به گزارش رهیافتگان: اهل بیت(علیهم السلام) مفسران قرآن بودند و اعمال و رفتار و گفتارشان تبیین کننده آیات الهی است.
امام حسین (علیه السلام) در حرکتشان از مدینه تا کربلا در جایگاه های مختلف به تناسب آیاتی را تلاوت نمودند و پس از شهادتشان در کربلا سر مبارکشان بالای نیزه نیز آیاتی تلاوت نمود.
هنگام خروج از مدینه آیه “فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ “( از شهر خارج شد در حالى که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهاى عرض کرد: «پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهایى بخش»)(قصص ۲۱) این آیه درباره حضرت موسی(علیه السلام) است، هنگامی که برای رهایی از شر فرعونیان از شهر خارج شد و به مدین رفت و هر لحظه منتظر حادثه ای بود.
وقتی امام به مکه رسیدند آیه ای را تلاوت کردند که موسی هنگام ورود به مدین خواند: ” وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیل”(و هنگامى که متوجه جانب مدین شد گفت امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.)(قصص ۲۲)
وقتى خبر شهادت مسلم بن عقیل را به حضرت امام حسین(علیه السلام) دادند، چشمهایش پر از اشک شد ولى فوراً این آیه شریفه را تلاوت کردند:” مِنَ الْمُۆْمِنین رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیه فَمِنْهم مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظر وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلًا”(در میان مۆمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضى دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند.)(احزاب ۲۳)
حضرت على اکبر(علیهالسلام) در اثناء رسیدن به کربلا شنیدند که آقا امام حسین(علیه السلام) آیه “انَّا لِلَّهِ وَ انَّا الَیْهِ راجِعُون”(بقره ۱۵۶) را تلاوت مىفرمودند.
وقتی امام به مکه رسیدند آیه ای را تلاوت کردند که موسی هنگام ورود به مدین خواند:” وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیل”و هنگامى که متوجه جانب مدین شد گفت امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند
نقل شده پس از آنکه عبیدالله بن حر جعفی دعوت امام حسین (علیهالسلام) را نپذیرفت و گفت اسبم را به شما هدیه می دهم، امام از وی روى گرداند و فرمودند:”حال که در راه ما از نثار جان دریغ مىکنى، ما نیز به مال تو نیازى نداریم.” سپس این آیه را تلاوت نمود:”ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلّینَ عَضُداً”(و من هیچ گاه گمراهکنندگان را دستیار خود قرار نمىدهم)(کهف ۵۱)
مورّخین و علماء نقل کردند که در آخرین لحظات که سپاه دشمن بر امام حسین (علیه السّلام) یورش بردند، توسط سنان بن أنس سر امام از تن ایشان جدا شد و سر حضرت توسط خولی به نزد ابن زیاد در کوفه برده شد. بعد از چند روزی که سرهای شهداء کربلا به همراه کاروان اسراء در کوفه بود عبیدالله دستور داد که اسراء و سرهای شهدا را به همراهی ۵۰۰ نفر نیرو به شام به نزد یزید بن معاویه بفرستند و در حالی که سرهای شهدا بر روی نیزهها حمل میشد وارد شام شدند و از آنجا به نزد یزید برده شد.
امام حسین
شیخ مفید میفرمایند: بامداد روز بعد که عبیدالله بن زیاد سر از بالش ستم برداشت دستور داد سر مبارک حضرت امام حسین (علیه السّلام) را با دیگر سرها در میان تمام کوچهها و قبیلههای کوفه بگردانند.
زیدبن وأرقم رایت کرده است که من در آن روزی که سرهای شهداء کربلا را در میان کوچههای کوفه بر روی نیزهها حمل میکردند، در میان یک غرفهای نشسته بودم که سر بریده امام حسین(علیه السّلام) را که بر فراز یک نیزه جا داشت از برابرم گذشت و در آن هنگام شنیدم که سر امام حسین آیهای از سوره ی کهف را تلاوت میفرمودند:” أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً”(آیا گمان کردى اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟! )(کهف ۹)
و زمانی که من این آیه را شنیدم گفتم: «به خدا سوگند سر بریده ی شما ای فرزند رسول خدا شگفت آورتر از پیشآمد اصحاب کهف است.
حضرت على اکبر(علیهالسلام) دراثناء رسیدن به کربلا شنیدند که آقا امام حسین(علیه السلام) آیه “انَّا لِلَّهِ وَ انَّا الَیْهِ راجِعُون” را تلاوت مىفرمودند
همچنین نقل شده وقتی کاروان اسراء به همراه سرها در حالی که بر روی نیزهها حمل میشدند و به طرف شام برده میشدند، در بین راه یک مردی یهودی بنام یحیی حرّانی به استقبال این کاروان آمد، ناگاه چشمش به سری افتاد که لب های وی به هم میخورد. راوی میگوید که این یهودی گفت من نزدیکتر رفتم و گوش فرا داشتم که این کلمات را شنیدم “وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ”(آنها که ستم کردند به زودى مىدانند که بازگشتشان به کجاست.) (شعرا ۲۲۷)
یحیی از مشاهده ی این جریان متعجّب شد و پرسید این سر کیست؟ گفتند: آن سر حسین بن علی که مادرش فاطمه دختر پیامبر محمد مصطفی میباشد و در این زمان که یحیی این جریان را دید مسلمان شد.
نقل شده که سر مبارک بر نیزه می خواند: ” فَسَیَکْفیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم “(خداوند، شر آنها را از تو دفع مىکند و او شنونده و داناست.)(۱۳۷)
امام حسین (علیه السّلام) بنده خاص خدا بود که مظلومانه به شهادت رسید و عجیب نیست که خدا برای نشان دادن آیت بودن او و ظالم بودن دشمنانش این کرامت را به او عطا فرموده باشد.
منبع: وب قرآنی