
به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )،درمیان مجریان تلویزیونی برخی از مجریان بهخصوص در زمان مناسبتها و برنامههایی متناسب، بیشتر از بقیه کلامشان به دل مینشیند و بیانشان انسان را به فکر فرو میبرد. سیدکمال میرهاشمزاده از آن جمله مجریان است قبل از آنکه مجری باشد شاعراست و در دنیای شعر و ادبیات شناخت کافی دارد و قبل از آنکه شاعر باشد خود را مرید اهل بیت(ص) میداند و دراین عرصه کار کرده شاید بههمین خاطر است که کلامش رنگ و بوی معنوی دارد و به دل مخاطب مینشیند اما او به غیر از فعالیت در رادیو و تلویزیون، سالها در حوزه پایداری ودفاع مقدس بوده و در روزنامهها قلم زده است. میرهاشمزاده کارشناسی کتابداری و اطلاعرسانی دارد و شخصی فرهیخته واهل مطالعه نیز است؛ هرچند در تلویزیون کارش نویسندگی برای پخش بود اما برحسب یک حادثه جالب از مهمان برنامهای به مجری تبدیل شد. سید امیر هاشمیاصل یکی از تهیهکنندگان مطرح تلویزیونی میگوید: یکبار سید کمال را بهعنوان مهمان در برنامهای دعوت کردیم، ولی انصافا به قدری توانایی خوبی در اجرا داشت که پس از آن خودش جای مجری قرار گرفت و از آن پس در کسوت مجریگری، در فضای دیگر رسانه وارد شد و تاکنون بیش از یک دهه است برنامههای مناسبتی را به خوبی اجرا میکند. از جمله برنامه «آفتاب شرقی» که شاید درنظر مخاطبان آشناتر باشد. مشروح گفتوگوی ما را با این مجری باتجربه و متخصص درباره اجرا در فضای رسانه و آسیبشناسی آن میخوانید:
شما با شعر و ادبیات آشنایی خوبی دارید این را میشود درلابهلای کلامتان به خوبی دید که اطلاعات خوبی هنگام اجرا دارید کمی دراینباره برایمان بگویید کنید.
اغلب مردم ایران بعد از تولید با فضا و زمزمههای شاعرانه آشنایی دارند، اولین زمزمههایی که مادر درگوش فرزند میخواند زمزمههای لالایی است و انصافاً لالاییهای ایرانی هم برخاسته از فرهنگ و ادبیات ماست و اساساً شعر است و ملودی دارد و به نوعی نغمه است و خب اینها بالذات در بین عموم مردم سرزمین ما وجود دارد و جاری و ساری است منتهای مراتب این مسئله در بعضی شدت و رقت بیشتری دارد و به جهت اینکه یک بخشی از روی علاقهمندی و بخشی دیگر از روی کنجکاوی بود؛ در واقع باید گفت ریشه هر علمی برای کسی که در حوزه آن علم مراحلی را طی میکند برمبنای کنجکاوی است تا بداند انتهای این ماجراها کجاست و چیست. بههرحال از آنجا که دامنه علم ادبیات، دامنه وسیعی است و گستردگی زیادی دارد انسان را وادار به تعمق و مطالعه میکند؛ مخصوصا اینکه زبان و ادبیات فارسی با آن غنای عمیق و تأثیرگذارش هم باشد، درهرحال همه اینها مؤثر بود دراینکه من به حوزه شعر و داستان گرایش پیداکنم و مطالعاتی دراین حوزه داشته باشم که اینها پشتوانه خوبی برای اجرا هم هستند برای همین از آن به بعد مشخصا درحوزه اشعار آیینی و مذهبی بیشتر علاقهمند شدم به حوزه موضوعات مربوط به پایداری و دفاع مقدس روی آوردم وکتابهایی هم با همکاری دوستان چاپ ومنتشر کردم. از جمله «خورشید تابان»؛ مجموعه اشعاری درباره امام زمان(عج) که کارمشترک با دوستان شاعر است. باز یک مجموعه مشترک پژوهشی مربوط به حوزه ادبیات پایداری و دفاع مقدس، مجموعه مستند داستانی هم کار خودم است به نام «راز شقایق» که توسط نشر شاهد منتشر شده است که روی آن به تنهایی کار کردم و نهایتا اینکه مجموعه اینها گسترش پیدا کرد به سمت حوزه ادبیات آیینی ومشخصا دراین عرصه تلاش وکار جدی کردم، به هرحال بحث اجرای من هم در واقع به نوعی از همین ناحیه نشئت میگیرد و از آبشخور ادبیات آیینی و دفاع مقدس برای اجرای تلویزیونی و رادیویی بهرهمند شدهام؛به همین دلیل هم در حوزه اجرا و مجریگری بیشتر در برنامههای مختلف معارفی، مناسبتی، دفاع مقدس و آیینی حضور دارم و فعالیت میکنم. به قول بیشتر دوستان یا مخاطبان که معمولا من را به عنوان مجری حرمی یا به قول خیلی از مردم کبوتر حرم لقب گرفتهام و این گونه ما را میشناسند. عموما برنامههایی که در مناسبتهای خاص اعم از شهادت یا میلاد ائمه معصومین (ع) است که به صورت زنده از حرمهای ائمه و مناسبتی را خدمت مردم تقدیم میکنیم. دربرنامههایی چون «آفتاب شرقی» هم سالها فعالیت داشتهام. این در واقع مختصری از آن اتفاقاتی است که بتوان به اشاره کرد.

شما شاعرهستید و درعین حال در فضای رسانهای هم اجرا میکنید ولی بااین وجود دراین وادی اختصاصا اجرا نداشتهاید، زیرا بعضا هستند افراد شاعری که هم در حوزه شعر فعالیت دارند و هم درحوزه اجرای تلویزیونی اما آنها فقط دربرنامههای مربوط به شعر و شاعری اجرا دارند درحالیکه شما از منابع شعری خود در اجرا استفاده میکنید ولی مجری این نوع برنامهها نبودهاید، آیا دلیل خاصی داشته است؟
من کارم را در حوزه نویسندگی پخش در شبکه اول شروع کردم، ضمن اینکه من در حوزه رسانه پیش از آن هم کار کردهام و در روزنامههای مختلف و صفحات مربوط به جنگ و فرهنگ دفاع مقدس مشغول به کاربودهام، به هرحال باید بگویم رسانه عنصر لاینفک زندگی من بوده است. همواره با رسانه درگیر بودم و با رسانه زندگی کردم و با رسانه بزرگ شدم و مسیر بالندگی را در رسانه طی کردم و هنوز هم به همین منوال است یعنی مسیر رشدم را با رسانه گذراندهام، البته نباید فراموش کنیم که فضای جهان فضای رسانهای است و قدرت برتر قدرت رسانهای است و قدرت توپ و تانک درمقابل رسانه پیروزی ندارد لذا برد با کسانی است که بتوانند در عرصه رسانه مسیردرست و خوبی را انتخاب کنند و ازاین فضا بهره کامل را ببرند. درهرحال نباید فراموش کنیم که حوزه شعر و ادبیات و داستان و قلم وکتاب همه رسانه هستند. باید بدانیم که هنر رسانه است، کسی که محصول هنری تولید میکند یک کاررسانهای انجام میدهد، در رسانه ملی هم محصولات هنری و فرهنگی تولید میشود. کسی که هنر تولید میکند هنرمند است؛ پس فرقی بین این رسانه یا رسانه شعر و ادبیات و کتاب و نویسندگی نیست و همه اینها به نوعی با هم مرتبط و متصل هستند، ضمن اینکه در حوزه رسانه مکتوب هم کار میکردم و برای صفحات پایداری مینوشتم. خیلی وقت است که رسانه عضو لاینفک من بوده است و با رسانه درگیر بودهام و در برنامههای مختلف اعم از صبحگاهی و مناسبتی اجرا داشتهام، با رسانه بزرگ شدم و به رشد و بالندگی رسیدم و همچنان در مسیر آموزش و تکامل دراین فضا هستم.
همان طور که میدانید امروز فضای رسانهای جهان، فضایی رقابتی است که اگر رسانهای توان رقابت نداشته باشد به نوعی از دور خارج میگردد با توجه به اینکه شما آشنا به این فضا و بزرگ شده رسانه هستیدچقدر آشنایی با علم رسانه لازم است تا پیروز رقابت رسانهای باشیم؟
بسیار زیاد. زیرا امروز دیگر جنگ سخت نظامی غالب نیست، بلکه جنگ نرم بهخصوص در عرصه رسانه جریان دارد. جامعهای که با علم رسانه آشنایی داشته باشد و بتواند مسیر درستی انتخاب کند همچنین از هوش رسانهای قوی و خوبی برخوردار باشد، قطعا توان رقابت دارد. فراموش نکنیم حوزه شعر و ادبیات و داستان و سایر هنرها هم رسانه است که باید به آنها نیز پرداخت و از آنها بهره مند شد. برای نمونه کسی که درعرصه ادبیات قلم میزند در واقع تمرین رسانهای بودن میکند. همه افرادی که در هر حوزه رسانه هستند باید به این بیندیشند، تا به عنوان سربازان رسانه خوب عمل کنند و تأثیرگذاری داشته باشند.

همه اینها درست است اما ملاک تأثیرگذاری چیست؟
در تعریف رسانه سه اصل پیام رسان، پیام و دریافت کننده پیام مطرح است و هر رسانهای این سه اصل مهم را دارد. یک شاعر، نقاش، نویسنده و. . . پیام رسان هستند که وقتی اثری خلق میکنند در واقع پیامی را انتقال میدهند. گیرنده پیام همان مخاطبان هستند که باید پیام را بپذیرند و رویشان اثر بگذارد پس هررسانهای برای تأثیرگذاری نیاز به مدیریت و مهندسی پیام دارد تا این فضا را ایجاد و هدایت کند.
با توجه به اینکه رسانه ملی از مشخصه و امتیاز تصویر برخورداراست و به نسبت سایر رسانهها مخاطبان بیشتری دارد و یک مجری تلویزیونی در مقایسه با سایر افراد در رسانه ملی بیشتردیده میشود، قطعا تأثیرگذاری بالاتری دارد چه آسیبهایی در این زمینه برای مجری وجود دارد؟
تولید برنامه یک بسته رسانهای محسوب میشود که دارای دو مولفه تأثیرگذاراست که همین دو مولفه هم نقش بنیادین را ایفا میکند. یکی محتوا و دیگری فرم و ساختار. این دو هیچکدام بر دیگری برتری و رجحان ندارد. هر دو به یک اندازه تأثیرگذاری خاص خودشان را دارند. برنامهای با محتوای عالی اما بدون فرم وساختارهیچ تأثیری بهجا نخواهد گذاشت، بهجز اتلاف وقت و هزینه برعکس ساختار بدون محتوا هم خنثی و بدون اثرگذاری مطلوب است و چون مشخصه رسانه ملی به نسبت سایر رسانهها تصویر است، حساسیت کار را بیشتر میکند. برنامههای مجری محور هم یک قالب و ساختار از برنامه است. مثلاً برای یک برنامه دو ساعته صبحگاهی یا معارفی یا هرموضوع دیگر در کنار مجموعه عوامل برنامه، نیازمند نخ تسبیح هستیم که از صفر تا صد را مدیریت و چینش میکند، به تعبیری دقیقترمدیریت پیام در نهایت برنامه به عهده اوست. جالب است بدانید در کشورهای عرب زبان که برای اجرای برنامههای آیینی به شبکههای شیعی میرویم به مجری « مقدِم» میگویند؛ یعنی پیشرو و جلودار و در کشورهای آذری زبان به مجری عنوان «آپاراجی» میدهند که آن نیز به معنی جلو برنده و راهبراست، اینها تعابیری است که برای مجری ارائه میشود، منتها این یک قالب است که نشان میدهد مجری جایگاه پیشانیبند برنامه را دارد و در همه جا مجری نقش راهبر و پیشانی کار را دارد که قطعاً از حساسیت زیادی برخوردار است، زیرا مجری در یک جایگاه رسانهای نزدیکترین فرد به مخاطب، حریف و در فضای رقابت رسانهای به دشمن است. بنابراین اگر سلاحی که مجری در دست دارد یعنی زبانش، صورتش و اجزایی که با آن کار اجرا را انجام میدهد خیلی حساس است و اگر اشتباهی بکند به نوعی گل برعکس به خودی زده است و کارتمام است لذا مجری باید مراقب باشد و درست گلزنی کند برای اینکه مجری در نبرد رسانهای در تیررسترین فرد است که آسیبپذیری بالاتری دارد.
ولی به غیر از آسیبپذیری بالایی که دارد تأثیرگذاری بالایی هم دارد رفتار، گفتار و پوشش مجری روی مخاطب اثرمثبت یا منفی میگذارد درست است؟!
بله همین طور است مردم انتظار دارند شخصیتی که جلوی دوربین خوب و منطقی است در زندگی بیرون از رسانه هم همین گونه باشد. در هرحال کار اجرا آسیبهایی دارد و کسی که این مسیر را انتخاب میکند باید به تمام جوانب کار بیندیشد و همه را درنظر بگیرد و با برنامهریزی پیش برود تا هم دوام کار و حضور و هم تأثیرگذاری مثبت بر طیف مخاطبان خود داشته باشد
بزرگترین آفتی که یک مجری تلویزیونی را مبتلا میکند به نظر شما چیست؟
البته من رتبهبندی برای آسیب و آفات کاری یک مجری ندارم ولی میدانم کسی که اجرای تلویزیونی دارد نمیتوان گفت بزرگترین مشکل او چیست، بلکه کوچکترین مشکل در کارش میتواند پایان حرفه او باشد. گاهی در برنامهای شاید زبان نچرخد و یک کلمه اشتباه و از سر سهو بد ادا شود که معنی دیگری دارد با همین یک اشتباه کوچک ممکن است مجری از کار برکنار شود. ما کمتر مجریانی داریم که بیش از یک دهه در رسانه ملی فعالیت دارند و اگر بشمارید تعدادشان کمتر از انگشتان دو دست است. به هر حال آسیبهای اجرا زیاد است که باید مراقب بود گرفتار نشویم در سایر رسانهها این روند وجود دارد زیرا هرکدام از آسیبها در جایگاه سیدکمال میرهاشمزاده، مجری برنامههای مناسبتی تلویزیون و رادیو خود آفتی برای کار مجری است. همه آسیبهای رسانهای را نباید غافل شد. ضمن اینکه مجری بیانگر اهداف رسانه است و هرگونه باشد نگاه مردم به فضای رسانه خواهد بود.

در حوزه برنامههای مناسبتی و آیینی اوضاع چگونه است؟
یکسری موارد برای همه حوزهها ثابت است و فرقی نمیکند، اما آنچه حوزه مناسبتی را متفاوت کرده بحث تخصصی بودن آن است که فرصتها و تهدیدهای بیشتری به نسبت به بقیه حوزهها دارد از طرفی چون با باور و اعتقاد جامعه سروکار داریم حساستر است و نیاز به دقت بیشتری دارد. مثلاً در روز میلاد پیامبر اسلام یک مجری میتواند آنچنان تأثیرگذاری داشته باشد که فردی غیر مسلمان را کنجکاو به اسلام و شخصیت پیامبر کند کم گذاشتن به هر دلیلی درست نیست، لذا اینکه میگوییم پشت سر هر تخصصی نیاز به تجربه و شناخت رسانه است به همین خاطر میباشد که باید از فرصتها استفاده کنیم و مراقب تهدیدهای کار باشیم تا گرفتار نگردیم.
شما را بیشتر مجری برنامههای مناسبتی میشناسند آیا تا به حال سعی کردهاید این فضا را بشکنید و اجرا در برنامههای دیگر با سبک و سیاق دیگری را هم امتحان کنید؟
ببینید ما یک حوزه تعریف شده در رسانه ملی و اجرای مجری داریم، مثلاً جایگاه یک مجری در برنامههای اجتماعی با شاخصههای اجتماعی نیاز به تخصص ندارد با حداقل توانایی میتواند برنامهای را اجرا و مدیریت کند برنامههایی اعم از صبحگاهی، عصرگاهی، شبانگاهی، اعیاد ملی، دهه فجر و… که خود من نیز این عرصهها را مدتها تجربه کردهام و برنامههای غیر از این تخصصی است که باید در آن زمینه اشراف و تخصص و تجربه لازم را داشت. مانند برنامههای ورزشی، معارفی، سیاسی و. . . برای نمونه شما سراغ عادل فردوسیپور هم بروید هیچ وقت نمیگوید من تمایل دارم برنامههای دیگر را هم اجرا داشته باشم. یادمان باشد در این دوره وقتی از رسانه صحبت میکنیم رقابت در عرصه رسانه خیلی بالاست نه فقط بین رسانههای داخلی بلکه درسطح جهانی این رقابت تنگانگ وجود دارد، بنابراین باید با شناخت وارد حوزه رسانه و کار در آن شد و چیزی که در این عرصه اهمیت دارد، تخصصگرایی و تجربه است بهخصوص تجربه، زیرا کسی که سالیان سال در حوزه خود تجربه دارد بهتر برنامه را میشناسد و میتواند در آن کار کند. اینکه به برنامههای ورزشی اشاره میکنم به دلیل ملموستر بودن آن است. اگر فردوسی پور در برنامه ورزشی اجرا دارد دلیلی بر این نیست که در سایر اجراها توان کار ندارد بلکه باید گفت در این حوزه تجربه و تخصص لازم را دارد و میتواند روند برنامه را پیش ببرد لذا خود خواسته و خود نخواسته باید نیروهای تخصصی کارهای خود را در حوزه خودشان انجام بدهند و این نیاز جامعه است. امروز دیگر حتی در برنامههای صبحگاهی هم انتخاب مجری معین است یعنی کسی که توانایی اجرا دارد الزاماً برای اجرای برنامههای صبحگاهی نیست و باید تخصص و شناخت لازم را داشته باشد. ما هم سعی میکنیم تا این چیدمانهای مناسب را در برنامههای صبحگاهی داشته باشیم.
اجرای چنین برنامههایی چه تأثیری در سبک زندگی شما گذاشته است؟
اصولاً افرادی که در رسانه کار میکنند از احترام نسبی برخوردارند، بهخصوص به لطف خدا که این برنامهها دارای ظرفیتهای فرصت آوری است مثل سفر زیارتی و گرفتن دل اعضای خانواده و اتصال آنها به دایره اهل بیت که چیز کمی نیست؛ هرچند مجبوریم برای برنامههای مدتی از خانه و خانواده دور باشیم.
اجرا در برنامه صبح به خیر ایران هم داشتهاید، مجله تصویری که سالهای سال است پخش میشود و فراز و فرودهای زیادی داشته به نظر شما این برنامه چه مشخصههایی باید داشته. باشد تا مخاطب را جذب کند؟
امروز در دنیا برنامههای صبحگاهی مورد توجه است و سعی میکنند تا از اصول مهندسی رسانه استفاده کنند به صورتیکه برای برنامه صبح حضور یک مجری ثابت با تن صدای واحد کسالتبار است، حتی لازم است از چند صدا و یک فضای شاد و رنگی استفاده شود بهنوعی رنگینکمانی در صبح باشد؛ درحالیکه برنامه شبانگاهی به دلیل فضای آرامشبخش شب، یک مجری با تن صدای آرام و یکنواخت مناسبتر است. در برنامه صبحگاهی هم سعی شده تا از اصول انتقال پیام استفاده شود که گاهی خوب جواب داده و گاهی نیاز به کار بیشتری است.
این تعدد مجری در برخی برنامهها لازم است؟
این مسئله بستگی به جنس برنامه، زمان پخش، محتوای برنامه و به طور کلی مهندسی پیام دارد تا بتواند اثرگذاری داشته باشد، همانطور که گفتم در برنامه صبحگاهی تنوع و رنگ و چندصدایی لازم است، زیرا فرد تازه از خواب بیدارشده تمایل به رنگین کمان تصویر و صدا دارد. علاوه بر زمان برنامه جنس و محتوای کار هم اهمیت دارد اینکه چه تیم کاری و چه فکری پشت این برنامه حضور دارند و هدایتگر هستند و اینکه برای چه طیف مخاطبی میخواهند پیام را بفرستند پس مدیریت آن نیز ضروری است. از طرفی نوع پیام برنامه هم در تعدد مجری مؤثر است. گاهی در برنامه علمی مربوط به شبکه چهار یک مجری کافی است تا بتواند به خوبی پیام را به مخاطب برساند ولی گاهی برعکس در برنامهای نیاز است تا برای ارائه پیام از چند مجری با تنوع صدا لحاظ شود . به هرحال باید دید فکر پشت سر برنامه یا آن مجموعه چیست و قرار است در کوتاهمدت، میانمدت و دراز مدت چه پیامی را به چه مخاطبی و چه دایرهای انتقال بدهند. همه با هم مؤثر هستند.
بهعنوان کسی که حوزههای مختلف رسانهای را تجربه کردهاید، دغدغه اصلی شما چیست؟
دغدغه اصلی من و همکارانم این است که با توانایی بالا به شبکههای رسانهای دشمن گل بزنیم، زیرا میدان رسانه، میدان رقابت تنگاتنگی میباشد که از حساسیت بالایی برخوردار است.
فکر میکنید چقدر موفق بوده و به هدف نزدیک شدهاید؟
معیار کار ما در فضای رسانه اعم از تلویزیون یا رادیو، مردم هستند و اصولاً علم رسانه مبتنی بر نگاه و توجه مخاطبان آن است و به نوعی متراژ و اندازه کار در فضای رسانه مردم در نظر گرفته میشود که با توجه کردن یا عدم توجه به برنامههای رسانه به نوعی به کار اعتبار میدهند. همیشه تلاش میشود تا اتفاقات مهمی در رسانه رقم بخورد اما نباید فراموش کنیم تا وقتی که مخاطبان یا همان مردم با برنامهها همراهی نکنند، هیچ توفیقی حاصل نمیشود لذا در رسانه ملی سعی بر آن است تا بتوانیم با توجه به فضای رقابتی رسانههای دنیا مخاطبان بیشتری را جذب کنیم.
شما در آثارتان متأثر از تفکر و منش شهید آوینی هستید، چقدر این مسئله در زندگی و کار شما اثر داشته است؟
چیزی که امروز در فضای پیام و محتوا تأثیرگذار است و ماندگاری دارد، مثل رسانه ملی، باید ریشه در خاکی که آغشته به خون مردانی که برای این سرزمین زحمت کشیدند، داشته باشد. فراموش نکنیم امام خمینی(ره) و شهدا برای نظام جمهوری اسلامی چه کردند. ریشههای انقلاب ما عاشورایی است و باید در این مسیر توجه لازم داشت و افق نگاهمان را به دانش آموختگان مکتب امام حسین(ع) قرار دهیم. از آن طرف برخی شهدای شاخص هستند که فارغ از بالاترین هنر که به تعبیر امام خمینی، شهادت است درحوزه دیگری هم دستی داشتهاند و آثاری خلق کردهاند مانند شهید آوینی. ایشان گفته است:ای تویی که در سال ۶۱ هجری در ذخایر خلقت نهفته بودی و تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست کافی است در رکاب شهید عشق باشی. این آرمان، آرمان شهادت است. در مسیر این آرمان ولایتمداری است که آوینی مطرح میکند. شهادت و ولایتمداری انقلاب را به ثمر رساندند، لذا این نوع نگاه تأثیرگذاراست. ما در کنارهمه فضاهای رئالیستی و واقعگرایانه که در حوزههای حرفهای و زندگی داریم و تجربه کسب میکنیم، در دل و افق نگاهمان هم مسیر آرمانگرایانهای تداعی شده است. قطعا هرکدام ما یک معلم شهید درزندگی داریم که جایگاهش در خلوتگاههایمان بیشتر نمود دارد؛ مخصوصا اگر کارهنری داشته باشیم بیشتر اثرگذار است.
قطعا خاطرات زیادی درطول اجراهای مختلف دارید بهخصوص اینکه برای تولید برنامههای آیینی و مناسبتی به کشورهای دیگر هم سفرداشتهاید درست است؟
بله یکسری خاطرات عمومی به دنبال فعالیت رسانهای داریم. مثلاً در مناسبتهای ویژه دست مردم را میگیریم و به ضریح اهل بیت متصل میکنیم که این برای خود ما نیز انرژیبخش و مثبت است. در خارج ازفضای رسانه، وقتی به حرم اهل بیت برای تولید برنامه میرویم آن فضای زیارتی بسیار تأثیرگذار است. در برنامههایی مثل «آفتاب شرقی» که مخاطب خاص خودش را دارد پیامهای مردم و اینکه خدا کمک میکند نگاهشان را به اهل بیت گره بزنیم زیرا بههرحال معرفتگرایی و تشنه معرفت بودن آن هم در حوزه معارف اسلامی حد ومرزی ندارد و دنیا را فراگرفته و چیزی نیست که بخواهیم شرحی را برای آن عرضه کنیم؛ حقیقتی است که وجود دارد. درحوزه خاطرات اختصاصی هم ما خلوتگاهایی در کنارهمکاران داشتیم مانند سفرهایی که به کشورهای مختلف رفتیم همکارانی که هیچگاه از ذهن پاک نمیشوند، مانند مرحوم خیرخواه که همکار خوبی بود. خاطرات تخصصی هم که برای خود من فرصت بودند مانند در سفر کربلا ومراسم اربعین سال گذشته در محضر استاد کاظم صدیقی بودم یا در برنامههای روتینی که با آیت الله حائری شیرازی داشتم و بهرهای ازمطالب و مباحث عرفانی ایشان میبردم خلاصه همه کار تجربهاندوزی است که خاطراتی هم به دنبال دارد.
در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.
نه حرفی ندارم و از شما همکاران رسانهای خودم که در فضای مطبوعات فعالیت میکنید سپاسگزارم و امیدوارم همه در تمام عرصههای رسانهای اعم از مکتوب یا دیداری یا شنیداری بتوانیم به رسالت خود به خوبی عمل کنیم و برای همه شما آرزوی توفیق دارم.
منبع : روزنامه جوان
مصاحبه: معصومه طاهری
دیدگاه
لطفا دیدگاه خودتون رو بیان کنید: