۲۸ مرداد ۱۳۹۳
رنجنامه دختر بهایی زاده ی مسلمان شده
این موضوع من را آزار می داد و حس می کردم که خودم را در معرض دید یک سری آدم بی ارزش قرار می دهم و این برایم آزار دهنده بود . ارتباطاتم با دوستان شیعه ام بیشتر شد و در واقع این خداوند بود که حال مرا دگر گون ساخت و مرا که دختر ۱۸ ساله ای بیش نبودم در راه نجات قرار داد. یکباره به دفتر امام جمعه رفتم و بعد از چند روز صحبت با ایشان، به دین اسلام مشرف شدم.