تاریخ انتشار :

بهزاد جهانگيري

مصاحبه با بهزاد جهانگیری یک‌ نجات‌ یافته‌ از بهائیت

اولا مرکز هدایت ورهبری فرقه بهائیت در اسرائیل است . درزمان قبل ازانقلاب یک محفل نه نفری ملی درتهران کل تشکیلات بهائیت ایران را به هدایت می کرد درکناران محافل محلی بودکه هرکدام به بخشهای مختلفی تقسیم می شدندولی بعداز انقلاب این تشکیلات تغییرکرد به دستوربیت العدل یک هیئت سه نفره به نام هیئت خادمین درتهران که درنزدبهائیان به یاران ملی معروف است ،

 

behzad-jahangiri
به گزارش رهیافتگان به نقل از پایگاه شهید آوینی : آقای «بهزاد جهانگیری» یکی دیگر از بهاییان که از دام این فرقه نجات یافته است که رمضان سال ۸۵ مصاحبه ای با روزنامه کیهان در خصوص فرقه ضاله بهاییت انجام داده است که امید مورد توجه شما قرار بگیرد
مرجع :دفتر پژوهش های موسسه کیهان

۱ـ امیدوارم در این ماه مبارک رمضان طاعاتتان مورد قبول خداوند واقع شده باشد.به عنوان اولین سؤال خود را معرفی کنید؟

¤ به نام خدا، بهزاد جهانگیری هستم که بعد از مسلمان شدنم در سال ۷۵- ۷۴ دوست داشتم اسمم را عوض کنم. لذا نام حسین فلاح را برای خود برگزیدم و از اینکه مسلمان شده ام خیلی خوشحالم.

۲ـ چه سالی مسلمان شدید؟

¤ سال ۵۷۳۱، یعنی از سال ۷۴غیر علنی مسلمان شدم ولی در سال ۷۵ ضمن مراجعه به نمایندگی روزنامه اطلاعات در همدان رسما از بهائیت اعلام تبری و انزجار کرده و مسلمان شدنم را اعلام کردم.

۳ـ از ابتدا بهایی بودید یا مسلمان؟!

¤ من بهائی زاده هستم. یعنی پدربزرگ، پدر و مادر و همه اقوام، بهائی هستند. من هم طبق روال اداری فرقه بهائیت در ۱۶سالگی به اجبار خانم نعیمی که یکی از اعضای محفل آن زمان همدان بود. تسجیل شدم این یک روال مبتنی بر زور و اجبار بود به میل و دلخواه خودم صورت نگرفت مثل خیلی از جوانها.

۴ـ چه انگیزه ای باعث مسلمانی شما شد؟!

¤ چند دلیل داشت، اول اینکه بسیاری از دوستان من مسلمان بودند من هم دوست داشتم مثل آنها آزاد باشم. نه اینکه در چنبره و حصار تشکیلات بهائیت باشم. در دوران انقلاب من حدودا یازده، دوازده ساله بودم بعد از آن هم که جنگ پیش آمد مسلمانان را می دیدم که چطور خالصانه به دین، ملت و وطن خود عشق می ورزند. من هم دوست داشتم مثل آنها باشم، دوم اینکه سؤالات زیادی در ذهنم نسبت به بهائیت وجود داشت، افکار وعقاید مسلمانان با عقاید ما خیلی فرق داشت. رفتار مسلمانها خیلی بهتر و آزادانه تر از ما بود. گرچه طبق تعالیم فرقه ای ما خود را برتر از آنها می دانستیم. با این وجود سؤالاتی برایم پیش می آمد! لذا از مسئولانمان یعنی از همان کسانی که جزء محفل (خادمین) بودند می پرسیدم. عکس العمل آنها در مقابل سؤالات جزیی من تند و پرخاشگرانه بود. آنها در نهایت می گفتند، خیلی سؤال می کنی! ما در تشکیلات بهائیت لم و بم (چرا و چگونه) نداریم و این یکی از ویژگی های فرقه بهائیت است. همین سؤالات مرا بیشتر تشویق می کرد که تحقیقات خود را دنبال کنم. و عاقبت به همراه همسر سابقم پس از تحقیقات و مطالعات زیاد، پی به بطالت و ساختگی بودن بهائیت بردیم و مسلمان شدیم.

۵ ـ لم و بم را بیشتر توضیح می دهید؟ حریمش تا کجا بود؟

¤ لم و بم یعنی چرا و چگونه. در پرسش ها اگر ریشه اعتقادی و ساختار تشکیلاتی و فرقه ای بهائیت زیر سؤال برود از ناحیه سران فرقه و قبل از آنها از سوی خانواده های بهائی به شدت سرکوب می شود و فرد سؤال کننده طرد شده و تهدید می شود تا جائی که از کرده خود پشیمان گردد.

۶ـ مگر نه اینکه فرد با پرسیدن سؤال می خواهد بهائیت را بهتر بشناسد؟

¤ اتفاقا من همین سؤال را یک بار پرسیدم جواب دادند کسی که عاشق باشد سؤال نمی کند، چیزی نمی پرسد، اگر عاشق بهاءالله و عبدالبها باشی دیگر سؤالی نمی پرسی این شگرد کارشان است. یعنی قلبت را عاشق می کنند و فکر و مغزت را ازت می گیرند!

۷ـ آیا این سؤالها قبل از ۱۵ سالگی بود یا پس از آن؟ چون معتقد و مصر هستند، در ۱۵ سالگی باید به تحری حقیقت برسند و تسجیل بشوند؟!

¤ خیر، تحری حقیقت در بهائیت فقط یک ادعای محض است. چون فقط در نوشته هاست. اما در عمل اصلا تحری حقیقی نداشتیم. به هیچ عنوان یک نفر بهائی        نمی تواند بگوید می خواهم برای انتخاب دین خود تحری و تحقیق کنم. مثلا با مسلمانها، مسیحی ها و یا مومنین دیگر ادیان آسمانی در ارتباط باشند. در تشکیلات بهائیت چنین اجازه ای نمی دهند. یعنی براساس ساختار فرقه ای و تشکیلاتی بهائیت، کودک از زمانی که زبان باز می کند تا آخر عمر تحت تعلیم اجباری محسوس و نامحسوس قرار می گیرد و باید در سن پانزده سالگی بهائی بودن خود را اعلام نماید و به عبارتی تسجیل شود. با این وصف خود قضاوت کنید برای بهائیان تحری حقیقت و تحقیق در جهت انتخاب دین چگونه می تواند عملی شود؟!! به نظر بنده که سالها در تشکیلات بهائیت بوده ام انتخاب در بهائیت کاملا اجباری است، یعنی فرد بهائی در سن پانزده سالگی و یا تازگی ها هیجده سالگی از سوی تشکیلات بهائی انتخاب می شود. نه اینکه خودش انتخاب کند و اگر کسی خارج از این چارچوب عمل کند با عکس العمل شدید تشکیلات بهائیت و خانواده مواجه می شود.

۸ ـ یعنی چنین کسی را بایکوت می کنند؟

¤ بله دقیقا.

۹ـ اگر ممکن است در خصوص (لم و بم) که در مورد خودتان اتفاق افتاده است مثالی بزنید؟

¤ دوازده ساله بودم دوست داشتم همراه با دوستان مسلمانم در ایام محرم به مساجد و مجالس عزاداری آقا امام حسین بروم و مثل آنها که در این مجالس روحیه خوبی پیدا می کردند به آرامش معنوی برسم. سینه زنی و لباس مشکی پوشیدن برایم سؤال بود و در عین حال جالب و بسیار جذاب. یک روز به پدرم گفتم می خواهم با مسلمانان به مجالس عزاداری بروم چون این مراسم در ایام محرم باعث می شود حتی خلاف کاران دست از کارهای خود بردارند. راه اصلاح پیش بگیرند. پدرم و دائی ام آقای ایوبی که اکنون جزء سران تشکیلات است گفتند، اگر ببینیم حتی یکبار پایت را به مسجد گذاشته و با مسلمانهائی که اعتقاد محکمی دارند بگردی حق نداری با ما باشی. باید با همانها زندگی کنی! آنها در کنار این حرفها توصیه می کردند که ارتباط من با دوستان لاابالی از نظر آنها مشکلی ندارد. مورد بعدی مربوط به قصد ازدواج من با دختری مسلمان بود که با مخالفت شدید تشکیلات مواجه شد بدون آنکه هیچ دلیل قانع کننده ای بیاورند، آنها هیچ جوابی در پاسخ به پرسشهای من نمی دادند و فقط من را تهدید می کردند.

۱۰ـ بهائیان زیارتنامه ای دارند به نام زیارتنامه سیدالشهدا چون صحبت از عاشورا کردید در این مورد توضیح دهید آیا این زیارتنامه را در ایام محرم می خواندند؟

¤ نگاه تشکیلات بهائیت به زیارت نامه سیدالشهدا، نگاه ابزاری بوده شاید هم یک شگرد فریب کارانه برای اغفال مسلمانان که آنهم تنها برای مدت کوتاهی در زمانهای گذشته خوانده می شد (البته فقط در شهرهای شیعه نشین برای فریب و اغفال مسلمانها، حفظ آمار بهائیان و به عنوان پوشش امنیتی برای بهائیان ) چون از یک طرف به جوانها می گفتند نباید با مسلمانها رفت و آمد کنید و از طرف دیگر زیارت نامه سیدالشهدا را می خواندند و حتی بعضی مواقع حلیم نیز می پختند البته این امر توسط بهائیان قدیم اتفاق می افتاد وگرنه بهائیان امروزی اصلا اعتقادی به اینگونه افکار و اعتقادات ندارند. این دو با هم در تضاد بود، به همین خاطر زیارت نامه و حلیم را حذف کردند و در سالهای اخیر بهائیان در اول و دوم محرم که مصادف با ولادت شوم باب و بهاء است جشن و سرور بر پا کرده و تورهای گردشگری به راه می اندازند و به خوشگذرانی مشغول می شوند! البته جشن تولد باب و بهاء یک فلسفه سیاسی معارض با شیعه دارد. چرا که بر خلاف تقویم بهائی که بر هجری شمسی استوار است ولادت باب و بها به قمری حساب شده تا بهائیان با عید گرفتن وجشن و سرور در ایام محرم عداوت و کینه خود را با دین اسلام و مذهب تشیع استمرار دهند و من مومنین به مذهب تشیع و مسلمانان را به تعمق در این مسئله ای که عرض کردم دعوت می کنم.

۱۱ـ یعنی برای اغفال دیگران به نوعی نزدیکی ایجاد می کردند؟

¤ بله، از این قضیه استفاده های مختلفی می کردند. مخصوصا در بعد مظلوم نمائی می گفتند همانطور که سیدالشهدا مظلوم بود، ما هم مظلوم داریم، مثل باب، عباس افندی و یا ماجرای قلعه شیخ طبرسی را بعد از خواندن زیارت نامه این موارد را ذکر می کردند که، مثلا ببینید مظلومیت ما از سیدالشهدا نیز بیشتر است!! ببینید که این استفاده ابزاری آنها از زیارتنامه نیز دارای فلسفه مرموز سیاسی است، یعنی دشمن با استفاده از این عناصر فریب خورده اهداف خود را در دل ملت مسلمان پیگیری می کند و اگر ملت از خود دفاع می کند فریاد مظلومیت شان بلند می شود که آن هم نوعی ابزار است برای تحمیل فشار به ملت مسلمان از طرف استعمار.

۱۲ـ اگر بخواهیم مصداقی مشخص کنیم چه کسی را بلاتشبیه سعی داشتند سیدالشهدا معرفی کنند و چه کسانی را پیروان او می دانستند؟

¤ منظور آنها از سیدالشهدا همان باب و بهاء بوده و پیروان او را مثل ملاحسین بشرویه یا قدوس می گفتند و به علت جنگهایی که در قلعه شیخ طبرسی انجام داده اند خاک این قلعه را متبرک معرفی می کنند از طرفی متبرک بودن خاک کربلا و تربت امام حسین را نفی می کنند ولی برای خودچنین چیزی را قبول ندارند و به اسلام و مسلمانان ایراد گرفته و آن را جزء خرافات به حساب می آورند.

۱۳ـ شما اول مسلمان شدید یا همسرتان؟

¤ همزمان بود، ایشان تحقیقاتی درباره اسلام انجام داده بود ولی به من نمی گفت، چون در تشکیلات بهائیت حرف دلت را حتی به همسرت نمی توانی بگوئی. همه مراقب هم هستند. پیش خودت فکر می کنی همسرت جاسوس توست و جاسوسی ات را می کند. حتی ممکن است شوهر جاسوس زنش باشد. چون تشکیلات فقط به منافع خود اهمیت می دهد ولی به خانواده، زندگی و به مشترکات اهمیت نمی دهد فقط می گفتند اگر او کاری انجام می دهد به ما بگو. افراد بهائی براساس تعالیم فرقه بهائیت به طور سیستماتیک و غیرارادی مکلف به اطلاع رسانی برای سران تشکیلات هستند. لذا من برای خودم کار می کردم، با مسلمانها رابطه داشتم و سؤالاتم را می پرسیدم و همسرم هم کتابهای شهید مطهری را می خواند و وقتی به من در مورد مسلمانی گفت دید خود را قبلا آماده کرده و فقط به خاطر ترس از تشکیلات و ترس از یکدیگر تاکنون چیزی بروز نداده ام.
۱۴-این نکته خیلی جالب است بهائیان راجع به خیلی چیزهاوخیلی ازمسائل حرف زده اندولی درمورداینکه هرفردبهائی مراقب دیگری است هرگزبه این نپرداختند،اگرچندمصداق دقیق و روشن دراین رابطه بزنیدممنون می شوم؟

* من بایکی ازبهائیان همدان که حدود۷۰سال سن داشت بعدازمسلمان شدنم صحبت کردم، گفتم شماتاکنون خودت هم پی برده ای که بهائیت اعتقادی نیست که قبول داشته باشی بطلان آن رامی دانی پس چگونه تاکنون اقدامی ننموده ای؟اودستش راروی قران گذاشت وگفت من خیلی وقت است که مسلمان شده ام دردل خودمسلمان هستم ولی جرات ابرازان راندارم، چون سنی ازمن گذشته است ومی ترسم دراین سن به امرتشکیلات بهائیت زن وبچه ام مرا رها کرده وآواره شوم وحیثیت اجتماعی چندساله ام توسط فرقه بهائیت تباه شود،به همین خاطرنمی توانم

مسلمانی خودراعلنااعلام کنم !این صفت نیز از شاخصهای اساسی فرقه وتشکیلات بهائیت است که سرسپردگان هیچ وقت جرات خارج شدن از آن را نداشته باشند .واین یکی از خطر ناکترین ویژگی بهائیت است .

۱۵-پس می توانیم نتیجه بگیریم خیلی ازبهائیان قلبامسلمان هستندوازترس تشکیلات بروزنمی دهند؟

* بله خیلی هاهستند،من تازه مسلمان شده بودم، تاآن موقع به گوش ماخوانده بودنداگرکسی به باب یاحسین علی نوری یادیگران اشکالی بگیردویاشبهه ای داشته باشدیامی میرد! یاسنگ  می شود!!ویااینکه اواره می گردد !مثل اقای عبدالحسین آیتی که به اولقب آواره ( لقب آواره از سوی بزرگان بهائی به خاطراینکه عبدالحسین آیتی در زمان بهائیگیر در راستای تبلیغ بهائیت دائم السفر بود به وی داده شد .اما از وقتی که وی از بهائیت تبری کرد تشکیلات بهائیت آوارگی او را به خاطر خروج از بهائیت به خورد فریب خوردگانش داد )،این ترس راطوری به وجودماانداخته بودندزمانی که ان پیرمردگفت مسلمان شده ام ومتقاعب ان کتاب مقدس بهائیان راانچنان به زمین کوبیدکه من ازترس گفتم من که علناهم مسلمانم جرات چنین کاری راندارم چطورچنین کردی؟درجواب گفت من اصلااعتقادی به بهائیت ندارم مجبورم در این سنین پیری بخاطراینکه بچه هایم تنهایم نگذارندبسوزم وبسازم این افرادیکی دوتانیستند چنین افرادی زیادندولی می ترسندهویت درونی وواقعی خویش راابرازکنند.

۱۶-شمایادیگرانی که به اسلام گرویدندچگونه براین ترس غلبه کردید؟

* همدل پیداکردیم، من همسرم راهمدل خودم دیدم وفهمیدم که تنهانیستم
۱۷-درظاهرقضیه جرقه اول رابرای مسلمان شدن چه کسی زد؟شمایاخانمتان؟

* من دردرون خودم کلیدوجرقه اول را زده بودم، زمان جنگ مدت سربازی راداوطلبانه به منطقه جنگی رفته ودران اوقات خود را سپری می کردم وهم دران مدت نمازمسلمانان رامی- خوانده وروزه هم می گرفتم، ولی هرگاه به همدان برمی گشتم دوباره مثل بهائیهامی شدم، اما استعدادگرایش به اسلام وخروج ازبهائیت درمن وجودداشت ان راپرورش دادم تااینکه باهمراهی همسرسابقم شکوفا شد.

۱۸-ازانجاکه ماهیت بهائیت باجمهوری اسلامی درتضاداست ودردوران دفاع مقدس هم بهائیان این رانشان داده اندشماکه دربرابران تشکیلات اینقدرحساس بودیدوازانهاحساب می بردید،چگونه این فضاراشکستیدوبه جبهه رفتید؟

* نه نه، دردوران سربازی من درپایگاه لجستیگی نیروی هوائی تهران واقع درخیایان پیروزی بودم، می خواستندماراتقسیم نمایند،یک روزاقائی امدوگفت برای منطقه جنگی نیرومی خواهیم من نیزطبق اموزشهائی که دردوران اموزشی دیده بودم وبارفت وامدهائی که بابچه ای عقیدتی داشتم این باوردروجودم بارورشده بودکه مسلمانهابرعکس اموزه های بهائیت که به ماالقانمودند انهاخشن می باشند،نه تنهاخشن نیستندبلکه طبق اعتقادمسلمانان یک مسلمان مومن واقعی

بایدعاری ازهرگونه خشونت باشد،لذاوقتی داوطلب خواستندمن جزاولین نفراتی بودم که به منطقه جنگی داوطلبانه اعزام شدم وزمانی که به همدان برگشتم اطرافیانم پرسیدندچرابه جبهه رفتی؟ درجواب گفتم این یک اجباربوده وماسربازهستیم وماراتقسیم کردندودست من نبودتا پایان دوران سربازی که پنج یاشش ماه هم بیشترشدهمه بهائیان فکرمی کردندمرابه اجباربه جبهه بردندالبته عامل تاثیرگذاروتشویق کننده ای نیزهمانندحاج اقامحمدشیبانی برادراقای دکتر عباس شیبانی فرمانده کل قرارگاه بودندکه در نتیجه آن فاصله بین من وتشکیلات بهائیت ایجادشد

۱۹-شماکه ازبهائیت به اسلام روآورده ایددرواقع بطلان فرقه بهائیت برایتان ثابت شده،این بطلان رابرای بهائیانی که هنوزبرایشان روشن نشده چگونه ثابت می کنید؟وازطرفی برای کسانی که بطلان آن برایشان ثابت شده ولی جرات ابرازآن راندارندچه رهنمودی دارید؟

* دلایل بطلان بهائیت بسیارزیاداست ودراین مصاحبه به دلیل کمی وقت وفرصت قابل بیان نیست، امابه چندنکته اساسی وراهگشااشاره می کنم:۱- بررسی تاریخی ازنحوه تاسیس وشکل گیری وهدایت فرقه اززمان باب تاکنون۲- مطالعه کتاب جاسوس معاصرکینیازدالگورکی که نقش اصلی رادرپیدایش بابیت وبه دنبال آن بهائیت داشته تاکیدمی نمایم۳- نگاه منصفانه به آثارآقای عبدالحسین آیتی یکی ازمبلغان برجسته تشکیلات بهائیت(اواره)وآثارفضل الله مهتدی معروف به صبحی (کاتب عبدالبها ء شخص اول بهائیت) به نام پیام پدرونیزآثارسرکارخانم مهنازرئوفی نویسنده حال حاضردرردفرقه بهائیت شامل مرگ معنویت درفرهنگ منحط بهائیت،چرامسلمان شدم،نامه ای به برادرم،سایه شوم و…۴- استفاده ازسایتهای اینترنتی درردبهائیت ومطالعه دیگر آثاراندیشمندان اسلامی که درنقدوبطلان بهائیت به رشته تحریردرامده است۵-آشنائی بامبحث فرقه شناسی وقیاس آن باتشکیلات بهائیت و…امایک توصیه برای کسانی که به بطلان بهائیت پی برده انددارم وآن اینکه ازحصارخرافاتی که تشکیلات ایجادنموده خارج شوندوبدانندکه سکوت انهاخیانتی به حقیقت است وانهامی توانندباشکستن سکوت خودعاقبت خودوخانواده خودراچه دراین دنیاوچه دراخرت نجات بخشندومطمئن باشندکه هیچ گونه اسیبی اعم ازروحی جسمی وعاطفی برخلاف القائات تشکیلات بهائیت برای انهابه وجودنمی اید خلاصه بگویم این دوستان بدانند خرافات القائی از سوی تشکیلات بهائیت فقط یک ابزار است در دست سران فرقه ما به راحتی آن را پشت سر گذاشتیم شما هم نترسید حرکت کنید

۲۰ – شماچطوربراین ترس غلبه کردید؟وچه توصیه ای برای اینگونه افرادداریدکه واقعامتوجه بشوندچیزی راازدست نمی دهندبلکه به چیزهای نووبسیارباارزش تری می رسندوچیزی برای ترسیدن وجودندارد؟

* چون به بطلان بهائیت رسیدم ،تجربه خودم رادرغلبه برترس بیان می کنم:اولین گام اعلام تبری ازبهائیت به صورت رسمی وتشرف به دین مبین اسلام ورازونیازوعبادت وتوکل به درگاه الهی می بود. بعدهم دیدم که ورودمن به جامعه اسلامی نه تنهاهیچ اسیبی به من نمی رساندبلکه موردحمایت جامعه اسلامی نیزواقع شدم وبدین ترتیب توانستم برافکارخرافی ووحشتناک که ازسوی تشکیلات درذهنم رسوب کرده بودغلبه نمایم،گرچه تشکیلات بهائیت درجهت مقابله صدماتی رابرمن واردکرد.

۲۱-این صدمات چه بوده؟

* آسیبها مالی وروحی روانی بود،مثلاشغلم رادرصنف عینک ازدست دادم وکل خانواده هم ازمهرومحبت خودکاملامحرومم کردندوسایربهائیان نیزبه امرسران فرقه برخوردسردوبی- روحی بامن داشتند

۲۲-تااینجافهمیدیم که سیررسیدن به بطلان بهائیت برای شمااینگونه بودکه سوالاتی داشتیدوبرای ان جواب درستی نیافتید ومطالعاتی کردیدوبطلان این فرقه رافهمیدید یک دین مکتب برای پابرجاماندن لازم است مبانی استدلالی وپایه های منطقی محکمی داشته باشد افرادی مثل شماوقتی صحبت می کنندمی گوینددراین فرقه پاسخ روشن ودقیقی برای سوالات وجودندارد،درست است؟

*بله،کاملا

۲۳-ودراخرکاربه تهدیدشدن می کشداگرمسلمان شوی بلاسرت می ایدوچیزهای دیگراینجا من می خواهم سوالی بپرسم وان اینکه ایااین فرقه،تشکیلاتی کاملاسیاسی است؟

* بله،صددرصدیک فرقه کاملاسیاسی است که رنگ ولعاب دینی به ان داده شده است

۲۴-به نظرشماکه سالهادردرون تشکیلات بهائیت بوده ایدهدف ازتشکیلات بهائیت چه بوده؟

* هدف از خلق وآفرینش فرقه بهائیت مقابله بااسلام .وخصوصا ضربه زدن به مذهب تشیع خاصه اصل امامت وانتظارحیات بخش وامیدوارکننده حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه)
۲۵-پس بیشترشیعیان راهدف گرفته اند؟

* بله،سنی هااعتقادچندانی به امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه)ندارند،تفسیرهای دیگری دراین موضوع دارندو اگرهم اعتقادداشته باشندعده ای ازانهارابه وسیله عقایدوهابیت عملاازجامعه مسلمین خارج کرده وتحت استعمارخوددراورده اند

۲۶-یعنی به تعبیری بابیت ووهابیت جریان های موازی هستندکه توسط استعمارعلیه شیعه وسنی به وجودامدند؟

* بله،انهاامدنددرایران که اکثریت شیعه بودند،گفتندشمامنتظرچه کسی هستید؟این،محمدعلی باب،همان موعودشماست که منتظرش هستید! درمصروعربستان یاجاهای دیگراین ادعارا طرح نکردندچون جواب نمی گرفتنددراینجابا(مهدویت) شروع کردند،اول این قضیه راطرح کردندونگفتندمادین جدیدهستیم،بعدازاین ادعا،ادعاهائی بزرگتری مطرح کردندوفتنه خود خودرابه عنوان دین جدید طرح نمودند

۲۷-به نظرشماچراهمچنان اصراردارنداسرائیل مقراصلیشان باشد؟

*شماوخوانندگان محترم راارجاع می دهم به احاطه صهیونیسم به دنیایااستعماردنیاتوسط صهیونیسم و اینها برای رسیدن به این هدف خودنیازبه ابزارونگهداری ان دارندولذا اسرائیل برایشان امن است درانجاخیلی خیلی امنیت دارند. ازنظرسیاسی درجنگ سی وسه روزه اسرائیل بالبنان خیلی ها به اسرائیل کمک کردندکه برنده جنگ شوند ببینید یهودی ها دراسرائیل به حضرت رسول(صلی الله علیه واله)وحضرت عیسی(علیه السلام) به مقدسات دینی واماکن مذهبی مثل مسجد وکلیسا توهین کردندکه صدای مسیحیان هم به اعتراض درامدسیاسی بودن فرقه بهائیت رامی توان ازاینجانتیجه گرفت که چطوربه ادیان اسلام ومسیحیت ومقدسات آنها اهانت می کنند ولی به بهائیت که ادعا می کند بعدازهمه ادیان امده راموردتعرض قرارنمی دهندومقرش هم دراسرائیل است؟اگرقراراست یهودیان ادیان بعدازخودرانفی وتوهین کنند،چرابه این فرقه کاری ندارند،چون بهائیان ادعامی کنندمابعدازهمه ادیان هستیم وتمام ادیان راقبول داریم!!

همسایه ای داشتیم به نام شهین خانم که یهودی بود،ان زمان نزدیک به سی درصدجمعیت همدان یهودی بودنداویک باربه اسرائیل رفته بودوزمانی که برگشت اینگونه دربین بهائیان سخن می گفت که:هرگاه سربازان اسرائیلی می خواهندبه جنگ بااعراب ویافلسطینی هابروند

دورمقام اعلای شما(بهائیان)طواف می کردندتادران جنگ پیروزمیدان شوند این نهایت سیاسی بودن این فرقه رامی رساندوپسرش هم که جزءسربازان اسرائیلی بودبرای مدتی که به ایران امده بودطبق چیزی که قبلابه اودیکته کرده بودنددرجمع بهائیان این شعاررامی دادکه مابهائیت راانقدرقبول داریم که برای پیروزشدن درجنگ دورمقام اعلایشان طواف می کنیم بهائیان هم که این رامی شنیدنداظهارسروروخوشحالی می نمودندوافتخارمی کردندومی گفتندپس حقانیت باماست که حتی یهودیان برای پیروزی درجنگ به مقام اعلا(محل خاک سپاری بانیان باب وبها) متوسل می شوند عده ای ازجوانان درهمان جلسات می پرسیدندمگرمانمی گوئیم جنگ کردن بداست پس چراچنین حرفهائی رااظهارمی دارید؟درجواب می گفتندهرچقدرازمسلمانهاهم که بکشیدبازکم است .

۲۸-شماازکجافهمیدیدخانمتان مسلمان شده؟ ایارفتارش عوض شده بود؟
* بله،رفتارش تغییرکرده بود زمانی که بهائی بودیم به جلسات بهائیان زیادمی رفتیم ولی مدتی بودمی دیدم خانمم کمتربه جلسات می رود،من هم که چنین می دیدم کمترمی رفتم خانمم درحال مطالعه درمورداسلام بودولی به من نمی گفت گه گاهی درمورداسلام بایکدیگرحرف می- زدیم کم کم طرزپوشش خانمم عوض شده بودسعی می کردبیشتردرمجالسی که فقط خانمها هستندشرکت کندودرجشنهائی که مخصوص جوانهابودشرکتی نداشته باشدهمین دلائل باعث شدمن ازاوبپرسم چه کتابهائی رامطالعه می کنی؟اونیزچندکتاب ازشهیدمطهری به من دادوگفت برای نوشتن رمانم این کتابهارامی خوانم وبعدازصحبتهائی که باهم داشتیم معلوم شدایشان هم مثل من پی برده اندکه فقط جواب سوالات خودرامی توان درکتب اسلامی جستجونمود،لذااو تصمیمش رابه وسیله یک نامه طولانی مطرح وبه من داده درابتدامن ازاین عمل اوجاخوردم چون انتظارچنین حرکتی راازاونداشتم ولی من نیزبه راحتی حرفهای اوراقبول کردم چون درذهن خودم هم چنین چیزی بودودیگرمی توانستم به همراه همسرم این کارراانجام دهم وبه بهائیان اعلام کنیم که ازبهائیت خارج واسلام اوردیم.
۲۹-یک بهائی راازغیربهائی چطورمی توان تشخیص داد؟ایامشخصه ای دارندکه انهاراازسایرین متمایزکند؟
*اگردریک جمعی باشندنمی توان تشخیص دادچون هیچ فرقی درظاهرباسایرین ندارندولی اگرمثلاکاسب باشندبرخوردشان درظاهرخیلی خوب است وسعی می کننددرمعاملات خوب ظاهرشوند،مثلاشمااگربه اوبگوئیدمن به عینک سازی دیگری رفتم اماهمین جنس راگران ترازقیمت شمامی دادودلیل ان رابپرسیدکه چراارزان می دهیدان موقع از فرصت سوءاستفاده کرده بسیار مرموزانه می گوید برای اینکه مابهائی هستیم!!
۳۰-این راعلنامی گویند؟
* بله، می گویندمابهائی هستیم منصفیم وان موقع خریداربخاطرمثلاپانصدتومان ذهنش راعوض می کندوپیش خودمی گویداینهاادمهای خوبی هستندودیگرازباطن مسموم ونقشه های شومشان خبرندارندوفقط ظاهرقضیه رامی بیندکه چطورخوب معامله وچگونه خوب حرف می زنددیگرنمی دانداینهاهمش سیاست است وناخواسته جذب انهامی شود واین نیز از حقه های فریب وجذب نیرو در فرقه بهائیت است .
۳۱-برخوردبهائیان باگروههای دیگر،مثل متصوفه،سیک هایامثلابامسیحیان،به چه صورتی است؟
* با سنی هاخیلی خیلی راحت برخوردمی کنند. هرقدردرباره عقایدشان بایک سنی حرف بزند(من اینهاراشنیده ام وخودم هم زمانی که بهائی بودم دیده ام)دراخرسنی برمی گرددمی گویدعقاید خودتان حلال خودتان باشد،برای خودتان سنی بهائی شده نداریم با یهودیان بیشترآبشان دریک جوی می رودچون به نظرمن بهائیت زائیده تفکرصهیونیستهاویهوداست ازلحاظ مالی خیلی به هم وابسته اند روشی که یهودیان وبهائیان درامورمالی به کارمی گیرندیکی است مثلادرسرمایه داری بهائیان ترجیح می دهند جانشان رابگیرند اما نه مالشان راچون همه چیزرادرمادیات می دانند ومی بیننداگرمال داشته باشندمی تواننددرهمه چیزموفق باشند،درسیاست موفق باشندوبه اهداف بیت العدل کمک کنند اماکسی که ازنظرمالی کمبودداشته باشددرست نمی تواندنقشه هایش راانجام دهدوکسی رانمی تواندبه فرقه خوددعوت کنددرکل بهائیات بدش نمی ایدکه دربین تمامی ادیان وگروههاتبلیغ ویارگیری رادنبال کند
۳۲-فعالیت اقتصادیشان بیشتردرچه زمینه هائی است؟
*جدیدادرکارعینک سازی زیادواردشده اند،فکرمی کنم الان ۵۰درصداین کاردرایران ازپخش کننده تاعینک سازدست انهاست وبیشتردرمشاغل صنعتی،تجاری،وخدماتی وکشاورزی می باشند
۳۳-این امارراشماازکجاداریدکه بااین اطمینان می گوئید؟

-چون من عینک سازبودم،تاسال۷۵پخش عینک داشتم

۳۴-چه شدازآن کارخارج شدید؟
*نگذاشتندکارکنم،چون اکثرهمکارانم بهائی بودند ازعینک سازگرفته تاپخش کننده درتهران،مشهد،تبریزهمه بهائی بودند.
۳۵-درهمین رابطه سال گذشته خبری داشتیم درروزنامه درباره یک قاچاقچی بهائی که دستگیرشده بودوازاسرائیل لنزهائی اورده بوددرموردقاچاق وکارقاچاق دربین بهائیان شمادران زمان که بهائی بودیدایامصادیقی درذهنتان هست؟
* دراین موردمن چیزی نشنیده بودم
۳۶-ایاکالاهای اسرائیلی هم به دست شمامی رسید؟
-نه،من ندیدم شاید جدیدااین کارراکرده اند
۳۷-آن قاچاقچی که دستگیرشده اسرائیلی است!
* من به دلیل اینکه ازسال۷۵ازبهائیت جداشده ام شناخت به روزی ازعناصروابسته مخصوصا خوددستگیرشده ندارم ولی قبل ازانقلاب همه چیزواردمی کردندچون هویداکه نخست وزیربود پشت انهابودوباانهاکاری نداشتندولی بعدازان بهائیان تاچندسالی جرات تجارت نداشتندوتوسط مسلمانهاانجام می شدواگرهم قاچاق صورت می گرفت به حساب مسلمانهانوشته می شدچون مسلمانهاحداقل هشت نه سال باپول بهائی هاکالاواردکرده وخودشان پخش می کردنداگرهم به عنوان قاچاق دستگیرمی شدندمسلمان جریمه اش رامی داد
۳۸-تشکیلات برای فردی که بهائی می شودراه برگشتش رابرگذشته اش چگونه می بندد؟به عبارت دیگربرنامه ریزی برای اوقات فراغت وی وجلوگیری ازشک وتردیددریک عضو چگونه می باشد؟
* برای فردبهائی اصلاوقت وفرصتی باقی نمی گذارندکه به این چیزهافکرکند یک بچه بهائی ازپنج سالگی تحت تعلیم بازسازی فکری است .وقتی هویت ساختگی اوشکل گرفت ازطریق شرکت درجلسات هیات جوانان،مشاغل ودرکمیسیونهاولجنه ها و…وقت وزمان اونیزکنترل می شودروزجمعه که روزتعطیل است ومی شودقدری فکرکرد،روزتفریح است ازصبح وبعداز ظهران استفاده می کنندیعنی نمی گذارندکسی درتنهائی خودش قدری فکرکندوناخواسته یک جوان اصلانمی تواندبرگرددچون تمام اختیارات اورامی گیرندطوری کارراپیش می برندکه طرف مستقل نباشدوبه نوعی به مادریاپدریاتشکیلات وابسته باشدنمی تواندمستقل باشدواگر جوانی بخواهدمستقل شوداوراطردمی کنند،هم طرد روحانی دارندوهم طرداداری طرداداری یعنی نمی گذارنددرجلسات شرکت کند ولی دورادورمواظبش هستندوبه خانواده اش سفارش می کنندانقدرازاوبپرسیدکه چراطردشدی که ازشرمندگی دوباره برگرددوطردروحانی هم داشتندکه البته خیلی وقت است که ان راعملی نمی کنندچون امارشان خیلی پائین می ایدطردروحانی به این صورت بودکه اگرکسی به یکی ازبزرگانشان ناسزامی گفت یایک صفحه کاغذعلیه اومی نوشت طردروحانی می شد من وهمسرم زمانی که هنوزازهم جدانشده بودیم سه تاکتاب نوشتیم درروزنامه هامطلب می نوشتیم،مصاحبه می کردیم،بهائیان می گفتندهرگونه لعن ونفرین وفعالیت نوشتاری،گفتاری برعلیه بانیان فرقه باعث می شودان فردبه زودی بمیردوچندسالی بیشتردوام نمی اوردوبرای اوطردروحانی اتفاق می افتدولی ما۱۱سال است ان کارهاراکرده ایم ولی هیچکدام ازاعتقادات خرافی انهانسبت به ماعملی نشده است وجالب اینکه حتی طرد روحانی هم نشدیم چون واقعاجرات ندارنداین دستورراعملی کنند
۳۹-یعنی طردروحانی به این معنی است که اتفاقاتی خارج ازاراده انسان پیش می اید؟
* نه،ازبیت العدل دستورداده شده اگرکسی ناسزائی به باب وبهاءگفت یاکتابی علیه بهائیت نوشت،اوطردروحانی است وبایداین رااعلام کنیدکه دیگرهیچ نسبتی باخانواده اش ودیگر بهائیان نداشته باشد
۴۰-ولی این رااعلام نمی کنند؟
* اصلانمی تواننداعلام کنندچون دران صورت خیلی تعدادافرادشان کم می شوددرحدطرد اداری او رانگه می دارند.
۴۱-به نظرشماطرح روحی رابرای گسترش فرقه دردستورقرارداده اند؟
-بله،البته طرح روحی یک توطئه ای بودبا ابعاد تبلیغ ازبهائیت وبه چالش کشانیدن جمهوری اسلامی ایران که ازسوی لابی صهیونیست ولایه های پنهانی بهائیت واردشد

۴۲-طرح روحی متوجه خودبهائیان است یابرای جامعه خارج ازبهائیان طراحی شده؟
-طرح روحی دراصل یک کارگاه اموزشی برای بهائیان به منظوربه چالش کشانیدن جمهوری اسلامی ایران وشکستن هنجارهای اجتماعی ومذهبی ملت ایران بودکه درعرض۳سال عملی شدولی باهوشیاری مردم وعکس العمل مسئولین هدف انهانقش برابماند

۴۳-طرح روحی تشکیلات چقدرموفق بوده؟
*هیچی!فقط توانستند ارتباطی بابعضی ازمسلمانان برقرارکنندولی نتوانستندکسی راجذب کنند باهوشیاری مسئولین ومردم شیعه هدف انهاعقیم ماند لیکن سم پاشی بهائیان علیه اعتقادات شیعیان هیچ وقت تعطیل بردارنیست براین اساس هوشیاری منتظران مهدی موعود راتوصیه می کنم

۴۴-طرح روحی ازچه سالی شروع شدوچه مدتی ادامه یافت؟
* حدودچهارسال قبل شروع شدو یک سال ونیم هم هست که پایان پذیرفته است.حدوددوسال ونیم دوام اورد.
۴۵-من این سوال رامی خواستم اخربپرسم ولی الان می پرسم.بهائیت یعنی چه؟
* بهائیت یعنی جامعه جمیع کمالات حیوانی!خودشان می گویندماجمیع کمالات انسانی هستیم ولی من می گویم جامع جمیع کماللات حیوانی اند. جدااین راراست می گویم، همه بدیها درآنها وجوددارد آنقدرملون ورنگارنگ هستندکه جنبه انسانی انهاقابل تشخیص نیست می گوینددر سیاست دخالت نمی کنیم ولی ملت ایران واقفندحکومت ورژیم سابق دراختیاربهائیان بود چقدربرعلیه انقلاب موضع گیری وتبلیغ منفی کردند درجنگ چه موضع گیری خطرناکی برعلیه کشورداشتندومرتب برای پیروزی دشمن دعامی کردند اگربه خانه های تک تک بهائیان برویدمی بینید یا رادیواسرائیل راگوش می کنندیارادیو امریکاراکه بدانندخوش خدمتی هایشان به استعمارواربابان خودچگونه دررادیوهامنعکس می گرددوبه خیال خودشان صلح اکبرچه زمانی اتفاق می افتد
۴۶-صلح اکبریعنی چه؟
*صلح اکبردربین بهائیان به معنی وحدت ادیان وبرداشتن مرزهاست،البته این ظاهرقضیه است ولی فلسفه صلح اکبرکه دارای ریشه واساس سیاسی است یعنی استیلابرکل دنیاوحاکمیت وفرمانروائی بر کل کشورهای دنیا

۴۷-اساساشمادران زمان که بهائی هم بودیدایاشاهدبحثهای تشکیلاتی هم بودیددرباره جنگ؟مثلازمانی که اعلان خاموشی عمومی به مردم داده می شدایاتشکیلات به بهائیان دستورمی دادکه خلاف این راعمل کنید؟
* دستورداده نمی شدبلکه انهاخودشان اموخته بودندکه چکارکنندبنابراین خانواده های بهائی به توصیه های ایمنی رادیودرزمان حملات هوائی اصلاگوش نکرده ورعایت نمی کردند،به هیچ عنوان حتی پرده اتاق رانمی کشیدند
۴۸-حتی به خاطرحفظ جان خودشان هم حاضرنبودنداین مسائل رارعایت کنند؟
*حتی به این قیمت،من موردی رادقیقادرخاطرم هست درجائی بودیم که عده ای حضورداشتند اقای سروریان نامی که جزءسران بوده وفوت کرده،اقای راشدی وپدرخودم هم بودند،من گفتم چرا پرده هارانمی کشیداعلان وضعیت قرمزشده بود،همه پرده هارامی کشیدند،پنجره هارابا کاورمشکی می پوشاندند،شماچراچنین نمی کنید؟گفتندپرده راپائین نمی اوریم،فوقش یک بمب اینجامی افتدولی درهمسایگی ماکه همه بهائی نیستند،مسلمانهاهم هستند،ان وقت اگریک بهائی در اثر بمبارات بمیرد،دویست تامسلمان نیز همراه او می میرد
۴۹-چه نفرت عمیقی دارند!
-بله،نفرت شدیدی دارند
۵۰-پس محبتی که شعارش رامی دهندکجارفت؟اینهاکه نسبت به همسایشان اینطوربودند!ماموریتهای جمع اوری خبردرمورداینکه مثلایک موشک چقدرخرابی داشته،چندنفررا کشته،ایاتشکیلات به دنبال چنین اطلاعاتی بود؟وایاچنین افرادی رادیده بودیدکه گزارش بدهند؟
*انهاکه جزوسران بودنداین کارراانجام می دادندولی اجازه نمی دادندکسی مطلع شوندویاافراد عادی چنین کاری رابکنند،امابه صورت غیرمستقیم اطلاعات راازافرادمی گرفتندمثلابه من نوعی می گفتندشماکه درهمدان هستی،موشک باران که شدچندنفرکشته شدند؟این یک بخش کاراست که اتوماتیک وارانجام می شد شک نکنیدکه تشکیلات بهائیت لایه های پنهانی داردکه کارجمع اوری اخباروارسال به مرکزخودرادنبال می کند
۵۱-مثلانمی گفتندازاتفاقات هرجائی که هستیدگزارش کتبی بدهید؟
* نه،این رانمی گفتنداما افراد اناخواسته بر اساس تعالیم فرقه ای به این سمت می کشانده می شد واطلاعات راجمع اوری می کردمثلامن زمانی رادیوگوش می کردم،رادیوامریکاوبخصوص رادیواسرائیل را،می گفتم: خبرهاچه زودمی رسدبه اینها!دوسه تاپوزخندهم دراین موقع ازسران تشکیلات دیده بودم
۵۲-ایادیده بودیدکسانی ارتباط تلفنی یافکس بارادیواسرائیل داشته باشند؟

*بله،دقیقا خودخاله من به نام فریده ایوبی دانشجوی دانشگاه علمی غیرقانونی بهائیان درایران بود هرروزخدابابیت العدل درحیفای اسرائیل ازطریق فکس رابطه داشت وهرجریانی که اتفاق می افتادمثلاهمین که من الان باشما صحبت می کنم رااگریک بهائی مثل ایشان مطلع شود،قبل از اینکه شمااین رادرروزنامه مطرح کنیداوبه اسرائیل می رساندکه فلانی درفلان جاصحبت کرده وحرف هایش چه بوده،بایدخبربدهند
۵۳-ازبازتاب چاپ خاطرات خانم رئوفی درروزنامه درمحافل بهائیان اطلاعی دارید؟
* انهاسعی می کنندهیچ مطالبی ازمهنازرئوفی یابهزادجهانگیری وهربهائی مسلمان شده دیگری که مستندحرف می زند،نخوانند،به هیچ وجهه به تشکیلات بهائیان اجازه نمی دهندسراغ کتابهای مابروند این کتابی هم که اخیراازخانم رئوفی چاپ شدبه نظرمن بسیار خوب بود اینگونه اقدامات خالی ازتاثیرنیست،گرچه ممکن است دردرازمدت تاثیرخودرابگذارد کما اینکه بخشی ازاگاهی های مانسبت به بطلان بهائیت مطالعه کتب کشف الحیل عبدالحسین آینتی وپیام پدر صبحی بود که هر دو متربیان از بهائیت در زمانهای خیلی قبل می باشند وتشکیلات بهائیت خواندن کتب آنها را منع کرده بود وحال می بینید که پس از سالها اثر خود را گذاشته است وقطعا کتب خانم رئوفی نیز علی رغم دستورات تشکیلات بهائیت از سوی جوانان بهائی مورد استقبال قرار خواهد گرفت .
۵۴-شماازسال۷۵که ازبهائیت جداشدیدچه فشارهائی وچه اقداماتی برای بازگرداندن شماانجام شد؟گویایک بارهم موفق شده بودندخانمتان رابرگردانند؟
*بله من اززمانی که باخانم رئوفی پیمان بستیم که مسلمان باشیم،خانواده من به رفتارم نگاه می کردند ووقتی مثلامن نمازمی خواندم برای مسخره کردنم بچه های برادرم که کوچک بودندرابرپشتم سوارمی کردندوباحالت مسخره می گفتندبس است،توچقدرنمازمی خوانی؟!ولی می دیدنددرمن اثری نمی کنداین رفتارهامی گفتندبیائیدباهم بحث کنیم من وخانم رئوفی همین که دوتاسوال ازانهامی پرسیدیم جواب می دادند:نه،شماسیاسی کاری می کنیدوماباشمابحث نمی کنیم روی من زیاد مانورنمی دادندچون می دیدندنتیجه ندارد ولی ازنظرعاطفی مانورمی دادندخانواده ام راازمن گرفتندوازلحاظ مادی هم خیلی به من ضربه زدند ازدیگرفشارهایشان زدوخوردبرادرهایم بامن بودکه یکدفعه می امدندومی گفتند راهت اشتباه است،به حضرت رسول(ص)وامام زمان زمان(عج)-نستجیرباالله-ناسزامی گفتندواین موقع بودکه باهم درگیرمی شدیم من چندبارباپدرو برادرم درگیرشدم ازلحاظ مادی هم درتنگناقرارمی دادندتامجبورشویم به انهارجوع کنیم ومنتظربودندخواری ما را ببیننددرخیابان اگرمارامی دیدندطوری رویشان راازمابرمی گردادندتابه همراهانشان بفهمانندمابااینهاهیچ نسبتی نداریم وبه دیگران هم گفته بودنداگرانهارا دیدیدازشان فاصله بگیریدودوسه بارپیش امددرخیابان بهائیانی که بامن برخوردمی کردندتحت تاثیرحرفهای انهاچنان باترس ازمن فاصله می گرفتندکه کم مانده بودزیرماشین بروند
۵۵-پس مهارتی درشستشوی مغزاطرافیانشان دارند؟
* بله،صددرصد یکی ازویژه گیهای فرقه ای تشکیلات بهائیت بازسازی فکری وشستشوی مغزی افراد است به من می گفتندنامه بنویس وبگوچه اتفاقاتی برایت افتاده وچرامسلمان شدی والان چه نیازهائی داری دائی ام هنوزهم دنبال این موضوع است وبه من می گوید،تقاضا-
هایت رابنویس پول می خواهی؟می خواهی خارج بروی؟به توپول می دهیم وخارج می فرستیمت ولی بگوچه کسانی ازتوحمایت می کنندکه تابه حال ازمسلمان بودن برنگشته ای؟ایا ترس است؟ایمان است؟این رابرایمان بنویس۱۲۰سال است که دنبال این هستند
۵۶-شمابامسلمان شدن،منبع اقتصادیتان راازدست دادید بعدازمسلمانی ایاحمایتی ازشماشد؟در حال حاضرچه شغلی دارید؟
*کم کم به اعتباردوستان مسلمانم کتابهائی خریدم ودرحال حاضربه کتابفروشی مشغولم ولی معیشتم به سختی می گذرد

۵۷-پس برخلاف تبلیغاتی که می کنندکه براثروعده وعیدیاتهدیدازبهائیت برگشته اید،شماباوجودی که درتنگنای اقتصادی هم هستیدولی انتخابتان همان است؟
*بله من به علت قطع یکی ازپاهایم فعالت فیزیکی مثل افرادسالم ندارم ومقصراین جریان راهم خانواده ام وتشکیلات می دانم چون زمانی که من باموتوربودم واتومبیلی به من زد،پدرم همان لحظه ای که من بیهوش بودم رضایت دادوخوشحال بودندکه من پایم راازدست دادم چون به خیال خودشان الان به درستی حرف جمال مبارک می رسیدم که هرکس ازمن ببردهمه چیزش راازدست می دهد،منتظربودندپایم راازدست بدهم،پولم راهم ازدست بدهم وبرگردم ولی من پایم راازدست دادم ودرمشقت هم زندگی می کنم ولی ازاعتقاد اسلامی خودم دست برنمی دارم
۵۸-یعنی هرحادثه ای که برای متبری پیش بیایدرابه حساب جمال مبارک می گذارند؟
* بله کلیه بهائیان براساس تعالیم درون فرقه ای،سیه روزی،فلاکت وبدبختی هرمتبری ازبهائیت که برعلیه اعتقادات ان فرقه مخصوصابانیان وموسسان ان حرفی بزندقلمی یاقدمی برداردرابه انتظارمی نشینندکه این یک اعتقادکاملاخرافی است
۵۹-شمادرهمدان که کتابفروشی دارید،ایاهمسایگانتان گذشته شمارامی دانندکه بهائی بوده اید؟
-بله
۶۰-برخوردشان باشماچگونه است؟
* بسیارعالی است خیلی خوب است ازاین حرکت من خیلی استقبال می کنند من ازلطف مسلمانان سپاسگزارم
۶۱-دراین ده سالی که مسلمان شده ایدایاکسانی راازبهائیت به اسلام دعوت کرده اید؟
* بله،پدرم را پدرم درسال۷۷مسلمان شدولی اوبه دلیل فشارتشکیلات بهائیت واعضاءبهائی خانواده مجبوراست اعتقادقلبی خودراکتمان کند چراکه تمام جوانی وانرژی خودراصرف تشکیلات بهائیت کرده است برادرم هم مسلمان شدوهنوزهم مسلمان است وزن مسلمان گرفت وبچه هم دارد درحال خودش است وباتشکیلات درگیرنمی شود،زندگی آرامی داردومعیشت اوتوسط مادرم وبقیه اعضای بهائی خانواده تامین می شود،چون انهاقصددارندبااین شگرداورامجددا جذب تشکیلات کنند
۶۲-به طورکلی کسان دیگری غیرازبستگانتان بودندکه ازبهائیت برگشته باشند؟
*بله،خیلی هستند چون شایدانهاتمایلی به ذکرنامشان نداشته باشندازذکراسامی انهامعذورم

۶۳-ایاتابه حال دررداین فرقه درجائی سخنرانی کرده اید؟
* بله،درهمدان ودرمشهدسخنرانی کرده ام
۶۴-ازدواج شماتشکیلاتی بودیاتمام ازدواج های بهائیان تشکیلاتی است؟

*کلیه ازدواجهای بهائیان تشکیلاتی است
۶۵-شماچگونه باخانم رئوفی(همسرسابقتان)اشناشدیدودرباره چگونگی ان ازدواج اگرمطلبی داریدبیان نمائید؟
* من باخانم رئوفی اشنانشدم بلکه تشکیلات ماراباهم اشناکردوبرای اینکه من نفهمم اززن دائی پدرم به عنوان واسطه استفاده کردند من اصلاقصدداشتم بادختری مسلمان ازدواج کنم

۶۶-یعنی ازدواج شماتشکیلاتی بود؟یاتمام ازدواجهای بهائیان تشکیلاتی است؟

* بله،ازدواج ماتشکیلاتی بودمثل کلیه ازدواج بهائیان دیگر
۶۷-چه هدفی ازاین کاردارند؟
* برای اینکه افرادبهائی پراکنده ورانده نشوند برادرخودمن که مسلمان شده به نام بهنام،اوهم قصدداشت بادخترمسلمانی ازدواج کندکه یکدیگرراهم خیلی دوست داشتند،خودمن هم این طوربودم،اماتشکیلات دختران بهائی رابرای مادرنظرمی گرفت وانهاراسرراه ماقرارمی دادوازطرفی تهدیدخانواده مبنی براینکه اگربافلانی ازدواج نکنی بایدازخانه بیرونه بروی باعث می شدتن به این ازدواجهابدهیم بعدهافهمیدیم همه اینهاسیاست تشکیلاتی است ومن که فکرمی کردم زن دائی پدرم واسطه ازدواج مابود،دیدم تشکیلات ایشان رابرای من درنظرگرفته بود انهاباتشکیلات سنندج تماس داشتندومی گویندایاخانمی داریدکه دوست داردازدواج کند؟انهاهم می گویندبله درهمدان هم می گویندماهم چنین فردی به نام بهزادجهانگیری داریم پس کاری کنیم این دوبه هم برسند وخلاصه عرض کنم هدف تشکیلات نگهداری ازبهائیان مخصوصا کسانی که دارای روحیه انتقادوسوال هستندوقصددارندازچنبره وحصارتشکیلات خارج شوند
۶۸-ایاازدواج شمابه صورت دستوری ازجانب تشکیلات بود؟
* بله من گفتم این دختررانمی خواهم،اوهم همین راگفت ولی انهاگفتند(نمی خواهیم)نداریم وبه زورمدتی باهم زندگی کردیم
۶۹-شمابافرددیگری می خواستیدازدواج کنیدولی نگذاشتندوفرددیگری رامطرح کردند اشنائی شمابایکدیگررابه چه شکل ترتیب دادند؟
*توسط پدرم وقتی انسان می بیندمی خواهدکاری بکندولی خانواده مخالفت می کند،لجبازمی شودوخودش رادست بادهوامی سپاردکه هرچه شد،شد هرکاری دوست داریدانجام دهید۰من این کارراکردم وخانمم هم همین کارراکردومی گفت من نمی گذارم این زندگی سربگیردواگر سرگرفت بعداجداخواهم شد من هم درذهنم همین بود گفتندبافلاتنی ازدواج کن گفتم برایم دیگرفرقی نمی کند حالاکه نمی گذاریدمن کاری راکه دوست دارم رابکنم هرچه شمامی گوئید ازهمان اول نامزدی هم باخانمم مشکل داشتم،می خواستیم نامزدی رابه هم بزنیم که تشکیلات اجازه نداد،ماان موقع عقدنکرده بودیم دردوران نامزدی می شدجلوازدواج راگرفت ولی به ماکه رسیداصلااجازه ندادند باتهدیدوکتک وبیرون کردن ازخانه مجبوربه ازدواج شدیم
۷۰-ازدواجهای تشکیلاتی درجامعه بهائی چنددرصداست؟
*کل ازدواجهای بهائیان تشکیلاتی است تعدادافرادجامعه بهائی کم است وبالاخره بهائی ها،خصوصاجوانان بامسلمانهاارتباط دارندورفتارمسلمانها رویشان اثرمی گذاردوخیلی ازجوانهای بهائی دوست ندارندباکسی ازدواج کنندکه هرروزخداباچندجوان دیگرهم ارتباط دارد این تعصب ذاتی ایرانیان است علاوه براینکه درمسلمانهامضاعف هم هست جوان هابیشترراغبند بامسلمان ازدواج کنندکه حجابی داشته باشندیالااقل باجوانهائی مثل خودشان رابطه نداشته باشدولی این اجازه رابه آنها نمی دهند وبه زوربافرددیگری ازدواج می کنند
۷۱-این سوال برای خوانندگان مامطرح می شودکه چطورشمازمانی به همراه همسرتان تصمیم می گیریدمسلمان شویدوباهم قدم درراه می گذاریدولی بعدازموفقیت دراین کارودرحالی که انتظارمی رفت زندگی تان محکم ترازگذشته شود،این طورنشدوکارشمابه متارکه کشید اگر جوابتان برای این سوال خانوادگی یاخصوصی است که ازطرح آن منصرف می شویم ولی اگرنکته دیگری هست بفرمائید؟
-ببینیدازدواج ماتشکیلاتی بودولذافلسفه ایجادوبقاءزندگی تحمیلی مااعتقادبه فرقه سیاسی بهائیت بوده حال که ازبهائیت خارج شدیم وازحصرتشکیلات وقیدوبندهای فرقه ای خلاص شدیم می توانستیم برای بقیه عمرخودمان آزدانه تصمیم بگیریم لذاباهمفکری وتوافق ازهم جداشدیم تاهیچ اثری ازتشکیلات بهائیت دربقیه عمرمان و درزندگیمان وجودنداشته باشد
۷۲-عامل دیگراین جدائی راچه می دانید؟
*علت دیگری نمی بینم
۷۳-امکامن رجوعی به همسرقبلتان رانمی بینید؟
* نه،ضرورتی دراین کارنمی بینیم چون من ازدواج کرده ام وبچه هم دارم وایشان نیزدنبال زندگی خودش است
۷۴- توزیع جمعیتی بهائیان چگونه است وتعدادشان درجاهای مختلف به چه شکل است؟
* درتهران زیادهستند،البته نسبت به امارپایتخت خیلی کم هستندولی به نسبت جمعیت خودشان اکثرشان درتهرانندوبه نظرمن نصف بیشتربهائی هادرتهرانند

* خیلی باشدصدهزارنفردرکل ایران ودرتهران پنجاه هزارنفر،خصوصادرفردیس کرج که اصلاحالت شهرک بهائیان راپیداکرده است

۷۶-این تعدادی که شماتخمین می زنیدبابهائی های خارج کشورحساب کردید؟
* بهائیان خارج کشورهم نهایتابیست هزارنفرند درفردیس کرج بهائی هابیشترازخودتهران هستند دراصفهان وشیرازهم زیادند همین طوردرتبریزوکمی هم دریزد درمشهدخیلی کمند درزابل واهوازوبندعباس خیلی کم هستند قم هم اصلابهائی ندارد درهمدان هم تعدادشان زیاداست سنندج هم نسبت به بعضی شهرهابهائی کم دارد،کرمانشاه هم دراین موردباسنندج رقابت می کند درشهرهائی که مردم متعصب تری دارندیاسنی نشین است تعدادبهائی خیلی کم است
۷۷-شمامتولدچه س۷الی هستید؟وزمانی که انقلاب شدچندساله بودید؟
* متولد۱۳۴۶هستم وزمانی که انقلاب شدمن یازده سال داشتم
۷۸-به یادمی اوریدزمان انقلاب عکس العمل تشکیلات درقبال این حرکت چه بود؟

