۲۱ شهریور ۱۴۰۰
۳سوالی که محمد عرب بعد از خواندن قرآن وتوبه برایش پیش آمد
هر روز کافه و باری جدید، لذتی جدید و گناهی جدید. ماجرا ادامه دارد. او میگوید که حتی دیگر لذتهای لاس وگاس هم او را راضی نمیکرده و تصمیم میگیرد در کارناوال برزیل شرکت کند. به خانه میرود تا خداحافظی کند. خواهرش به رسم ایرانیها قرآن را برمیدارد و محمد را از زیر آن رد میکند تا سفر معصیتش به سلامت بگذرد!