به گزارش رهیافتگان: سفر به مشهد حسی عجیب را درونم زنده کرد و همین سفر باعث تحول در زندگی ام شد.
۷ سال پیش که چشمم به حرم امام رضا(علیه السلام) افتاد دلم لرزید، با این که مسلمان نبودم و از هیچ دین و مذهبی پیروی نمی کردم اما دلم می خواست مسلمان شوم تا این که ۸ ماه پیش به ایران آمدم و با دوستم به مسجدی در آستارا رفتم و در آن جا به امام جماعت گفتم می خواهم مسلمان شوم و قرار شد ابتدا با دین مبین اسلام آشنا شوم، از امام جماعت مسجد مشاوره گرفتم که باید چه کارهایی برای مسلمان شدن انجام دهم.
هر وقت دلم برای ایران و حرم امام رضا(علیه السلام) تنگ می شود قرآن می خوانم و چون زبان عربی ام کامل نیست قرآن را به زبان ژاپنی یا ترجمه فارسی آن را می خوانم. خواندن نهج البلاغه را دوست دارم و برای حل مشکلاتم از امام رضا(علیه السلام) کمک می خواهم.
هر بار به ایران می آیم اول به مشهد می روم تا با امام رضا(علیه السلام) دیداری تازه کنم. وقتی در ژاپن هستم دلم برای امام رضا(علیه السلام) تنگ می شود، درد دل هایم را در نامه ای با امام رضا(علیه السلام) در میان می گذارم و نامه ای به او می نویسم.
در نامه ای برای امام رضا(علیه السلام) نوشتم؛ وقتی چراغ های حرمت را می بینم خیلی آرام می شوم چرا که این چراغ ها یعنی نور و مهر تو. این نورها، نور مهربانی است و هر موقع نور امام رضا(علیه السلام) را می بینم حس می کنم دلم برای او تنگ می شود. این نامه برنده جشنواره بین المللی امام رضا(علیه السلام) شد.