* همانطورکه درسوالات قبلی گفتم حکومت درزمان رژیم پهلوی دردست بهائیان بودوچون انقلاب برای برانداختن رژیم پهلوی به وجودامد طبیعتا تشکیلات بهائیت وکلیه بهائیان از بروزانقلاب وپیروزی ان به شدت نگران بودندوتاانجائیکه توان داشتنددرجهت مقابله باان کوشش کردندوبعدازپیروزی انقلاب هم دست ازتوطئه ودسیسه چینی برنداشته وحتی درمدت زمان جنگ نیزمرتب درانتظارفروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده ودرحال حاضربه انتظارفروپاشی حکومت نشسته اند لیکن انهااین هدف وآرزو رابه خودبه گورخواهندبرد

۷۹-آیامی دانیدشکل وساختارتشکیلات درایران به چه صورتی است وچه مراتبی دارد؟

* اولا مرکز هدایت ورهبری فرقه بهائیت در اسرائیل است . درزمان قبل ازانقلاب یک محفل نه نفری ملی درتهران کل تشکیلات بهائیت ایران را به هدایت می کرد درکناران محافل محلی بودکه هرکدام به بخشهای مختلفی تقسیم می شدندولی بعداز انقلاب این تشکیلات تغییرکرد به دستوربیت العدل یک هیئت سه نفره به نام هیئت خادمین درتهران که درنزدبهائیان به یاران ملی معروف است ،به همراه هیئتها،خادمین محلی در استانهاوشهرستانهاکارهدایت ورهبری تشکیلات فرقه بهائیت رادنبال نمودند ناگفته نماندهیئت خادمین استانها وشهرستانها توسط رابطی بامرکزین بهائیت درتهران درارتباط می باشندوهر کدام ازهیئتهای خادمین توسط چندین هیئت دیگریاری داده می شودوخانواده هانیزدرتشکیلات بهائیت جایگاه خودراداشته ونقش موثری درهدایت فرزندان واعضاوخانواده که براساس دستورالعمل تشکیلات اجرامی شود،دارند

۸۰-همه اعضایافقط پدرومادر؟

*کلیه بهائیان صرفادرچارچوبی که ازسوی یاران ملی ابلاغ می شود،نقش خودرادرهدایت جامعه بهائی ایفامی کند لازم به توضیح است که محفل نه نفره بوده که الان سه نفری شده آن موقع می گفتند(ایادی)یا(یاران ملی)واعضای محفل محلی وملی ولی دیدند آن کاربرد راندارند،بعدازانقلاب به انها(خادمین)می گویندکه این هم بازسیاسی است هرخانواده وهر فردی بایدبا(محفل محلی)درتماس باشد،بعدمحفلهای محلی دسته بندی می شودوازچندشهرمثلا ملایروتویسرکان همه به یک رئیس می رسند رئیس استانشان یک نفر از آن هیئت سه نفری رئیس استان است اوهرگزارشی که داشته باشدرابه محفل ملی می دهدواطلاعات توسط این نماینده هادرمحفل ملی جمع شده وازانجابه بیت العدل می فرستند یعنی شمادرخانه خودت اگرپسرت سوالی بپرسدونتوانی جواب دهی مستقیمابه هیئت جوانان می رود،انهابه محفل می دهندوبه ترتیب به بیت العدل می رسد،اسم شمادرآنجا ثبت می شودکه اقای فلانی سوالی راپرسیدومااین جواب رادادیم یعنی اطلاعات کاملی ازفرددارندکه الان داردچه کارمی کند،چه سوالاتی دارد

۸۱-یعنی هربهائی دربیت العدل یک شناسنامه کامل دارد؟

* صددرصد،درست مثل شماره گذاری اتومبیل درراهنمائی ورانندگی بایدیک فتوکپی شناسنامه واسم وادرس واینکه چندسال است بهائی اندوجدوابا ءشان چه کسانی بودندوایابهائی زاده اندیا خودشان بهائی شده اندرابه انجابفرستند

۸۲-پس به راحتی کسی راتسجیل نمی کنندوبایدمراحلی طی شود۰یعنی اگرمسلمانی ادعاکندکه بهائی شده ام وبخواهدتسجیل وشناسنامه بهائی بگیرد،به راحتی نمی تواندبگیرد؟

* درتشکیلات بهائیت عناصربه عضویت فرقه درمی ایندوچون افزایش اماربرای انهامهم است واینکه اگرمسلمانی به عضویت درایدچقدران راهزینه می کنندوبرعلیه اعتقادات مسلمانان خرج می کنندولذااورامی پذیرند امادرایران پذیرش مسلمان توسط بهائیت جرم است وانهانمی تواننداین کاررابکنند امادردرون خود تشکیلات عملکردهامتفاوت است ممکن است بازسازی فکری وشستشوی مغزی انهاپاسخ دهدوفردپس ازان دست به دامن تشکیلات شودکه اوراتسجیل کنند دراینجاتشکیلات مقداری نازمی کندوتسجیل رابه تاخیرمی اندازدوبرعکس آن اگرکارباز سازی فکری درکسی تاثیرنکند وعلاقه ای برای تسجیل شدن نداشته باشد مرتب به اوفشارمی اورندکه زودتسجیل شود

۸۳-شمااین مطلب راکه مسلمانان راتسجیل نمی کنندوازمسلمانهایارگیری نمی کنندرافقط شنیده ایدیاخودتان عینادیده اید؟

* دیدم وشنیدم حتی یکی از افرادی رامی شناسم که رفت پیششان،به اوگفتنداگرخیلی مصر هستی به حساب خودت به ترکیه برووخودت رابه UNمعرفی کن واگرهم اتفاقی هم پیش بیاید به پای خودت است مابرای انهانامه می فرستیم که شمااینجاتقاضاداده ایدتابه کارتان رسیدگی کنند

۸۴-خیلی ازبهائی هاهستندکه مسلمان می شوندولی به زندگی عادی خودمی پردازندوکمتر تمایل دارندخودرادرگیراین مسائل کنند،کمااینکه گروهکهاهم همین طوربودند چه عاملی باعث شدشمادرگیرکنیدخودرا،خاطراتتان رابنویسید،مصاحبه کنید؟

* من ازدنیای محدودومحصوروبسیاربسته تشکیلات وفرقه بهائیت وازاعتقادات کاملاخرافی ومصنوعی ان خلاص شدم دوست دارم تجربه ومزه زندگی ازادانه دردین اسلام رابه دیگران بچشانم وازهمه مهمتراینکه بااقدامات روشنفکرانه ام به ملت مسلمان ایران اعلام کنم که درپس وابستگی وسرسپردگی به فرقه بهائیت چه فجایعی نهفته است،تاگول ظاهری بهائیان رانخورند

همین طور.بیان خاطراتم موجب اگاهی دیگرفریب خوردگان فرقه بهائیت گرددوانهاهم راه نجات پیش گیرند وبخش سوم حرفهایم خطاب به متبریان از بهائیت می باشد که آنها نیز با مشاهده حرکت من بر ترس فشار روحی تشکیلات بهائیت غلبه کنند واقدام به افشاگری بر علیه فرقه بهائیت کنند

۸۵-نه،من بعدازسال۷۵راکه مسلمان شده ودرگیرشده ایدرامی گویم؟

* دروحله اول انگیزه دینی ومعنوی عامل ورودمن به این عرصه شده است،ثانیاوظیفه ملی واجتماعی ودرکناران ظلم هائی بوده که به من کرده اند

۸۶-یعنی می خواهیدانتقام بگیرید؟

-نه،نه،نه،به واقعیت رسیده ام که اینهاباطل هستند انهابه این خاطربه من ظلم کردندومن به عنوان تبلیغ می خواهم به کسانی که دوستشان دارم وباانهازندگی کرده ام(به هرحال باجوانهای بهائی دوست بودم وباانهانشست وبرخاست داشتم)می خواهم به انهابگویم راهتان اشتباه است

۸۷-یعنی برای نجات دیگران انگیزه دارید؟

* بله،صددرصد اولاانگیزه نجات است می خواهم به انهابگویم اینطوری نباشید مدتی فکرکنیدوببینیدبه چه چیزی اعتقاددارید من برادرم راکه الان درنروژاست خیلی دوست دارم ولی الان دیگربااومکاتبه وتماسی ندارم چون نمی گذارندونشانی اش رابه من نمی دهند قبلابااومکاتبه می کردم ولی دوست دارم اواین مصاحبه راببیندوبفهمدکه دوستش دارم اوهم مراخیلی دوست داشت ای کاش اوبفهمدکه من اورادوست دارم این حرفهارامی گویم من ممکن است باچند نفرازتشکیلاتی هاخصومت داشته باشم،خوب می توانم تظلم خواهی کنم اماهدف اصلی من مثلابرادرم درنروژاست که بفهمداورادوست دارم وخیروصلاحش رامی خواهم

۸۸-چشم اندازی که می تواندبه اوکمک کندبه نظرشماچیست؟شماچه دریافتی داشتیدکه با وجودی که ازتجارت ورفاه محروم شدیدوزندگی متوسطی داریدراضی هستیدازانتخابتان؟چه چشم اندازی رابرای اوتصورمی کنید؟

* من قلب ارامی دارم،روحیه ارامی دارم واگرقلب انسان مطمئن باشدچیزدیگری نمی خواهد اگرپول داشته باشد ولی فکروقلب ارام نباشدفایده ای ندارد،خوب من قبلاپول داشتم،سه چهار

شاگردداشتم ودرسال۶۹-۶۸ماهانه۱۵۰الی۲۰۰هزارتومان درامدداشتم اگرپول سه ماه راجمع می کردم می توانستم یک پیکان بخرم ولی ازبهائیت زده شده بودم حتی قبل ازمسلمان شدنم،پول هایم به من ارامش نمی داد اماالان باوجودی که زندگی نسبتاسختی دارم وهمسر فعلی ام دوست دار زندگی خوبی داشته باشد،منزل شخصی داشته باشیم،دررفاه باشیم،اماقلبم راحت وارام است مادیات به دست نیاوردم ولی به ارامش رسیدم

۸۹-ایااینکه ازفشارتشکیلات راحت شدیدبزرگترین راحتی برای شمانیست؟

* این جای خودش،ازطرفی می بینم دیگرخودم راگول نمی زنم،ازادشده ام،اگرهمه مادیات وخانواده راازدست داده ام ولی می دانم خودم رافریب نمی دهم،مثل جوانهای بهائی که می دانندبه خودشان دروغ می گویندولی می گویندمجبوریم اینطورباشیم تامال وخانواده راازدست ندهیم

۹۰-نقش مدیران ومسئولان کشوررادرتقویت این حرکتی که شمامی خواهیداغازبکنیدباتوجه به تجربه ای که به دست اورده ایدبرای کمک به کسانی که دلشان بامسلمانهاست ولی نگران فشارهاونگران اینده زندگی ونگران محرومیتهاوتحریم هاهستند،راچگونه ارزیابی می کنید؟

*من درپاسخ به این سوال ذکرچندنکته رالازم می دانم: نکته اول اینکه اگرکسی ازبهائیت تبری کرده ودرعرصه فعالیت برعلیه فرقه واردشود،باعکس العمل منفی تشکیلات بهائیت وکل وابستگان به فرقه مواجه می شود که اثارزیانباری ازجمله ازدست دادن شغل وپشتوانه مالی و… رادنبال دارد نکته بعدعادت روانی یک بهائی به زندگی فرقه ای وتشکیلاتی است که پس ازخروج ازفرقه دچارمشکل شده ودرجهت اصلاح ان وترمیم ضایعات روحی وروانی نیازبه توجه خواهدداشت به نظرمن دولت می تواندافرادی رادرارتباط بااین اشخاص فعال کندکه ایمان بیشتری دارندونقش موثری دراموزش دینی وزندگی غیرفرقه ای داشته باشند دوم جنبه حمایت مالی ازاینگونه افراداستکه اگردرجهت مقابله بابهائیت به خاطرعنادتشکیلات بهائیت دچارخسران مالی ومعیشتی می شوندراجبران کند

۹۱-ببینیداگربخواهم ملموس تربگویم،فردی بهائی مسلمان شده ودوباره برمی گردد،فکرمی کنیدچه اقداماتی می توانست صورت بگیردکه این اتفاق نیفتد،چون بالاخره بهائیان فشارخودرابرفردجداشده واردمی اورند؟

