البته این هم عادیه که کسی که مدوما سخنرانی می کنه ممکنه اشتباهاتی هم داشته باشه ولی مخالفین به دکتر کم لطفی می کنند.

ظاهرا شما در سفر حجی که شهید مطهری و دکتر شریعتی با هم همراه بودند نیز حضور داشتید در آنجا چه گذشت؟

بله من در سفر حج با شریعتی و پدرش بودم حتی شهید مطهری هم با ما بود آنجا هم با هم بحث داشتند صحبتهای زیادی انجام می‌شد با خارجی‌ها با آفریقایی‌ها مصاحبه می‌کردند. هر دو با هم بودند آنجا بین دکتر شریعتی و شهید مطهری اصطکاک‌هایی به وجود آمد  زیرا دکتر مطالعات زیاد دینی مانند شهید مطهری نداشت با هم زیاد بحث می‌کردند که در نظر ما آن زمان با وجود ساواک و نیروهای امنیتی این تنش‌ها خوب نبود.

علت این اختلافها به نظر شما چه بود سیاسی بود یا اعتقادی؟

به نظر من برخی رفتارهای دکتر شاید علت این ماجرا بود دکتر شریعتی شاید چون دوست داشت عبادت‌هایش در خفی باشد ممکن است استاد مطهری نماز خواندن ایشان را ندیده باشند و همین باعث این اختلافات بوده باشد.

در این رابطه هم صحبت شد یا صرفا این حدس شماست؟

صحبتی نشده ولی من این‌طوری می‌اندیشم. در خاطرات دکتر محمد رضا حکیمی نوشته شده که وقتی دکتر شریعتی می‌خواست برود خارج روز آخر رفته بود نزد استاد مطهری گفته بودند که یک نفر ضد اسلام چیزی نوشته استاد مطهری گفته بود بروید نزد دکتر شریعتی تا جواب این فرد را بدهد وقتی دکتر رفته بود پیش استاد برای خدا حافظی، استاد همانجا از او خواست تا در پاسخ این فرد جوابیه‌ای بنویسد و دکتر هم قبول کرد ولی عمرش کفاف نداد.

در دانشسرا چگونه بود؟

اهل درس و مطالعه و البته به دلیل فعالیت‌های مبارزاتی مانند پدرش علیه توده‌ای‌ها و کمونیست‌ها درهمان زمان توده‌ای‌ها ماموریت داشتند که او را ادب کنند برای همین یک بار شریعتی را در دانشسرا خیلی کتک زدند یکی از دوستان شریعتی بدون اینکه به او بگوید  رفته بود  با چند نفر دیگر آنها را کتک زده بود دکتر وقتی باخبر شد خیلی ناراحت از این ماجرا شد و گفت چرا این کار را کردید این دوستی هست که با ما کردید!!‌خب من را کتک بزنند لزومی به کتک زدن آنها نبود.

خاطره ای از دکتر شریعتی و خودتون به یاد داردی؟

دکتر ادم خیلی شوخی بود یادم هست یک بار در بیرون شهر بودیم متوجه نمازمان نبودیم نزدیک غروب گفتم علی نمازمان قضا میشه گفت وای … نماز رو که خوندیم گفت حالا اون زمان نیست که خداوند وقتی می‌بینه با عشق نماز خوندیم می‌گه خدا بده برکت … (‌خنده) خاطرات زیادی بود (‌خنده)

شما در طی مبارزات به زندان هم افتادید چطور شد که دستگیرتان کردند با دکتر شریعتی هم در زندان بودید؟

نه ایشون در تهران زندان بود و من در مشهد؛ اولین باری که زندان شدم سال ۱۳۳۱بود چند روزی می‌شد که مصدق را به وسیله شاه کنار زده بودند و قوام السلطه به صدارت نشست و مردم قیام کردند و قوام سقوط کرد و باز سه روز بعد مصدق روی کار امد ما در این سه روز شعار نویسی و تظاهرات داشتیم که دستگیر شدم و یک شب در زندان بودم و بعد از آن پلیس همراهم بود تا هرجا شعار نویسی کردم پاک کنم (با دست بسته). وقتی مصدق روی کار آمد آزاد شدیم البته یک بارهم در سال ۱۳۵۲ بود که به زندان افتادم  آن زمان توسط ساواک دستگیر شدم و به زندان مشهد افتادم. استاد شریعتی علاوه بر تدریس،‌ کانون نشر حقایق اسلامی هم را داشت که آنجا فعالیت داشتیم‌. کانون فکری و اعتقادی که در مقابل حزب توده بود. که ما انجا فعال بودیم.

مهدی حکیمی

در زندان با چه کسانی اشنا شدید؟

شخصیت‌های سیاسی و انقلابی زیادی بودند مانند عسگراولادی مسئول سابق کمیته امداد،‌ شهید لاجوردی، ‌حیدری و… اغلب تبعیدی بودند یعنی اینها که حبس ابد داشتند یا بالای بیست سال زندانی داشند رو منتقل کرده بودند مشهد یادم می‌آید هنوز تکلیف من از نظر قضایی معلوم نبود که کجا و چطور باشم بریا همین خیلی اختیاط می کردم به بهانه صبحانه خوردن می رفتم پیش آقای عسگراولادی  ایشون از من سوال می کرد راجع به کانون نشر حقایق اسلامی و فعالیتهاش و… و من هم براش شرح می دادم. جالبه که علت  این که با آقای عسگر اولادی ارتباط گرفتم منافقین (مجاهدین آن زمان) بودند اونها به من گفتند چرا وارد تیم ما نمی شی گفتم برای اینکه اعتقادات من پایه اش اسلامه کجای اسلام گفته چها رنفر باهم بشینن و تصمیم بگیرند کی رو ترور کنند گفتند خوب چون ادمهای بدی هستند گفتم مگه ما حق داریم ادمهای بد رو ترور کنیم. اینها هیچ کدوم جواب ما رو ندادند. بالاخره اینها ما رو به عسگراولادی معرفی کردند من هم اون موقع عسگر اولادی رو نمیشناختم گفتند این فرد جواب شما رو می دونه،چون عسگر اولادی در رابطه با قتل منصور بود. از آنجا با عسگر اولادی ارتباط گرفتم آدم بسیار شریفی بود او به من گفت اگر مجتهد با احراز شرایط خاص اجازه بده میشه در غیر این صورت نه گفتم خوب حالا یه چیزی شد. و گرنه این‌که فردی خودش تصمیم به ترور کسی بگیره درست نیست.

در زمان مبارزات برخی از توده‌ای ها هم با رژیم مبارزه می‌کردند و دستگیر هم می‌شدند  شما با آنها مواجه نبودید؟

با کاظم، برادر مسعود رجوی هم دوره بود که مشهد آمده بود یک بار به او گفتم  کاظم این مسعود مشاور خوبی ندارد اغلب جوان هستند  و ناپخته او احتیاج به یک مشاور عاقل ومذهبی دارد  او گفت بله راست  می‌گویی‌. به او گفتم کاظم چطور شد آن چند نفررا اعدام کردند ولی مسعود اعدام نشد و رهایی پیدا کرد گفت من رفتم سوییس پیش شاه از او درخواست کردم. در کل خانواده رجوی خانواده‌ای نرمال و سالم نبودند شاید بهترین آنها همان کاظم بود که بعد از انقلاب در سالهای ۶۶و ۶۷  در هلند هم ترور شد به نسبت برادرانش عاقلتر بود البته در کارها با مسعود همکاری داشت زیرا به مسایل حقوقی آشنا بود.

حضرت اقا هم از مبارزان سیاسی مشهد محسوب می شدند با حضرت آقا در مشهد هم مرتبط بودید؟

بله کاملا؛ در مشهد وقتی استاد شریعتی نبود،‌ آیت الله خامنه‌ای سخنرانی می‌کرد آن زمان جوان بودند که خیلی مورد نظر و توجه استاد شریعتی بود که در نبودشان به عنوان جایگزین سخنرانی می‌کردند استاد شریعتی آن زمان از پایگاه‌های فکری و اعتقادی مشهد به حساب می‌آمد. روابط صمیمانه‌ای داشتند، حتی زمانی ساواک به شدت ایشان را کنترل می کرد یکی از دوستان باغی در شاندیز داشتند من ایشان را با خانواده مخفیانه به آنجا بردم تا مدتی در امان بمانند. در سفری که پنج سال پیش به مشهد هم داشتند یک بار به منزل ما آمدند چون پدر شهید هستم گفتند اینجا خانه یکی از رفقای سابق من است. البته می گفتند که من خانه رفقای سابق نمی روم و الان هم به مناسبت شهید دارم می آیم. ایشان خیلی خونگرم و خودمانی بودند. ایشان همسایه یکی از فامیل هایمان درکودکی بودند با خانواده مادری‌شان رابطه داشتیم،‌ در سال۱۳۲۱ با محمد خامنه‌ای هم سن بودم و اقای خامنه‌ای می‌گفت شما می‌آمدید در خانه ما با محمد بازی می‌کردید می‌گفتند من می‌دیدم آن زمان آقای خامنه‌ای کوچک بود.

نظر مقام معظم رهبری درباره شریعتی چگونه بود؟

آیت الله خامنه‌ای خودش برای من تعریف می کرد ماجرایی را گفت که الان خاطرم نیست در آن ماجرا آقا و شریعتی با هم در مورد یک موضوعی صحبت می‌کردند که آقا به شریعتی  می‌گویند اینطور که شما می‌گویید نیست. بعد از چند روز نان دستم بود و داشتم می‌رفتم که شریعتی صدا زد آ سیدعلی! آسید علی! اون ماجرایی که من گفتم و شما می گفتید درست نیست من مطالعه کردم حرف شما درسته. حضرت اقا می‌گفت شریعتی در کارش صداقت داشت.

برخی می گویند شریعتی به دست رژیم شهید شد نظر شما چیست؟

شهید نشد، البته کم از شهادت نبود ولی شهید نشد، وقتی فوت شد درباره مرگش تحقیق کردم او ازغم و ناراحتی و دوری سکته کرد.

یکی دیگر از شخصیت‌های مشهور مشهد رحیم پورازغدی پدر است با ایشان ارتباط و آشنایی دارید؟

بله؛ از رفقای قدیم من است خیلی با هم دوست هستیم به شریعتی پدر هم ارادت داشت.

با فرزند ایشان حسن رحیم پور چی؟

بله با او هم ارتباط داریم و از دوستان هستند. پدرخانمش برادر محمدرضا حکیمی است که خانواده حکیمی هم از دوستان هستند.

به نظر شما چطور امام موفق شد آن فضا را به خوبی مدیریت کند و انقلاب اسلامی اتفاق بیفتد؟

صداقت امام به همه چیز ارجح بود امام آنچه می گفت عمل می‌کرد.

ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.

تشکر

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار