تاریخ انتشار :

سیاستمدار فرانسوی

مصاحبه با اولیویه روی درباره اسلام در فرانسه

کسانی که ادعای ارزشهای جمهوری را دارند، اقتدارگرایی را در راه مقابله با آزادی ارائه می کنند که این مسئله یک مشکل اساسی را ایجاد می کند.

به گزارش رهیافته (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان)، گروه ترجمه انجمن اسلامی شهید ادواردو آنیلی سایت رهیافتگان-مترجم:معصومه طاهری   اولیویه روی Olivier Roy سیاستمدار فرانسوی، استاد انستیتوی دانشگاه اروپا در فلورانس ایتالیا است. وی مقالاتی و کتابهایی درمورد اسلام ازجمله اسلام جهانی و شکست اسلام سیاسی منتشر کرده است درهمین رابطه سمیر آمگار از دانشگاه کاتولیک لیون، گروه پلوریل، عضو گروه مطالعات مقابله با تروریسم در مورد مسائل اسلامی با وی گفتگو کرده است:

اکنون چندین سال است که اسلام درفرانسه به عنوان یک موضوع جامعه شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. موارد مربوط به پدیده مهاجرت از کشورهای اسلامی که بسیاری ازمسلمانان فرانسوی از آنجا آمده اند را نمی توان منکر شد. ما می دانیم که هویت ملی همینطور پویایی نسلی برای درک این واقعیت چقدر اهمیت دارد به نظر شما ویژگی های اسلام در فرانسه چیست؟

استقرار مسلمانان در فرانسه نتیجه مهاجرت کارگری گسترده است آن زمان شکافی بین پدیده جامعه شناسی مهاجرت کارگری و استقرار اسلام وجود داشت که هیچ کس پیش بینی نکرده بود به ویژه با ظهور فرزندان این مهاجران، که در فرانسه متولد شده اند. بسیاری از افراد از طریق مهاجرت به اسکان مسلمانان در فرانسه می اندیشند. با این حال همانطور که امروزه در واقعیت روزمره مسلمانان به وضوح می بینیم، فرآیند جدا سازی بین اسلام و فرهنگ مهاجر نسلهای اول آغاز شده است. با ظهور نسل های دوم و سوم این مهاجران انها خود را بیشتر و بیشتر اروپایی می پندارد ، که قطعاً بخشی بخاطر فرهنگ غربی است.

 

در سالهای اخیر بازگشت به اسلام بین جوانان مسلمان متولد شده در فرانسه زیاد شده است، که معروف به بازگشت به اسلام است. آیا این پدیده بخاطر افزایش رویه های مذهبی در فرانسه است یا فعالیت های مسلمانان بیشتر دیده می شود ؟

بلکه شکل دیگری از دینداری را نشان می دهد در واقع این بدان معنا نیست که مردم امروز بیش از گذشته معتقد هستند یا اهل عمل به دین هستند. من فکر نمی کنم مردم مسلمان تر از ۲۰ یا ۳۰ سال پیش باشند. بیشتر فکر می کنم شکل جدیدی از دینداری درفضای عمومی است. در واقع، نسل اول خود را گذرا می دیدند، برای همین توجهی نداشتند تا اعتقادات خود را علنی کنند اعتقاد خود را به فضای عمومی نداشتند اما اولا امروز علاقه زیادی برای شناخت اسلام در غرب وجود دارد. ثانیا آنچه به نظر می رسد احیاگرایی اسلامی با اشکال تخریب فرهنگ اسلام مرتبط است که مهاجران نسل اول، دیده نمی شود تا توسط جامعه پذیرفته شود. به عنوان مثال مادربزرگی که با حجاب سنتی خود در مکان های نسبتاً کوچک رفت وآمد دارد برایش مشکلی پیش نمی آید، زیرا این حجاب او به عنوان نماد یک فرهنگ غریبه شناخته شده است که چیدمان فضای عمومی در فرانسه را زیر سوال نمی برد. در حالی که وقتی دخترجوانی با حجاب در دبیرستان ثبت نام کند برایش مشکلی ایجاد می شود زیرا این دختر جوان که حجاب خود را می پوشد دارای فرهنگ فرانسوی است نه غریبه  وبیگانه اما تعریف دیگری از این فرهنگ فرانسوی ارائه می دهد. در واقع این اسلام میان جوانان در فضایی کاملاً متفاوت از نسل اول مهاجران جای می گیرد. برای من مسئله بازگشت اعمال دینی مهمتر از درک متفاوت ایمان و عمل آنها در فضای عمومی است که نسل های جدید مسلمانان فرانسه دارند.

 

در همین راستا ما اغلب تعجب می کنیم که مساجد برای نماز جمعه و در روزهای تعطیل شلوغ هستند. آیا می توان نتیجه گرفت گرایش به اعمال دینی اسلامی افزایش یافته است؟

مقایسه خالی بودن کلیساها و شلوغی مساجد مقایسه بسیار بدی است. تعداد زیادی کلیسا وجود دارد. درهر شهر یا روستا چندین کلیساست. اکنون یک چیز مهمی که هست این است که مردم قبل از عرب یا ترک بودن خود را مسلمان می دانند که این منشا قومی و ملی دارد بنابراین به عنوان یک فرانسوی خیلی می خواهند دیده شوند البته بیشترشان در زندگی خصوصی معتقد نیستند عمدتا تمایل به حضور جمعی دارند

 

چگونه موفقیت جنبش های اسلامی سازی مجدد مانند تبلیغ ، اخوان المسلمین یا حتی سلفی گری در میان جوانان مسلمان متولد اروپا را توضیح می دهید؟

فکر می کنم این را می توان با یک پویایی عمیق نسلی توضیح داد. در نسل اول بازگشت به اسلام نسبتاً سنتی وجود داشت. برای جوانان این اسلامی است که از پدر و مادرشان جدا می شود. جوانان می خواهند که خود را بعنوان یک عرب یا مهاجر مسلمان معرفی کنند. یک تفکیک بین نشانگرهای مذهبی از یک طرف و نشانگرهای فرهنگی و قومی از طرف دیگر وجود دارد. بنابراین جوانان خود را به عنوان مسلمانان پاک معرفی می کنند به همین خاطر جنبش های سلفی یا تبلیغی که می کوشند یک هویت مسلمان را برای جوانان تعریف کنند که هم قلمرو زدایی شود و هم فرهنگ زدایی. این هویت مسلمان دارای دیدی است که در فرهنگ سنتی ادغام شده و خود را در فرانسه بیگانه نمی بیند.

 

بنابراین ویژگی های گفتمان این نوع جنبش ها کمتر از خواست آنها برای ادعاهایی با اشارات دینی در فضای عمومی است؟

این تقاضا برای شناخته شدن در حوزه های عمومی به عنوان یک معتقد فقط در اسلام نیست این مورد در میان کاتولیک ها ، پروتستان های انجیلی و یهودیان ارتدوکس لوباویچر وجود دارد. امروز دخالت دینداران و به ویژه اسلام در حوزه عمومی ، همین فضای عمومی را کاملاً اصلاح می کند. در واقع در تصور سکولاریسم فرانسوی فقط یک فضای عمومی وجود دارد که باید توسط دولت اشغال شود ، که خود رقابت با کلیسا را ​​تجربه می کند. با این حال این مدل در معرض بحران است زیرا ما یک هویت سیاسی را به طور کلی از بین می بریم. بنابراین ما شاهد ساختن هویت های مذهبی در فضای خودشان هستیم اما در رقابت با فضای عمومی نیست. او به دنبال ایجاد جامعه ای ضد جامعه، ایجاد شبکه نیست بلکه فضایی است که ما می خواهیم هویت دینی خود را کاملاً در آن زندگی کنیم. سکولاریسم فرانسوی که در سال ۱۹۰۵ تاسیس شد نمی تواند این مسئله را مدیریت کند. وی هرگونه جلوه دادن دین را نفی مدل جمهوری می داند. امروز جمهوری علیه دموکراسی است. جمهوری که هرچه بیشتر خودکامه و مستثنی از خود ادعا کند و این برخلاف ایده فضای عمومی کاملاً دموکراتیک است.

 

چقدر می توان تأثیر اسلام گرایان را در پویایی اسلامگرایی مجدد مشاهده شده در فرانسه درک کرد؟

جنبش های اسلامی بخشی از موضوعاتی است که دیگر با جوانان صحبت نمی کنند. حتی اگر اسلام گرایان خود را جهانی تصور کنند، غالباً منطق سیاسی ملی خود را پذیرفته اند. این مسائل ملی با تصورات و انتظارات جوانان درمسائل اسلام مطابقت ندارد. این جنبش ها حداقل تأثیر را در اسلامی سازی مجدد جوانان مهاجر مسلمان در فرانسه داشته است.

 

 جالب است بدانید جنبشهایی که شما آنها را نو بنیادگرایی می نامید مانند سلفی گری، تبلیغات آنها با ارزشهای فردگرایانه جامعه فرانسه که در آن فعالیت می کنند مطابقت دارد این خطری برای جمهوریت نیست؟

من فکر می کنم که در ارزش های جمهوری بحرانی وجود دارد. تضادی بین ارزشهای جمهوری و دموکراسی وجود دارد. کسانی که ادعای ارزشهای جمهوری را دارند، اقتدارگرایی را در راه مقابله با آزادی ارائه می کنند که این مسئله یک مشکل اساسی را ایجاد می کند. در بخشی از این جنبش ها هیچ همگرایی به سمت ارزش های جمهوری وجود ندارد، اما همگرایی و پذیرش قوانین بازی جامعه فرانسه وجود دارد که از افراد مذهبی می خواهد در جایگاه خود بمانند. ما در جامعه ای با موضوعات مهم آزادی مذهبی، جایگاه زنان، تفاوت های قومی یا جنسی تقسیم شده ایم. امروز برای تأیید مجدد ارزشهای خود، حساسیتهای مختلف اسلامی به ارزشهایی که بیشترین تعداد آنها مانند اخلاق مشترک دارند تکیه می کنند. ما به خوبی می توانیم در این جنبش ها ببینیم که چگونه گفتمان اسلامی بیش از آنکه از نظر هنجارها ارزیابی شود، از نظر ارزش ارزیابی می شود و این افراد افرادی هستند که خود را کاملاً ارتدوکس و محافظه کار می دانند. بنابراین همگرایی متکثر این حرکتها به سمت برخی از ارزشها وجود دارد که درحال حاضر توسط اصولگرایان جدید به طور انحصاری تقسیم نمی شود. می توانید بگویید که یک قطب مذهبی محافظه کار وجود دارد که مخالف ازدواج همجنسگرایان، برای خانواده، محدودیت های طلاق، اکراه یا مخالف سقط جنین و غیره است. موقعیتی که در میان کاتولیک ها، یهودیان و مسلمانان پیدا خواهیم کرد. یک قطب دیگر وجود دارد، و نه آزادیخواه، که معتقد است آزادی بر همه چیز پیروز است.

L’islam de France

گروه ترجمه انجمن اسلامی شهید ادواردو آنیلی سایت رهیافتگان-مترجم:معصومه طاهری 

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار