تاریخ انتشار :

سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

میزان زیبایی هرکس به میزان انتسابش به زیبایی مطلق است

بعضی ها دین را تکلیفی پذیرفته اند و بعضی کارها را انجام می دهند و برخی دیگر را انجام نمی دهند. و اصلاً کاری را با عشق انجام نمی دهند. افراد عاشق تمام انتخابها، ارتباطات، افکار و رفتارشان بر اساس آسمان است.

 به گزارش رهیافته (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان) جلسات گذشته حدیثی طولانی از عبدالله بن عمر که از پیامبر«سلام‌الله علیها» نقل کرده بود درباره ی آثار محبت به علی «علیه‌السلام» بیان کردیم که به ادامه ی آن می پردازیم:«… الا و من احب علیا جاز الصراط کاالبرق الخاطف» کسی که محب علی «علیه‌السلام» باشد مانند برق جهنده از صراط عبور می کند. دنیا متن جهنم بوده و صراط از متن جهنم عبور می کند و ما در حال حاضر در متن جهنم یعنی دنیا می باشیم. صراط همان چهارده معصوم و خانواده آسمانی ماست. که ما استقامت در آن را هر روز در نماز می خواهیم: «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم» در واقع ما از خدا می خواهیم که تابع فرهنگ اهل بیت «علیه‌السلام» باشیم و غیر از آنها از کسی اطاعت نکنیم. پس انسانی که نماز می خواند باید همه ی کارهایش متناسب با ایشان باشد. و اگر غیر از این باشد به دروغ می گوید:« اهدنا الصراط المستقیم» و تناسبی با شیعه بودن ندارد.

کسی که راست می گوید الگوهایش معصومین«علیه‌السلام»، صلحا، شهدا هستند. شهدایی که از همه¬ی دنیای خود گذشته و تا مقام”عنداللهی ” رفتند. بین ما و محضر خدا هیچ فاصله ای جز علایق دنیایی ما نیست. گذشتن از تعلقات انسان را در آغوش خدا قرار می دهد. آیه ۲۴سوره توبه ۸ مورد را بیان می کند که حایل بین ما و خدا هستند که پدران، فرزندان، برادران، همسران، خاندان و عشیره، اموال ، تجارت ومساکن می باشند. شهید به این فوز عظیم نایل شده که از تمام تعلقات هشت¬گانه به خاطر خدا گذشته است. امام باقر«علیه‌السلام» می فرمایند:« من طلب شهاده بصدق النیه مات شهیدا و لو کان علی فراشه» کسی که طالب شهادت است با صدق نیت، شهید از دنیا می رود ولو اینکه در رختخواب بمیرد. چنین شخصی حتماً خدا، رسول و جهاد در راه خدا عزیز تر از آن تعلقات هشت گانه می باشد پس به هر صورتی بمیرد شهید از دنیا رفته است. جهاد باید تفریح مؤمن باشد نه تکلیف که اگر از آنها برداشته شد خوشحال شوند. کسی که دلداده ی خداست اوقات فراغتش هم به بطالت نمی گذرد یا در فعالیتهای عبادی است یا انجام وظایفش در برابر دیگران. وقت گذاشتن با خانواده و چای و میوه خوردن با آنها هم از بزرگترین عبادتهاست. و کفاره گناهان است و لازم نیست که در جمع خانواده حتماً حرفهای آسمانی مطرح شود. حرفهای زمینی و روزمره هم ثواب دارد. مقام انسانها از نوع لذتهایش معلوم می شود. کسانی که دغدغه ها و افکار بزرگ دارند به فرمایش علی «علیه‌السلام» در بهشت هم درجه ی شان می باشند این افراد گرفتاری های وهمی، خیالی و حسی ندارند زیرا بشدت مشغول پرداختن به خانواده ی آسمانی می¬باشند وقتی ندارند که صرف امور دنیایی نمایند. اما بعضی افراد به شدت وابسته هستند باید برای هر قطع وابستگی برای آنها دلیل آورد و معلوم هم نیست قبول کنند یا نه.

دیدن فیلمها و سریالهایی که نویسنده و کارگردان دغدغه ی پیام رسانی فطری به مخاطب را ندارند و صرفاً جهت سرگرمی تهیه شده اند باعث غفلت است. کسی که در مقام عقلانی و فوق عقلانی است تمایلی به چنین فیلمهایی ندارد. اینکه می فرمایند محب علی«علیه‌السلام» مانند برق جهنده از صراط می گذرد یعنی به حدی محو خانواده ی آسمانی است که وقت دنیا را ندارد. اما بعضی دیگر خیلی باید تلاش کنند تا بعد از سالها موفق به نظم در نماز اول وقت شوند. اینها محبتشان بسیار ضعیف است. محبین اهل بیت«علیه‌السلام» ممکن است که دچار انواع گرفتاریهای دنیایی باشند که اینها مشکل حساب نمی-شوند. گرفتاری حقیقی غوظه خوردن در حرام است واین که برای کنار گذاشتن هر کدام از گناهان باید سالها وقت صرف کند. ولی اگر عشق علی «علیه‌السلام» به دل انسان بیفتد دیگر نیازی به این تلاشها نیست. انسان از محبتش می تواند میزان معرفتش را ارزیابی کند زیرا محبت تابع معرفت است.

اینکه غمها و شادی های انسان از چه اموری ناشی می گردد تعیین کننده ی قیمت انسان است. محب امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» تمام تفریحات و برنامه ریزی هایش آسمانی است. ممکن است در طبیعت هم سیاحت کند اما در همان زمان هم در حال برنامه ریزی است که از چه طریقی می¬تواند دل امام زمان«علیه‌السلام» را بدست آورد. چنین شخصی مصداقی از «اسیر الله» است که در جلسه پیش توضیح دادیم که اصلاً فرصت پرداختن به خیال و وهم و … را ندارد نه اینکه لازم باشد با چنین اموری مبارزه کند بلکه حتی هنگام خواب هم در حال نقشه و برنامه ریزی برای اهداف بلند است ما باید تمام مراتب حسی، خیال، وهم و عقل را تقدیم خدا کنیم. اینگونه است که حتی اگر درگیر بیماری های سخت هم باشد در اختیار خداوند است. شهید چمران در واپسین لحظات عمر خطاب به دست و پایش می گفت که یک عمر شما را اذیت کردم کمی تحمل کنید از دست من راحت می شوید.

افراد این چنینی علیرغم همه مشکلات همیشه شاد و با نشاط هستند. مؤمن حقیقی هم علامت ایمانش به تعبیر قرآن شادی و آرامش است. در اسلام جهاد برای افراد پیر و بیمار واجب نیست. ولی در جبهه های ما افراد پیر و کسانی که توان جسمی درستی نداشتند و حتی مجروح و جانباز بودند حضور داشتند حتی کسانی که سن آنها اقتضاء نمی کرد در شناسنامه ی خود دست برده تا بتوانند در جبهه حضور یابند در صورتی که در تمام ارتشهای جهان سرباز ها دنبال بهانه ای هستند تا به جبهه های جنگ نروند. زمان دفاع مقدس یکی از رزمندگان از خانواده ی بسیار مرفه بود (که البته معجزه ی خداست: « یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی» خداوند زنده را از دل مرده و مرده را از دل زنده بیرون می آورد. اینگونه خداوند از پدر و مادری بی قید چنین فرزندی بوجود می آورد همانگونه که «ادواردو آنیلی» در چنین خانواده ای تا شهادت هم پیش می رود. کما اینکه از دل زنده، مرده بوجود می آورد و از پدر معصوم دشمن خدا بوجود می آورد) والدین آن رزمنده به سراغ او آمده ولی او به همراه آنها بازنگشت وقتی به مرخصی رفته بود آنها برای دلگرمی او و ممانعت از رفتن او به جبهه برایش ویدئو و موتور سیکلت تهیه کرده بودند و او هر دو را به جبهه آورده بود. اما الان جوانان ما گاهی تردید دارند که موسیقی حرام گوش کنند یا نه، وارد اینترنت شوند و … استاد و مطالعه و برنامه گرفتن و … خوب هستند ولی از معدّاتند انسان تا عاشق خدا نشده و «لا اله الا الله» را نفهمد و اینکه دل ما دلبری جز خدا ندارد و … تلاشهای دیگرش فایده ای ندارند. شاید انسان را از جهنم نجات دهند ولی خیلی با عاشق شدن فاصله دارد. کسی نامه نوشته بود که نمی تواند به بازیهای کامپیوتری غلبه کند. یعنی واقعاً وقت انسان اینقدر بی ارزش است؟ حسین فهمیده ۱۳ساله اصلاً اهل بازی نبود. در روایت داریم که خدا جوانی را که جوانی نمی کند را دوست دارد. یعنی از جوانی اش برای عشق متعالی استفاده می کند. مانند حضرت قاسم «علیه‌السلام» و حضرت علی اکبر«علیه‌السلام» و حسین فهمیده های دفاع مقدس خودمان. امام صادق «علیه‌السلام» وقتی حالتهای عبادی فرزندشان امام کاظم«علیه‌السلام» را در حین همراهی کردن با بچه های هم سن خود می دیدند می فرمودند: پدرم فدای کسی که اهل لهو و لعب نیست: «بابی من لا یلهوا و لا یلعب.» ما محبت ها و دلدادگی هایمان بسیار کم است.

متأسفانه ما محبتمان کم است اگر عشق و دلدادگی داشته باشیم اصلاً گرفتار جهنم نمی شویم. خوابها، افکار و خیالاتمان از این جهت منفی است که دلبسته ی طبیعت هستیم و عاشق نشدیم. و به ما گفته شده که اگر می خواهی از صراط مانند برق عبور کنی باید عاشق شوی. برای عاشق همه چیز شادی آور و لذتبخش است و دیگر زود رنج و حساس نیست. انسان بد خلق استعداد هایش را ضایع می کند و خدا می داند که با قبر و قیامتش چه می کند. کسانی که اهل کینه ورزی و نقشه کشیدن برای انتقام از دیگران هستند خیلی کوچک و ضعیف هستند. کسی که ادعای کار برای امام زمان «علیه‌السلام» را می کند و با کوچکترین فشاری عقب نشینی می کند برای خودش آمده و عاشق خودش است. عشق درمان همه بیماریهای روحی و اخلاقی است بدون زحمت و مرارت و اینگونه است که انسان از صراط مانند برق خاطف عبور می کند. برای همین در قرآن به پیامبر«سلام‌الله علیها» امر شده که بگوید اجر رسالتم «موده فی القربی» است. کسانی که اهل مودت نیستند ولی یکسره قرآن و نماز و … هم می خوانند با وجود این دلهایشان پر از غصه و ناراحتی است. علت ضعف جامعه شیعه، ظلم، آلودگی و بی عدالتی و این است که عشق به اهل بیت «علیه‌السلام» به آن حد لازم خود نرسیده است. اگر عشق به اهل بیت «علیه‌السلام» باشد هیچ کس به زیر دست خود ظلم نمی کند. کسی تلاش نمی کند رئیسی را از مقامش عزل کند تا خودش جانشین او شود… دلداده ی اهل بیت«علیه‌السلام» شاد و قوی و قدرتمند است نه یک شخص پر نخوت و متکبر یا ضعیف و زود رنج و …

اگر عشق به خدا و ائمه «علیه‌السلام» به انسان قدرت و شادی ندهد شخص عاشق آنها نیست بلکه عاشق خودش است. بعضی ها دین را تکلیفی پذیرفته اند و بعضی کارها را انجام می دهند و برخی دیگر را انجام نمی دهند. و اصلاً کاری را با عشق انجام نمی دهند. افراد عاشق تمام انتخابها، ارتباطات، افکار و رفتارشان بر اساس آسمان است. و هیچ کاری را تکلیفی انجام نداده و به یکایک وظایفش عاشقانه عمل نمی کند. و از صحنه های جهنم آفرین سریع عبور می کند. این افراد تکیه اشان به خانواده¬ی آسمانی شان است. کسی که با خانواده ی آسمانی در دنیا رابطه برقرار نمی کند در آخرت هم به کار او نمی آیند. آیه ی ۲۴سوره توبه آینه ی ماست. اگر سه معشوق اصلی که نام برده (خدا ،رسول و جهاد در راه خدا) برای ما از هر چیز و هر کس عزیزتر بودند باطن ما خوب است و گرنه که وضع خوبی نداریم. پاسخ همه ی سئوالها برای خوب شدن و متعالی شدن فقط یک چیز است و آن این است که عاشق شویم. میزان زیبایی هرکس به میزان انتسابش به زیبایی مطلق است. ببینیم که کمالات خوک و میمون در او تجلی دارد. با دستورات اساتید مختلف راه را گم نکنید. آخرت حرف هر استاد عرفانی عشق و دلدادگی است. حسین فهمیده با عشق، ره صد ساله را یک شبه رفته است. و این عشق یک دشمن دارد و آن هم گناه است و از آن بدتر تنبلی و بی حوصلگی است. باید با تلقین دل را راه انداخت. دل که راه بیفتد کار راحت می شود و انسان حجم زیادی از کارهای منفی را کنار گذاشته و زیبا و قدرتمند می شود. اگر عشق را از دینداری بگیریم دین ما را تبدیل به انسانهای بدبخت و غصه دار و مفلوک می کند. انسان باید خودش را شناخته و قدر خود را بداند.

منبع:منتظران منجی

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار