به گزارش رهیافتگان: تهدید و هشدارهای قرآن نسبت به پیامبر، به منظور جلوگیری از بروز و رشد غلوّگرایی و نسبت ناروای خدایی به اولیاست. آن گونه که در ادیان دیگر، مردم به غلوّ، عیسی علیه السلام را فرزند خدا و فرشتگان را دختران خدا میدانستند.
وَلَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ بِکُلِّ آیَهٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَکَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَهَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذَاً لَّمِنَ الظَّالِمِینَ (بقره ـ ۱۴۵)
و (ای پیامبر!) اگر هر گونه آیه، (نشانه و دلیلی) برای (این گروه از) اهل کتاب بیاوری، از قبلهء تو پیروی نخواهند کرد، و تو نیز پیرو قبله آنان نیستی، (همانگونه که) بعضی از آنها نیز پیرو قبله دیگری نیست. و همانا اگر از هوسهای آنان پیروی کنی، پس از آنکه علم (وحی) به تو رسیده است، بیشکّ در این صورت از ستمگران خواهی بود.
این آیه، از عناد و لجاجت اهل کتاب پرده برداشته و سوگند یاد میکند که هر چه هم آیه و دلیل برای آنان بیاید، آنها از اسلام و قبله ی آن پیروی نخواهند کرد. چون حقیقت را فهمیدهاند، ولی آگاهانه از پذیرش آن سر باز میزنند.
تهدید و هشدارهای قرآن نسبت به پیامبر، به منظور جلوگیری از بروز و رشد غلوّگرایی و نسبت ناروای خدایی به اولیاست. آن گونه که در ادیان دیگر، مردم به غلوّ، عیسی علیه السلام را فرزند خدا و فرشتگان را دختران خدا میدانستند.
آنها به هیچ قیمت راضی نمیشوند
در تفسیر آیه قبل خواندیم که اهل کتاب میدانستند تغییر قبله از بیت المقدس به سوی کعبه نه تنها ایرادی بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیست، و از نشانههای حقانیت او است زیرا در کتاب های خود خوانده بودند پیامبر موعود به سوی دو قبله نماز میخواند ، ولی تعصب ها نگذاشت آنها حق را بپذیرند.
اصولاً انسان تا زمانی که تصمیمگیری قبلی روی مسائل نکرده باشد، قابل تغییر است و میتوان با دلیل و منطق یا ارائه معجزات، عقیده او را تغییر داد و حقیقتی را برای او اثبات نمود.
اما هنگامی که موضع خود را قبلاً به طور قطع مشخص کرده، مخصوصاً در مورد افراد متعصب و نادان، چنین کسانی را به هیچ قیمت نمیتوان تغییر داد.
لذا قرآن در آیه مورد بحث با قاطعیت میگوید:” سوگند که اگر هر گونه آیه و نشانه و دلیلی برای (این گروه از) اهل کتاب بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد” (وَلَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ بِکُلِّ آیَهٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَکَ).
بنابراین خود را خسته مکن که آنها به هیچ قیمت تسلیم حق نخواهند شد چرا که روح حقیقتجویی در آنها مرده است.
متأسفانه همه پیامبران الهی با این گونه افراد روبرو بودهاند که یا از ثروتمندان با نفوذ بودند، یا دانشمندان منحرف و دنیاپرست و یا عوام جاهل و متعصب!
تهدید و هشدارهای قرآن نسبت به پیامبر، به منظور جلوگیری از بروز و رشد غلوّگرایی و نسبت ناروای خدایی به اولیاست. آن گونه که در ادیان دیگر، مردم به غلوّ، عیسی علیه السلام را فرزند خدا و فرشتگان را دختران خدا میدانستند
بعداً اضافه میکند:” تو نیز هرگز تابع قبله آنها نخواهی شد” (وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ).
یعنی اگر آنها تصور میکنند با این قال و غوغاها بار دیگر قبله مسلمانان تغییر خواهد کرد کور خواندهاند، این قبله همیشگی و نهایی مسلمین است.
و این تعبیر در واقع یکی از طرق پایان دادن به جنجال های مخالفین است که انسان با قاطعیت بایستد و نشان دهد با این سر و صداها در مسیر خود هیچ گونه دگرگونی ایجاد نخواهد کرد.
سپس میافزاید: و آنها نیز آن چنان در عقیده خود متعصبند که” هیچ یک از آنها پیرو قبله دیگری نیست” (وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَهَ بَعْضٍ).
نه یهود از قبله نصاری پیروی میکنند و نه نصاری از قبله یهود.
و باز برای تأکید و قاطعیت بیشتر به پیامبر (صلی الله علیه و آله) اخطار میکند که” اگر پس از این آگاهی که از ناحیه خدا به تو رسیده ، تسلیم هوس های آنان شوی و از آن پیروی کنی مسلماً از ستمگران خواهی بود” (وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذَاً لَّمِنَ الظَّالِمِینَ).
در قرآن نظیر این گونه خطاب ها که به صورت قضایای شرطیه است ، نسبت به پیامبر مکرر دیده میشود و هدف آن در واقع سه چیز است:
نخست اینکه همگان بدانید در قوانین الهی هیچ گونه تبعیض و تفاوتی در میان مردم نیست، و حتی پیامبران نیز مشمول این قوانین هستند، بنابراین اگر به فرض محال، پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم انحرافی از حق پیدا کند، مشمول کیفر پروردگار خواهد شد، هر چند چنین فرضی در مورد پیامبران با آن ایمان و علم سرشار و مقام تقوا و پرهیزکاری امکانپذیر نیست، (و به اصطلاح قضیه شرطیه دلالت بر وجود شرط نمیکند).
دیگر اینکه سایر مردم حساب خود را کاملاً برسند و بدانند جایی که پیامبر چنین است آنها چگونه مراقب مسئولیت های خویش باشند، و هرگز نباید تسلیم تمایلات انحرافی دشمنان و جار و جنجال های آنها شوند.
سوم اینکه روشن شود پیامبر نیز از خود اختیار هیچ گونه تغییر و دگرگونی در احکام خدا ندارد و به اصطلاح چنان نیست که بشود با او به کنار آیند و سازش کنند ، بلکه او هم بندهای است سر بر فرمان پروردگار.
آنها نیز آن چنان در عقیده خود متعصبند که” هیچیک از آنها پیرو قبله دیگری نیست” (وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَهَ بَعْضٍ). نه یهود از قبله نصاری پیروی میکنند و نه نصاری از قبله یهود
پیامهای آیه:
۱ ـ لجاجت و تعصّب، مانع تفکّر، استدلال و حقبینی است. آنان نه تنها نسبت به اسلام تعصّب میورزند، در میان خودشان نیز عناد و لجاجت دارند. «ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ» ، «وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَهَ بَعْضٍ»
۲ ـ در برابر هیاهو و غوغای مخالفان نباید تسلیم شد و برای مأیوس کردن دشمنان، قاطعیّت لازم است. «وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ»
۳ ـ یهود و نصارا هر یک دارای قبله ی ویژهای بودند. «وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَهَ بَعْضٍ»
۴ ـ انحراف دانشمندان، بسیار خطرناک است. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»
۵ ـ علم، به تنهایی برای هدایت یافتن کافی نیست، روحیّه ی حقّ پذیری لازم است. یهود صاحب کتاب بودند، ولی با وجود تعصّب نابجا، این علم چارهساز نشد. «أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»
۶ ـ پیامبر، حقّ تغییر قانون الهی را بر اساس تمایلات مردم ندارد. «أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»
۷ ـ آئین اسلام از سرچشمه ی علم واقعی است. «جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»
۸ ـ قوانینی شایسته پذیرش و پیروی هستند که از هواهای نفسانی پیراسته و بر پایه ی علم بنا شده باشند. «لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»
۹ ـ قانون، برای همه یکسان است. اگر بر فرض پیامبر نیز تابع هوی و هوس شود، گرفتار کیفر خواهد شد. «إِنَّکَ إِذاً»
۱۰ ـ با وجود قانون الهی، پیروی از خواستههای مردم ظلم است. «إِذاً مِنَ الظَّالِمِینَ»
منابع:
تفسیر نور ج ۱
تفسیر نمونه ج ۱
برگرفته از سایت تبیان-وب قرانی