تاریخ انتشار :

امانت

این سکوت حرام است!

هر گاه براى تنظیم سند بدهى، نویسنده‌‏اى نبود، مى‏توان از بدهکار گرو و وثیقه گرفت، خواه در سفر باشیم یا نباشیم. بنابراین جمله‏ى «إِنْ کُنْتُمْ عَلى‏ سَفَرٍ» در آیه ۲۸۳ سوره مبارکه بقره براى آن است که معمولاً در سفرها انسان با کمبودها برخورد مى‏کند. نظیر جمله‏ى «إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِیَّهِ» یعنى هنگامى که مرگ به سراغ شما آمد وصیّت کنید. با اینکه مى‏دانیم وصیّت مخصوص زمان مرگ نیست، لکن آخرین فرصت آن، زمان فرا رسیدن مرگ است.

 

14217625243104168189213146235126253128727150

 

به گزارش رهیافتگان : هر گاه براى تنظیم سند بدهى، نویسنده‏‌اى نبود، مى‏توان از بدهکار گرو و وثیقه گرفت، خواه در سفر باشیم یا نباشیم. بنابراین جمله‏ى «إِنْ کُنْتُمْ عَلى‏ سَفَرٍ» در آیه ۲۸۳ سوره مبارکه بقره براى آن است که معمولاً در سفرها انسان با کمبودها برخورد مى‏کند. نظیر جمله‏ى «إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِیَّهِ» یعنى هنگامى که مرگ به سراغ شما آمد وصیّت کنید. با اینکه مى‏دانیم وصیّت مخصوص زمان مرگ نیست، لکن آخرین فرصت آن، زمان فرا رسیدن مرگ است.

وَ إِنْ کُنْتُمْ عَلى‏ سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا کاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَهٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَلْیُوَدِّ الَّذِی اوْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَهَ وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ (بقره ـ ۲۸۳)

و اگر در سفر بودید و نویسنده‏اى نیافتید، وثیقه‏اى بگیرید و اگر به یکدیگر اطمینان داشتید (وثیقه لازم نیست.) پس کسى که امین شمرده شده، امانت (و بدهى خود را به موقع) بپردازد و از خدایى که پروردگار اوست پروا کند. و شهادت را کتمان نکنید و هر کس آن را کتمان کند، پس بى ‏شک قلبش گناهکار است و خداوند به آنچه انجام مى ‏دهید داناست.

سخن در تنظیم اسناد تجارى‏

این آیه در حقیقت با ذکر چند حکم دیگر در رابطه با مسأله تنظیم اسناد تجارى مکمل آیه قبل است، و آنها عبارتند از:

۱- “هرگاه در سفر بودید و نویسنده‏اى نیافتید (تا اسناد معامله را براى شما تنظیم کند و قرار داد را بنویسد) گروگان بگیرید” (وَ إِنْ کُنْتُمْ عَلى‏ سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا کاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَهٌ).

گرچه از ظاهر آیه در بدو نظر چنین استفاده مى‏ شود که تشریع “قانون رهن” مخصوص سفر است، ولى با توجه به جمله “وَ لَمْ تَجِدُوا کاتِباً” (نویسنده‏اى پیدا نکنید) به خوبى استفاده مى‏ شود که منظور مواردى است که تنظیم کننده سند پیدا نشود، بنابراین هرگاه در وطن هم دسترسى به تنظیم کننده سند، کار مشکلى باشد، اکتفاء کردن به گروگان مانعى ندارد.

هدف این است که معاملات بر پایه و اساس محکمى باشد؛ خواه اطمینان از نظر تنظیم سند و گرفتن شاهد حاصل شود یا از طریق رهن و گروگان.

آنجا که کتمان شهادت و خوددارى از اظهار آن، به وسیله دل و روح انجام مى‏شود، آن را به عنوان یک گناه قلبى معرفى کرده و مى ‏گوید: ” کسى که چنین کند قلب او گناهکار است” (منظور از “قلب” در آیات قرآن، همان روح و عقل است)
در تفاسیر اهل بیت علیهم السلام نیز به این حقیقت اشاره شده، از جمله در منابع معروف حدیث شیعه و همچنین اهل سنت آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله زره خود را در مدینه به عنوان گروگان نزد شخص غیر مسلمانى گذاشت و مبلغى به عنوان وام از او گرفت.«۱»

ضمناً از این استفاده مى‏ شود سواد خواندن و نوشتن در آن محیط به قدرى کم بود که بسیار مى ‏شد در سفرها در تمام قافله یک باسواد وجود نداشت.

۲- گروگان حتماً باید قبض شود و در اختیار طلبکار قرار گیرد تا اثر اطمینان بخشى را داشته باشد، لذا مى‏ فرماید: “گروگانى گرفته شده” (فَرِهانٌ مَقْبُوضَهٌ).