* همانطوریکه درجواب سوال قبل عرض کردم اگرمتبریان ازبهائیت تحت اموزش وتعالیم اسلامی قرارگرفته وتوسط دولت یاگروههای دینی مردمی قراربگیرندودرکناران تبلیغ از بهائیت به عنوان جرم ورفتارتشکیلات بهائی نسبت به جذب مجدد متبریان تحت پیگردقضائی قراربگیرد من فکر می کنم دیگران متبری برای باردوم جذب تشکیلات نمی شود البته به نظرمن فردی که ازبهائیت خارج می شوددرواقع به بطلان بهائیت پی برده وهرگزدیگر گرایشی به ان نخواهدداشت وبرگشت اوبه سوی تشکیلات ودراثرمشکلات به وجودامده ازسوی تشکیلات می باشد یعنی در مقابل فشارهای فرقه ای یکه وتنها رها نشود

۹۲-چه عاملی باعث شدپدرتان ازبهائیت برگردد؟

*اوهم مثل دیگرمتبریان می داندکه بهائیت پوچ وساختگی است

۹۳-یعنی عامل شخصی باعث شدکه ازبهائیت برگردد؟

* هم عامل شخصی بودوهم نسبت به تحرکات ورفتارهای چندگانه سران بهائیت سوال می- پرسیدازسران که چراشمابه مامی گوئیدبه خارج ازکشورنرویدولی بچه های خودتان،بچه های خادمین،جزواولین نفراتندکه به خارج می روند یادرقبل ازانقلاب که همه بایدبرای دعاو مناجات درحضیرَََََهالقدس جمع می شدند،الان چندخانواده دریک خانه جمع می شوند ان موقع مثلادرزمستان بخاری های حضیره درقسمت جلوی ان قرارداشت وافرادبه ترتیب تمکن مالی درجلومی نشستندیعنی اول پولدارها،پشت سرشان متوسطین ودراخرفقرابودندکه سرپامی- ایستادندواین درحالی است که ادعامی کنند تبعیض نداریم ودرپایان مراسم ان اقای پولدارکه جزومحفل نه نفره همدان ویاشهرهای دیگربود،باخانمش سوارماشین می شدوبااینکه می دید افرادی درسرماپیاده می روندولی سوارشان نمی کرد به همین علل بودکه بعدازانقلاب به بهائیان می گفتند بیائید مسلمان شویدبه راحتی قبول می کردندچون می دیدندبین سران تشکیلات وپولدارهاوافرادفقیرکه کاره ای نیستندچقدرتبعیض وجوددارد لذادستوردادندبایدهوای یکدیگرراداشته باشید،به هیچ عنوان فکرنکنیدشماپولدارهاازانهابالاترید،وقتی به مجلس هامی روید،به عکس قبل ازانقلاب،شماپائین مجلس بنشینید،این سیاست رااعمال کردندوبعدازمدتی دوباره بهائیان دیدندنه اینوطوری نیست،پولدارهامی روندجزوهیئات مشاغل وکسی که فقیریابی سواد است می شودعضوهیئات گلستان جاویدیعنی کارش دفن کردن مرده هامی شودیعنی بازتبعیض هااجرامی شد می دیدیم به قشرپائین جامعه بهائی می گفتندشمانبایدخارج برویدبرای حفظ اماروتعدادافرادچون می دیدندبایدازاین وان برای خارج رفتن پول قرض کنند،امابچه های خادمین چون پولشان حاضربود،خیلی راحت وبدون اینکه زیرسوال بروندبه خارج می رفتندوحتی وقتی می پرسیدیم چرابه اینهاومثلابه پسرخودت اجازه دادی برودمی گفتند:مسلمانهاخیلی اذیتش می کنندودرجمهوری اسلامی خیلی اذیت می شودومامجبورشدیم اورابفرستیم وازمحفل هم اجازه این کارراگرفته ایم بااین سیاست دروغ جواب مارامی دادند

۹۴-بهائیان ایادستورویانظرخاصی برای افزایش تعدادشان دارند؟ایاتشکیلات به خانواده ها دستورمی دهدکه مثلافلان تعدادفرزندبیاورند؟فرزندکمترزندگی بهترراانهاقبول دارند؟

-ازانجائیکه بهائیت یک فرقه کاملاسیاسی می باشدکه رنگ وبوی دینی به ان داده شده است ویکی ازویژگیهای شاخص فرقه سلب اراده ازسرسپردگان واجرای بی چون وچرای دستورات سران فرقه می باشدولذاامر زادوولد وافزایش جمعیت بنابه دستورات متغیرسران تشکیلات درنوسان است پس ممکن است درزمانی مثل قبل ازانقلاب که شعاراساسی حکومت پهلوی فرزندکمتروزندگی بهتربوددربهائیان برعکس عمل شده وتوصیه به زادوولدوتکثیرجمعیت برای افزایش امارشان می باشدودرزمانی هم ممکن است این امربرای مدتی تعطیل شودگرچه تکثیروافزایش جمعیت دربین بهائیان به یک فرهنگ تبدیل شده است

۹۵-متوسط تعدادافرادخانواده های بهائی چقدراست؟

* پنج یاشش نفر،کمترازپنج نفرندارند قبل ازانقلاب که می گفتندزیادباشیم تعدادبچه هانه یاده تابود۰خودماشش نفرهستیم خانواده همسرسابقم تعدادفرزندانشان ده نفربود خانواده عمویم دوازه نفرند،ان یکی ده نفر سفارش می کردندفرزندزیادداشته باشید

۹۶-خانم رئوفی درمصاحبه شان ازاقائی به نام ملکی درهمدان یادمی کنند هرچندممکن است این اسم مستعارباشداماایاشمادرمورداواطلاعاتی دارید؟

*من یک باراورادیده بودم درهمدان،پرفسورملکی الان نمی دانم کجاست،یک باردرتالارمعلم همدان اوخیلی خوب برعلیه فرقه بهائیت سخنرانی کرد

۹۷-نام اصلیش چه بود؟

* فکرمی کنم اسم اصلیش همین است دکترملکی درتالارمعلم خانم رئوفی صحبت کردواقای ملکی هم خیلی زیباسخنرانی کردند حدود۲۰۰بهائی مسلمان شده هم دران جمع بودندکه بیشترازصدنفرشان مال همدان بودند

۹۸-درچه سالی این جریان بود؟
* درسال۱۳۷۸
۹۹-بعدازچاپ پاورقی سایه شوم،استقبال هاوتماس های مختلفی درباره ان ازطرف خوانندگان صورت گرفت ازجمله پسرجوانی بودکه می گفت مسلمان است ومی خواهدبایک دختربهائی ازدواج کندواین دختربخاطرازدواج بامن می خواهدمسلمان شود شمافکرمی کنیداین پسرباچنین ازدواجی ایامشکلاتی خواهدداشت؟وچه مسائلی ممکن است سرراهش قراربگیرد؟
* باتوجه به اینکه ان دختربهائی علاقمندبه ازدواج باپسرمسلمان عنصروابسته به تشکیلات بهائیت بوده وبراساس تعالیم فرقه ای دارای اراده قوی درجهت خروج ازبهائیت نمی باشد لذا تاکیدمی کنم ان اقاپسرمسلمان اولادرتقویت بنیه دینی اسلامی دختربهائی وایجادفاصله بین اووتشکیلات کوشش کند اولین گام دراین مسیردرخواست ازان دختربرای اعلام تبری وانزجارازبهائیت وگرایش به دین مبین اسلام می باشدکه دراثران ولایت پدربهائی نسبت به دخترمسلمانش سلب شده وایشان بااذن حاکم شرع می تواندبه اسانی به عقدپسرمسلمان درامده وزندگی خودراشروع نماید باتوجه به اینکه جداشدن عنصرسرسپرده ازبهائیت اثارجانبی ازجمله روحی وروانی برای خودفردوتقابل تشکیلات بهائیت ودیگربهائیان باانهارادرپی خواهدداشت ،قطعااین پسر مسلمان درجهت ادامه زندگی بااین دست مسائل مواجه خواهدشدکه بااندکی هوشیاری وتعمق در رفتارهای خانواده های بهائی متاثرازتشکیلات بهائیت می شودونیت انهاراکشف وخنثی نمود وسفارش اکید من این است فریب ظاهر ارام ومهربان بهائیان را نخورد چون انها دستور به اینگونه برخورددارند
۱۰۰-اصلاشماچنین ازدواجی راصحیح می دانیدکه طرف بخاطرعشقش ازبهائیت جداشودنه ازروی شناخت ومنطق؟
*اگرفقط موضوع عشق باشدبه نظرمن کاردرستی نیست بخاطرعشق اگرازبهائیت جداشود فرداکه مشکلاتی برایش پیش آمد خیلی راحت زندگیش رارهامی کندوبرمی گردد
۱۰۱-پس چه توصیه ای برای اودارید؟
* اولاتوصیه می کنم این اقااگردراعتقادخودنسبت به دین اسلام ودین شناسی دارای معلومات کافی نیست واعتقادات محکمی خدای ناکرده ندارد بهتراست قیداین ازدواج رابزند،چراکه طرف ازدواج اویک فرد نیست بلکه یک فرقه است وایشان قطعابااین وضعیت ازعهده وظیفه هدایتی خودبرنخواهد آمد،ولی اگرایشان دارای اعتقادات محکم وراسخی است می توانداولادرهدایت آن دختربهائی سعی کندوپس ازاصلاح اعتقادات او،اورابه دین مبین اسلام دعوت ورسمامشرف نمایدو بین او وتشکیلات بهائیت فاصله ایجاد کند تا از تشعشعات رفتار زیانبار فرقه بهائیت در امان باشد ودرکنارآن شرط ضمن عقدعدم ارتباط گیری باتشکیلات بهائیت وگرایش مجددبه بهائیت را از او مطالبه کنددرغیراینصورت انجام نگرفتن این وصلت به نظرمن بهتراست
۱۰۲-یعنی بعدازپذیرش اعتقادی دختربااوازدواج کند؟
*بله،گرچه اگرفقط عشق باشدراحت ازبین می رود،یعنی خوددختربراثرفشارهای فرقه ای وتشکیلاتی زندگی اش رابه هم می زندهرچندپسراین رانخواهد،خوددخترباعث جدائی می شود
۱۰۳-شمامسلخ عشق راخوانده اید؟واگرخوانده ای آن راچطورارزیابی می کنید؟
* بله،خوانده ام،آن راباهمفکری من نوشتند جریانات آن واقعی بودواین کتاب رامن در شناخت فرقه بهائیت فوق العاده می دانم ومطالعه آن راتوصیه می کنم در این کتاب رفتار های فرقه گرائی به زبان رمان بیان شده است .
۱۰۴-درآن داستان فرهمنددرجایگاه محفل ملی است؟
* خیر، شناختی که از بهائیت داشت فقط برای رسیدن به راس تشکیلات می اندیشید ولذا به مروربا حقه بازی هائی که به خرج داد به عضویت بیت العدل درآمدکه مافوق محفل ملی است
۱۰۵-کتاب سایه شوم درطول ده پانزده روزی که ازچاپش می گذردبه چاپ سوم رسیده است؟

*این برای من خیلی جالب است شنیده ام که این کتاب حتی در بین بهائیان نیز علی رغم میل تشکیلات بهائیت بازار سیاه پیدا کرده است .به همین خاطر است وقتی که به سایتهای اینترنتی مراجعه کردم عصبانیت تشکیلات بهائیت رامشاهده نمودم آنهااراجیفی نوشته وارائه کرده بودندکه مرامصمم کردکه خاطراتم رادرتائیدکتاب سایه شوم نوشته وارائه کنم .توصیه می کنم کتابهای نامه ای برای برادرم ،چرا مسلمان شدم ومسلخ عشق وی نیز تجدید چاپ شده وبه علاقمندان عرضه شود .ورود کیهان در روشنگری اذهان ملت مسلمان نسبت به فرقه سیاسی بهائیت بسیار موثر خواهد بود .

۱۰۶-آیاایشان به شماتوصیه کرده که خاطراتتان رابنویسید؟
* نه،چون من قلمم مثل ایشان خوب نیست واگربنویسم سه ماهی هم بایدبنشینم وآن رااصلاح کنم درحال حاضرمشغول نوشتن خاطرات زندگی خودم اعم ازدوران بهائیگری، علل تبری ازبهائیت وگرایش به اسلام درحدتوانم می باشم که امیدوارم باچاپ ونشرآن تمام امیدهای تشکیلات بهائیت به ناامیدی تبدیل وموجب هدایت خانواده های بهائی به سوی روشنائی شود
۱۰۷-درمدتی که فعالیت های نوشتاری بامجلات یامطبوعات محلی داشته اید،ایاازبازخوردهای مطالبتان درجامعه چیزی به خاطردارید؟دیدم درهگمتانه همدان مطلب نوشته بودید؟
*بله،جدیدابانشریه هگمتانه مصاحبه کرده وتظلم خواهی کرده ام ازخانواده ام وازتشکیلات،قبل ازآن هم بامجله زائروآوای الوندوبامجله بسیج دانشجوئی مصاحبه کرده ام برخوردخانواده ام رادرقبال این موضوع نمی دانم چون با آنهابه مدت هفت سال حتی سلام وعلیک وکوچکترین رابطه ای نداشتم من رادرخیابان می دیدند رویشان رابرمی گرداندندوبعدهافهمیدم ازاین نوع فعالیت های من خیلی عصبانی وناراحت شده اند یکی ازبازخوردهای مثبت اینگونه اقدامات پاگذاشتن روی اعتقادات خرافی وساختگی بهائیت دربین بهائیان بود

۱۰۸-آیاشماباسایت هادرتماس هستیدوبازخورداین خاطرات رادراینترنت دیده اید؟
* باسایت هاارتباط دارم،ازوقتی شروع به چاپ این پاورقی کردیدعکس العمل تشکیلات بهائیت برایم جالب بود،آنهاواقعااحمقند
۱۰۹-یکی ازتبلیغاتی که مخالفان می کننداین است که می گوینداین مطلب ازقبل برای این خانم نوشته شده؟
*من خیلی راحت به انهامی گویم اگراینطورفکرمی کنیدخیلی ابله هستید!چون قبلانوشته های خانم رئوفی رابین خودتان دیده اید ببینیداین قلم باان طرزنوشتن فرق کرده یانه؟می بینیدهیچ فرقی نداردوخودبهائی هاقبلامی خواستندازقلم وتوان خانم رئوفی درجهت تدوین زندگینامه معدومین بهائیت وبرعلیه اسلام استفاده کنند نمی دانم چراالان خودرابه بی راهه می زنند می خواهم این رابگویم که بنابه دستورتشکیلات بهائیت قبل ازمسلمان شدن می خواست قلم برداردوعلیه اسلام وبه نفع بهائیان بنویسدولی خداخواست تابامطالعه علیه خودبهائی هانوشت .در خصوص برنامه گفتاری وسخنرانی خانم رئوفی چه توجیهی دارند ایشان در مجامع ومراکز متخلفی حاضر شده وسخنرانی خوبی بر علیه بهائیت داشته اند.
۱۱۰-یعنی برای این کارهابرنامه ریزی هم دارند؟کارهائی نظیرنوشتن رمان وغیره؟
* البته!خانم رئوفی اصرارداشت که می خواهم رمان بنویسم وخانم نعیمی گفت حالاکه می خواهی بنویسی علیه مسلمانان بنویس رمان عشقی ننویس
۱۱۱-دراین رابطه آیاآموزش هم دیده بودند؟
*فکرکنم باعناصری ازتشکیلات بهائیت مخصوصاهیئت جوانان جلساتی داشته است اشاره کنم به تائیدنوشته های خانم رئوفی توسط پرویزسیفی وتائیدمهران شناساازبزرگان بهائی همدان
۱۱۲-انگورانداختندکه سرکه بشود،شراب شد؟
* بله،یک چیزدیگری شد
۱۱۳-آیاجایگاه خانواده خانم رئوفی درتشکیلات بهائیت بالاست؟چون ایشان درخاطراتش ادعامی کندبرادرهایش درالمان وافریقاجایگاه بالائی دارند؟
* بله،جایگاه بالائی درتشکیلات بهائیت دارند،البته درست نیست بگوئیم جایگاه بالائی دارند، بلکه سرسپرده ترهستند
۱۱۴-اساساجایگاه خانواده میان بهائیان چگونه است؟اهمیت تعلیم وتربیت اعضای خانواده راچقدرمی دانند؟
* اولا اینکه فرقه وتشکیلات بهائیت خودیک خانواده محسوب می شودکه توسط یک مرکزیت واحداداره می شودودراین جریان مهم خانواده خودفرقه می باشدنه خانواده وابستگان براین اساس اگرخانواده همسوی بانیات واهداف وسیاستهای مرکزیت فرقه باشداهمیت دارددرغیراینصورت ان خانواده پشیزی درنزدسران فرقه ارزش ندارد تعلیم وتربیت اعضای خانواده نیزباید سمت وسوئی همراه باسیاست ونیات مرکزیت فرقه داشته باشد هیچ چیزخارج ازساختارفرقه ای وتشکیلاتی بهائیت به وابستگان اموزش داده نمی شود خلاصه بگویم اموزش دربهائیت کانالیزه شده،هدفمندوکاملایک سویه است تاخروجی ان به عنوان یک انسان رباطیک درجهت اهداف تشکیلات قراربگیرد
۱۱۵-نه،ببینید،الان غرب دربحران هویت به سرمی برد،بحران معنویت هست چون خانواده درانجاجایگاهی ندارد مدت طولانی درکنارهم زندگی کردن اصالتی برایشان ندارد۰دربهائیت این موردچگونه است؟
* همانطورکه درسوال قبلی گفتم خانواده تازمانی که درراستای نیات فرقه ومرکزیت ان باشدمهم است درغیراینصورت ارزشی ندارد به عنوان مثال کسی که طردروحانی می شودو نگاه بهائیهابه او مثل نگاه مردم سالم به فردی جزامی است وتاکیدمطلق به بی مهری وقطع ارتباط است چگونه خانواده ای که طردروحانی شده اندمی تواننددربهائیت ارزش داشته باشند یعنی تمامی ارزشهابستگی به نیات واهداف وسیاستهای سران فرقه دارد
۱۱۶-دراحکامشان ازدواج بامحارم دارند؟
*این یکی ازهمان سوالاتی بودکه من ازسران تشکیلات یاازدائی ام وکسان دیگری پرسیدم،چه قبل ازمسلمان شدن وچه بعدازان من پرسیدم:فرضا من به عنوان فردی افریقائی که هیچ دینی ندارم وشمامرابه بهائیت دعوت کرده ایدومن هم بهائی شدم،حالامی خواهم باخاله خودم ازدواج کنم،حکم شماچیست؟جواب دادندحکم ماحکمی هرکشوری هست طبق همان بایدعمل کند اینجا(درایران)بایدبه حکم اسلام نگاه کنیدواسلام می گویدچنین ازدواجی حرام است پرسیدم پس حکم من افریقائی چه می شود؟درجواب گفتندهمان حکم اسلام است پرسیدم ان افریقائی که نمی تواندبه حکم اسلام عمل کند؟جواب دادندبایدبه قانون کشورخودش نگاه کندومن گفتم پس حکمی که باقانون هرکشوری عوض شودحکم نیست،گرچه دراحکام شماامده است مردفقط نمی تواندبازن بابای خودش ازدواج کندوحکمی نسبت به ازدواج باسایرمحارم نیامده است،پس مسلمانان حق دارندبگویندبهائی باخواهرخودش هم ازدواج می کندچون دراین زمینه هیچ حکمی ندارد
۱۱۷-پس به این سوال تابه حال جواب درست وحسابی نداده اند؟

* خودشان هم نمی دانندومی گویندمگرمی شودانسان باخاله خودش ازدواج کند؟بله ازدیدمن که بامسلمانهازندگی می کنم چنین عملی هرگزاتفاق نمی افتدولی ازدیدکسی که ان سوی کره زمین درامریکامی باشدوپسرهم باپسرازدواج می کندچنین امری اتفاق می افتد،شمابایدبه اوبفهمانید نه به فردی که درجامعه مسلمین است وبه این امراعتقاددارد
۱۱۸-خواهی نشوی رسواهمرنگ جماعت شو!باهمجنس بازهاهم جنس بازی!
*بله،واقعیت استدلالشان همین شعارغلط است،مثلامن پرسیدم که ذبح چگونه بایدباشد؟حکم غذاهائی که می خوریم چگونه است؟می گفتندمعیارمسلمانها گفتم اگرمن امریکارفتم دران صورت حکم چگونه خواهدبود؟جواب دادندبرمعیارامریکائیها
۱۱۹- ازوقتی مسلمان شدیدآیابرنامه مطالعاتی منظمی دارید؟
بله صدصد در حال مطالعه می باشم

۱۲۰-نام چندکتابی راکه بهترتوانسته سوالات شماراجواب دهدومفیدوجامعه بوده برایمان بفرمائید برای بهائیانی که می خواهنداسلام رابشناسند؟
*اول ازهمه ازدیدخودم کتابهای حضرت امام(ره)خیلی خوبندمنتهاازدیدگاه عمومی ترکتابهائی که همه پسندباشندوفلسفی نیزنباشدوهمانطورقابل فهم برای همه باشدکتابهای شهیدمطهری می باشد من انهاراخیلی مطالعه کرده ام ونیزکتابهای اقای قرائتی راتوصیه می نمایم
۱۲۱-حضرت امام(ره)خودشالن بیش ازهمه عمومی تروساده تروعوام فهم صحبت می کردنداگرممکن است مصداقی نام ببرید؟
*من خودنیزقبول می نمایم که کتابهای حضرت امام ساده ترمی باشدامامطالبی که درکتابهای شهیدمطهری نوشته شده دران می توان جواب بیشترسوالات فرقه بهائیت راپیدانمود مثلااگریک بهائی بخواهددرموردامام حسین(ع)چیزی بفهمدمی بایست کتاب حماسه حسینی شهید مطهری رامطالعه نماید درموردکتابهای دیگربه بهائیان توصیه اکیدمی کنم کتابهای اقای مطهری راباعناوین انسان کامل،وحی ونبوت،اخلاق حسنه و …راحتمابخوانند،مخصوصا کتاب اسلام ومقتضیات زمان راچون بهائیان معتقدنداسلام به مرورزمان کهنه شده واقای مطهری بسیارجالب به این موضوع پرداخته وخواننده فهمانیده که اسلام می تواندطبق زمان پیش برود ساکن زمان خودش نیست وبازمان خودش جلومی رودباپیشرفت علم حرکت می نماید،اگریک بهائی همین یک کتاب رابخواندجواب خیلی ازسوالاتش رامی گیرد
۱۲۲-درپایان اگرصحبتی داریدبفرمائید؟
* من اولااز ورود روزنامه وزین وارزشی کیهان به عرصه افشاگری برعلیه بهائیت سپاسگزاری می کنم واز اینکه زمینه ای فراهم گردیدتامن هم قدری ازحرفهای دلم راگفته باشم تشکر می کنم وامیدوارم هم جوانهای مسلمان وهم جوانان بهائی باخواندن کتابهائی مثل کتاب سایه شوم یاهمین مصاحبه ها اولابهائیان به خودشان بیایند ثانیامسلمانهاهم قدرمسلمانی خودرابدانندو وانشاءا… دیگرمتبریان نیزبرای ورودبه این عرصه فعال شوند .
۱۲۳-مابه خوانندگاه نویدچاپ خاطرات شماراهم بدهیم؟
* بله،انشاءا … کارتحریران به اتمام رسیده ودرمرحله ویراستاری وبازنویسی می باشدکه امیدوارم باهمت شماعزیزان منتشرودراختیارخوانندگاه محترم قراربگیردوالسلام .

برای آشنایی با این فرقه ضاله اینجا را کلیک کنید

بردای دانلود سیر نمایشگاهی آشنایی با بهاییت اینجا را کلیک کنید

دانلود اپلیکیشن بهاییت

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار