۱۵ دی ۱۳۹۳
مادرم با حیله گوشت خوک به خوردم میداد
«واکنش خانوادهام خیلی بد بود، همه چیز خیلی سخت شروع شد، من شروع کردم به نماز خواندن و روزه گرفتن. خانوادهام، بالاخص مادرم به من خیلی سخت میگرفت، من خیلی جوان بودم و تصور میکردم که آنها نیز همانند من عاشق اسلام خواهند شد ولی مسئله درباره آنها کاملا فرق میکرد. آنها دائما میخواستند، حجاب من، سجاده من، قرآن من و تمامی چیزهای مربوط به اسلام را از من پنهان کنند.