در تفسیر عیاشى از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم که فرمود: “لا رهن الا مقبوض”، “رهنى وجود ندارد مگر آنکه طلبکار او را تحویل بگیرد.”«۲»

۳- سپس به عنوان یک استثناء در احکام فوق مى‏ فرماید: “اگر بعضى از شما نسبت به بعضى دیگر اطمینان داشته باشد (مى ‏تواند بدون نوشتن سند و رهن با او معامله کند و امانت خویش را به او بسپارد) در این صورت کسى که امین شمرده شده است باید امانت (و بدهى خود را به موقع) بپردازد و از خدایى که پروردگار اوست بپرهیزد” (فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَلْیُوَدِّ الَّذِی اوْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ).امانت

آرى همان گونه که طلبکار به او اعتماد کرده، او هم باید اعتماد و اطمینان او را محترم بشمرد و حق را بدون تأخیر ادا کند و تقوا را فراموش ننماید.

قابل توجه اینکه در اینجا طلب طلبکار به عنوان یک امانت، ذکر شده که‏ خیانت در آن، گناه بزرگى است.

۴- سپس همه مردم را مخاطب ساخته و یک دستور جامع در زمینه شهادت بیان مى‏ کند و مى‏فرماید: “شهادت را کتمان نکنید و هر کس آن را کتمان کند، قلبش گناهکار است” (وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَهَ وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ).

بنابراین کسانى که از حقوق دیگران آگاهند، موظفند به هنگام دعوت براى اداى شهادت آن را کتمان نکنند، بلکه بسیارى معتقدند در مورد حقوق مردم بدون دعوت نیز باید اداى شهادت کرد.

روشن است که اداى شهادت واجب کفایى است، یعنى اگر بعضى اقدام بر آن کنند به گونه‏اى که حق با آن ثابت شود، از گردن دیگران ساقط خواهد شد.

و ازآنجا که کتمان شهادت و خوددارى از اظهار آن، به وسیله دل و روح انجام مى‏ شود، آن را به عنوان یک گناه قلبى معرفى کرده و مى‏ گوید: “کسى که چنین کند قلب او گناهکار است.” (منظور از “قلب” در آیات قرآن، همان روح و عقل است.)

و باز در پایان آیه براى تأکید و توجه بیشتر نسبت به حفظ امانت و اداى حقوق یکدیگر و عدم کتمان شهادت هشدار داده، مى ‏فرماید: “خداوند نسبت به آنچه انجام مى‏ دهید دانا است” (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ).

ممکن است مردم ندانند چه کسى قادر بر اداى شهادت است و چه کسى نیست، و نیز ممکن است مردم ندانند در آنجا که اسناد و گروگانى وجود ندارد، چه کسى طلبکار و چه کسى بدهکار است، خداوند همه اینها را مى ‏داند و هر کس را طبق اعمالش جزا مى‏ دهد.

“شهادت را کتمان نکنید و هر کس آن را کتمان کند قلبش گناهکار است” (وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَهَ وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ)
پیام‏های این آیه:

۱ـ شرط وثیقه، بدست گرفتن و در اختیار بودن است. «مَقْبُوضَهٌ» (امام باقر علیه السلام فرمود: «لا رهن إلّا مقبوضه» رهن، بدون قبض نمى ‏شود.) (تهذیب، ج ۷، ص ۱۷۶)

۲ـ کار از محکم‏ کارى عیب نمى‏ کند، در برابر طلب، وثیقه بگیرید. «فَرِهانٌ مَقْبُوضَهٌ»

۳ـ جایگاه افراد در احکام تفاوت دارد. براى ناشناس رهن و براى افراد مطمئن بدون رهن. «فَرِهانٌ مَقْبُوضَهٌ فَإِنْ أَمِنَ»

۴ـ نگذارید اعتمادها و اطمینان‏ها در معاملات سلب شود. «فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَلْیُوَدِّ الَّذِی اوْتُمِنَ»

فلسفه رهن گرفتن، اطمینان است که اگر بدون آن اطمینان بود، رهن گرفتن ضرورتى ندارد.

۵ـ افراد آگاه به حقوق مردم، در برابر مظلومان مسئولند. «وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَهَ»

۶ـ آنجا که بیان حقّ لازم است، سکوت حرام است. «وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ»

۷ـ انحراف درونى، سبب انحراف بیرونى مى ‏شود. قلب گناهکار، عامل کتمان گواهى مى ‏شود. «وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ»

۸ـ ایمان به اینکه خداوند همه کارهاى ما را مى ‏داند، سبب پیدایش تقوا و بیان حقایق است. «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ»

 

 

پی نوشت ها:

۱) تفسیر ابو الفتوح رازى، جلد ۲ صفحه ۴۲۰ و تفسیر مراغى، ذیل آیه مورد بحث.

۲) نور الثقلین، جلد ۱ صفحه ۳۰۱٫

منابع:

تفسیر نور، ج ۱

تفسیر نمونه، ج ۲

تفسیر ابو الفتوح رازى، جلد ۲

نور الثقلین، جلد ۱

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار