تاریخ انتشار :

گفتاري از مرحوم دولابي:

خدای واحد غنی و قوی، محال است مخلوقی را برای ناراحتی و غم بیافریند

فقیر مگر دیوانه است که با فقیری همچون خود حرف بزند؟ خواسته‌ات را از خدا بخواه که غنی است. خلق، آلت و اسبابی در دست خدا هستند و مخلوق اویند.

رهیافتگان به نقل از صاحب نیوز-حسین اسدی : محمد اسماعیل دولابی معروف به حاج اسماعیل دولابی (۱۲۸۲۱۳۸۱) در روستای دولاب از توابع تهران زاده شد. در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و در عین حال به صورت آزاد به دانش‌آموزی در جلسات علمای دینی معاصر مانند آیت‌الله سید محمد شریف شیرازی، آیت‌الله شاه‌آبادی، آیت‌الله تقی بافقی، شیخ غلامعلی قمی و شیخ محمدجواد انصاری پرداخت.

اسماعیل دولابی در محافل پیرامون خود نماینده درک متفاوت و فراگیری از دین با تکیه بر مفاهیم محبت و زیبایی بود و این بیان جدید باعث جذب جوانان و قشر تحصیل‌کرده در جلسات هفتگی وعظ او بود.
آن عارف بزرگ با توسل به حضرت اباعبدالله و مکاشفه‌ای که برای وی رخ می‌دهد به مقامات عرفانی و معنوی ویژه‌ای دست پیدا می‌کند و مجالس ایشان در تهران محل حضور بزگان، علما و محبان اهل بیت بوده است.

وی در خصوص الطاف الهی و محبت اباعبدالله در طی سیر و سلوک می‌گوید:

به هر تقدیر همه عنایاتی که به من شد از برکات امام حسین(ع) بود. از راه سایر ائمه هم می‌توان به مقصد رسید‌، ولی راه امام حسین (ع) خیلی سریع انسان را به نتیجه می‌رساند‌. چون کشتی امام حسین(ع) در آسمان‌های غیب خیلی سریع راه می‌رود ، و هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند ، خیلی زود به مقصد می رسد .
این عارف بزرگ در مورخ ۹ بهمن ۱۳۸۱ دار فانی را وداع گفت و در کنار کریمه اهل بیت حضرت معصومه علیهاالسلام آرام گرفت. مجموعه سخنرانی‌های این عارف واصل و سالک الی الله در ۶ جلد کتاب با عنوان طوبی محبت به چاپ رسیده است.

دولابی

کسانی که فیلم سخنرانی جلسات این استاد اخلاق و عرفان را دیده و یا کتاب های ایشان را مطالعه کرده‌اند با نورانیت و آرامش حاج اسماعیل دولابی آشنا هستند، شنیدن پندهای این عارف عامل در خصوص غم و غصه دنیا در روزگاری که غصه رزق و روزی توان فرسا و بیماری های روحی شایع شده، شنیدنی و دلنشین است.

-گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه‌ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه‌ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

-هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعداً خواهند آمد، استغفار کنید.غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می‌شود.

-هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته‌ی یار است.

-خدا ما را برای شادی آفریده است، نه برای غم. خدای واحد غنی و قوی، محال است مخلوقی را برای ناراحتی و غم بیافریند. اگر این بشارت را که ما را برای شادی آفریده‌اند، باور کردی و به خودت قبولاندی، دیگر غم وجود نخواهد داشت. این مژده برای کسی است که آن را باور کند. همین که فهمیدی دنیا فانی است و مسائل و محرومیت‌هایش هم همیشگی و دائمی نیست و بالاخره روزی تمام خواهد شد، نصف غم هایش باطل می‌شود. مشقت و غم دنیا وسیله‌ای است برای خوشی و شادی.

دولابی

-مرگ را که بپذیری، همه غم و غصه‌ها می‌رود و بی اثر می‌شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه‌هایت کم می‌شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن.  پس از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می‌کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمود: یک ساعت دنیا را به همه آخرت نمی‌دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

-اگر غلام خانه‌زادی پس از سال‌ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه‌دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می‌کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

-خدا عبادت وعده‌ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سا‌ل‌های بعد را هم می‌خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده‌ی بعد زنده باشیم.

-لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می‌گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می‌کردی، فی الواقع راست می‌گفتی و خدا خوب خدایی بود.

-غصه، گریه یا خنده هرچه را داری به خدا نشان بده سر نماز چرا خنده‌ات را به خدا نشان نمی‌دهی و فقط اخم و غصه‌ات را ارائه میدهی؟ ائمه(علیه السلام) فرمودند:
زینت و آبروی ما باشید و آبروی ما را پیش دیگران نبرید؛ یعنی هر وضعی دارید صورتتان را سرخ نگه دارید؛ از ما پیش دیگران گله نکنید.

-چه خوب است که انسان جز از خدا سخن نگوید.  همیشه حرفت را ذکر خدا قرار بده و اگر هم خواستی با دیگر انسان‌ها صحبت کنی، با لسان خدا حرف بزن. ان شاء الله دیدهایتان باز شود تا فقط با خدا حرف بزنید. فقیر مگر دیوانه است که با فقیری همچون خود حرف بزند؟ خواسته‌ات را از خدا بخواه که غنی است. خلق، آلت و اسبابی در دست خدا هستند و مخلوق اویند.

-توجه به دنیا و کثرات و طبیعت، غم و غصه می آورد. کثرات، حزن آور است؛ اما آحاد و افراد الهی برطرف کننده غم و غصه هستند. مردان الهی و آحاد، افراد کمی هستند که اگر به آنها برخورد نماییم، ملاقات آنها برای ما بسیار سرنوشت ساز است و باید قدر آن را بدانیم. آنها نشانه‌های راه خدا هستند.

-مجالس ذکر اهل بیت (علیهم السلام) حوض کوثر است، انسان را تمیز و سبک می‌کند؛ روضه‌ای از روضه‌های بهشت است.

-در دنیا اگر خودت را مهمان حساب کنی و حق تعالی را میزبان، همه غصه‌ها می‌رود. چون هزار غصه به دل میزبان است که دل مهمان از یکی از آنها خبر ندارد.

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار