تاریخ انتشار :

دانشگاه میشیگان آمریکا

کتاب ؛جهاد، افراط گرایی، و الحاد نو

نویسنده کتاب «جهاد، افراط گرایی، و الحاد نو» با رویکردی کاملا علمی و به دور از ادبیات جدلی و یا خطابی به نقد و بررسی برخی مدعیات جریان «الحاد جدید» علیه دین اسلام می‌پردازد.

   به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان)  کتابJihad, Radicalism, and the New Atheism  )جهاد، افراط گرایی، و الحاد نو( نوشته محمد حسن خلیل دانشیار رشته اسلام شناسی و استاد مدعو حقوق دانشگاه میشیگان آمریکا است. این کتاب توسط انتشارات دانشگاه کمبریج در ماه‌های ابتدایی سال ۲۰۱۸ میلادی در سه بخش (هشت فصل) به علاوه مقدمه و مؤخره، در ۱۸۵ صفحه به تبع رسیده است.

این اثر از آن رو در نوع خود کم نظیر است که مولف از جایگاه یک اسلام پژوه مسلمان و با رویکردی کاملا علمی و به دور از ادبیات جدلی و یا خطابی به نقد و بررسی برخی مدعیات جریان «الحاد جدید» علیه دین اسلام می‌پردازد.

خلیل کوشش دارد با تکیه بر اصول تحقیق دانشگاهی اهم نظریات ضد اسلامی چند تن از سرشناس‌ترین ملحدین معاصر را رد کرده و نشان دهد عمده مدعیات ایشان نشأت گرفته از فهم ناصحیح و یا مغالطه و تحریف متن قرآن و احادیث است.

بخش اول: مفهوم جهاد در قرآن، احادیث و نظر فقها

در فصل اول نویسنده به تبیین معنای واژه «جهاد» در بستر تاریخ صدر اسلام توجه دارد و می‌کوشد با اتکا بر آیات قرآن کریم سیر تاریخی تحول مفهوم جهاد در دوران حیات پیامبر اکرم (ص) را توضیح داده و برای خواننده ناآشنا با تاریخ اسلام آیات مربوط به جهاد را در بستر تاریخی خود شرح نماید.

خلیل در این بخش با توجه خاص به آیاتی که عموما دستمایه حمله به اسلام قرار گرفته‌اند، تلاش دارد فهم صحیحی از بافتار تاریخی ماجرا به خواننده ارائه دهد. به صورت خاص آیات بقره ۱۹۰-۱۹۳، نساء ۸۹-۹۱ و توبه ۵ که در آنها خداوند صراحتا به قتل مشرکین و کفار دستور می‌دهد در این فصل مورد توجه و بررسی قرار گرفته‌اند.

در ادامه مولف به مقایسه و نقد دیدگاه‌های مختلف مفسرین مسلمان درباره این آیات و فهم ایشان از «جهاد با کفار» پرداخته و در یک دسته بندی کلی، دیدگاه علمای اسلام درباره آیات جهاد را به دو دسته تقسیم می‌کند: دسته اول گروهی که معتقدند جهاد با کفار در سیره پیامبر صرفا دفاعی بوده و جهاد مسلحانه مورد اشاره در این آیات محدود به مواردی می‌شود که در آنها کفار آغازگر جنگ هستند و یا عهد شکنی کرده‌اند. و گروه دوم از مفسرین و علمای مسلمان که حدود تعیین شده در این آیات را صرفا متعلق به زمان ابتدایی غزوات می‌دانند و معتقدند جهاد با غیر مسلمانان (جهاد ابتدایی) تا تسلیم کامل ایشان باید ادامه پیدا کند.

فصل دوم به شرح مفهوم جهاد در فقه اسلامی اختصاص دارد. در این فصل خلیل تصویری کلی از چند صدایی و گوناگونی نظریات فقهای اسلامی در باب جهاد را متذکر می‌شود.

وی در ابتدای این فصل با اشاره به اینکه گروه هایی چون القاعده و داعش خود را پیرو فقه اهل سنت (و نه شیعی) می‌دانند، بررسی خود را صرفا معطوف به آرا فقهی اهل سنت کرده است. وی در ادامه به بررسی اختلاف نظرات فقهی و تفاوت های بعضا عمیق میان نظرات فقهای اسلامی پرداخته و به عنوان مثال اختلاف فتوای میان مفتی عربستان (بن باز) و رئیس الازهر (قرضاوی) در ماجرای صلح اعراب و اسرائیل دهه نود میلادی را به عنوان نمونه‌ای از چندصدایی در جامعه اسلامی مطرح می‌کند.

در انتهای این فصل نیز اختلاف نظرات فقهی در باب مسائلی چون نحوه برخورد با زنان و کودکان و اسرای جبهه دشمن، مجاز بودن استفاده از سلاح‌های غیر متعارف و همچنین موارد دیگر را مختصرا مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد. در نهایت هدف مولف نشان دادن تفاوت دیدگاه ها و یکسان نبودن فتوای فقهای اهل سنت در این مسائل است و همچنین اشاره به این موضوع که نگاه فقهی گروه هایی چون القاعده و داعش به موضوع جهاد در اسلام جریان غالب جهان اسلام نبوده و نظر اکثریت اهل سنت را نیز نمایندگی نمی‌کند.

بخش دوم: بن لادن، یازدهم سپتامبر و داعش

فصل‌های سوم و چهارم کتاب به زندگی بن لادن و دیدگاه‌های وی در مورد حملات یازده سپتامبر و نقد و نظر علمای اسلام در این موضوع اختصاص یافته است. نویسنده سیر تحولات زندگی بن لادن از زمانی که وارث ثروت عظیم پدر خود در عربستان شد و سپس پیوستن او به گروه‌های مجاهد در فلسطین و سپس افغانستان و در نهایت اختلاف وی با خاندان سعودی را مورد توجه و کنکاش قرار داده است.

دولت سعودی در سال ۱۹۹۰ پیشنهاد بن لادن برای تشکیل جبهه ای از مجاهدین مسلمان برای دفاع از عربستان در مقابل تجاوز احتمالی صدام حسین را رد می کند و به جای وی دست یاری به سوی دولت آمریکا دراز می نماید. به زعم نویسنده ضدیت بن لادن با خاندان سعودی و سپس دولت آمریکا در پی حضور نظامی آن کشور در جزیره العرب شدت گرفت. بن لادن که در دوران مبارزات خود بر علیه نیروهای شوروی در افغانستان آمریکا را در کنار و حامی خود می دید، بعد از این آمریکا را به عنوان کشوری متجاوز محسوب کرده و رویکرد خود را با آنها متناسب با وقایع منطقه تغییر داد.

در سال ۱۹۹۴ و در پی همین فعالیت ها بود که فهد پادشاه عربستان از وی خلع تابعیت کرد. در نهایت در سال ۱۹۹۶ بن لادن پس از اخراج از سودان (با فشار آمریکا و عربستان) به افغانستان مهاجرت کرد و در آنجا اعلامیه خود مبنی بر جهاد با آمریکا را صادر نمود. در طول سال های منتهی به حوادث یازده سپتامبر، وی در مصاحبه و اطلاعیه های خود جهاد با آمریکا را در قالب جهاد دفاعی معرفی می کرد و فعالیت های خود را در قالب دفاعی و در مقابل حملات نیروهای غربی به کشورها و منافع جهان اسلام توجیه می کرد.

در سال ۱۹۹۸، فتوای مشهور وی به همراه جمعی از هم فکرانش منتشر شد که در آن مبارزه و کشتن نه تنها سربازان بلکه همه شهروندان آمریکایی و اسرائیلی را برای مسلمانان واجب بر می شمرد. توجیه وی در همراه کردن شهروندان با نظامیان آن بود که ایشان در انتخاب و تصمیم سیاستمداران خود شریک هستند. بعد از حوادث تروریستی یازده سپتامبر نیز وی آن حملات را دفاعی توصیف کرد و کشتن شهروندان آمریکایی را جوابی در مقابل کشتار شهروندان عراقی و مسلمانان سایر کشورها محسوب نمود.

هدف خلیل از ارائه این بحث تاریخی اثبات مدعایش در مورد تاثیر فضای سیاسی (و نه صرفا اسلامی) در حملات تروریستی یازدهم سپتامبر است.در فصل چهارم مولف با استناد به نظرات اکثریت علمای اسلام (اکثرا سنی مذهب) در محکومیت حوادث یازده سپتامبر، نظرات فقهی بن لادن و پیروان او را به عنوان نظراتی شاذ و از نظر بسیاری علمای اسلام مخالف دستورات و نص صریح معرفی می‌کند. خلیل به خوبی به این نکته اشاره دارد که نتیجه عملکرد بن لادن در کشتار غیر نظامیان (که به جای الگو گرفتن از سنت نبوی از روش غربیان الگو گرفته است) هم به جبهه تبلیغات ضد اسلامی کمک شایانی کرد و هم در عمل موجب سلطه و نفوذ بیشتر آمریکا در جهان اسلام شده است.

در فصل پنجم و پایانی این بخش از کتاب، خلیل به پدیده نسبتا نوظهور داعش پرداخته و ضمن برشمردن شباهت‌های ساختاری میان آن تفکرات القاعده و داعش، بر نزدیکی دیدگاه فقهی افراطی این دو گروه تاکید می‌کند. به مانند آنچه در مورد بن لادن و افکار وی طرح شد، نویسنده می‌کوشد نشان دهد مبلغین گروه داعش آیات قرآن و احادیث نبوی را عمدتا خارج از بافتار تاریخی خود و بعضا با تحریفات صریح به خواننده ناآگاه القا می‌نمایند.

تعریف ایشان از مفهوم «جهاد با کفار» و نوع تعامل حضرت پیامبر (ص) با ایشان برگرفته از قشری گری به همراه گرایش‌های عمیق سیاسی و فاقد ادله شرعی است که مورد قبول اکثریت فقهای اهل سنت و سیره پیامبر و خلفا بوده است. به طور مثال احیا بردگی جنسی به نام اسلام یکی از مظاهر این نگاه داعشی به دین اسلام است. نگاهی که مورد استقبال مخالفان اسلام در دنیای غرب و الحادیون جدید قرار گرفته است.

بخش سوم کتاب: الحادِ نو و دیدگاه ملحدین بر ضد اسلام

فصل ششم کتاب به خلاصه‌ای از نظرات ملحد یهودی زاده، سم هریس اختصاص یافته است. در میان آثاری که هریس بر علیه ادیان نوشته است، مهم‌ترین کتاب وی با عنوان «پایانِ ایمان» مورد اقبال بیشتری در غرب قرار گرفته است. وی در این کتاب فصلی را به صورت خاص به دین اسلام و حمله به آن اختصاص داده و از این جهت خلیل تمرکز خود را در بررسی و نقد نظرات وی در این فصل معطوف می‌کند.

«پایان ایمان» با تصویر سازی هریس از حمله انتحاری فردی مسلمان آغاز می‌شود. تلاش وی در طول کتاب بر این قرار می‌گیرد که با استناد به آیات قرآن، خشونت و ضدیت با غیر مسلمانان و تروریزم را به عنوان بخشی از حقیقت ذاتی اسلام معرفی کند. وی حملات یازدهم سپتامبر و تفکر اسامه بن لادن را نه تحت عنوان برداشتی افراطی از قرآن بلکه به عنوان حقیقت آموزه‌های آن معرفی می‌کند. وی در بخشی از کتاب وی می‌نویسد: «شما اگر به آنچه حقیقتا در قرآن گفته شده به دیده ایمان و اعتقاد نگاه کنید، برای فرار از آتش دوزخ چاره‌ای ندارید جز آنکه در کمترین مرتبه با اسامه بن لادن در آنچه به دستور وی در یازده سپتامبر انجام گرفت موافق باشید».

وی سپس با ارجاع به بخش‌هایی از آیات قرآن (که اکثرا در فصل اول مورد بررسی قرار گرفت) سعی در اثبات ذاتی بودن خشونت بر علیه غیرمسلمانان در دین اسلام دارد. روشی که خلیل برای رد ادعاهای هریس برمی‌گزیند همانند فصل‌های پیشین دقت در ترجمه صحیح آیات قرآن و قرار دادن آنها در بستر تاریخی و شان نزولی است که برای آیات ذکر شده است. بدین منظور خلیل با کمک گرفتن از نظرات مفسرین (عمدتا سنی) و ارجاع به آثار متقدین از علما و همچنین اشاره به نظرات مبلغین مسلمان معاصر، نشان می‌دهد آنچه هریس از آن تعبیر به «حقیقت اسلام» می‌کند در واقع قرائتی حاشیه‌ای و در اکثر مواقع شاذ (حتی در میان اهل سنت) است که بیشتر توسط بن لادن و برخی جریان‌های حاشیه‌ای در میان وهابیان مورد قبول است.

با توجه به اینکه هریس هیچ‌گونه تحصیلات اسلام‌شناسی نداشته و به اصول اولیه مطالعات در این زمینه هم ناآگاه است، ارجاعات وی به متون اسلامی اغلب با اشتباه و یا مغالطات جدی صورت گرفته است. نکته دیگری که خلیل به درستی بر روی آن انگشت می‌گذارد انگیزه‌های غالبا غیر دینی در عملیات‌های تروریستی است که مسلمانان در آنها عاملیت مستقیم دارند. خلیل با اشاره به نوارهای منتشره از سوی بن لادن و سایر بمب گذاران انتحاری، نشان می‌دهد در تمامی آنها تروریست‌ها اعمال خود را در قالب مبارزه‌ای دفاعی در مقابل تهاجمات کشورهای متخاصم بر علیه ملل اسلامی توجیه می‌کنند.

در اکثر آنها دین اسلام و آیات و روایات نه به عنوان عامل اولیه، بلکه به عنوان بستری توجیهی جهت ابراز خشم تروریست‌ها از غارت و چپاول کشورهای مسلمان توسط آمریکایی‌ها و برخی متحدین اروپایی ایشان مطرح می‌شود. مثلا در یکی از پیام‌های مهم بن لادن، وی صریحا دلیل انتخاب برج‌های دوقلو به عنوان هدف را دیدن تصاویر ویرانه‌های خانه‌ها و منازل مردم لبنان در پی حملات رژیم اسرائیل ذکر می‌کند.

خلیل با اشاره به این مستندات به درستی نشان می‌دهد نقش تعالیم اسلامی در این دست عملیات تروریسی اولا برگرفته از نگاهی قشری و بسیار حاشیه‌ای به متون دینی است و به هیچ عنوان نگاه اکثریت مسلمانان را نمایندگی نمی‌کند و ثانیا عامل اصلی و محرک حقیقی تروریست‌ها ظلم و اجحافی تاریخ است که عاملین انتحاری (درست یا غلط) غرب و به خصوص آمریکا و انگلیس را باعث و بانی آن می‌دانند.

فصل هفتم کتاب به اتهامات ملحدی مسلمان زاده با نام آیان حرسی علی اختصاص یافته. آیان که در خانواده ای مسلمان و در سومالی به دنیا آمده است، پس از پناهدگی به هلند به مرور از اسلام دور شده و به گفته خودش در نهایت در اثر ارتباط با آموزه‌های فرهنگی غرب و حوادث یازده سپتامبر از اسلام اعلام برائت کرده و خود را رسما ملحد می‌نامد. وی که یکی از چهره‌های جنجالی و فمنیست معروف است که سناریوی فیلم ضد اسلامی «تسلیم» را نوشت (کارگردان و همکار هلندی این فیلم تئودور ون گوگ در سال ۲۰۰۴ توسط فردی مسلمان در خیابان کشته شد).

روش خلیل در بررسی ادعاهای حرسی علی مانند روش وی در نقد ادعاهای هریس است یعنی با مطابقت دادن مطالب مدعایی حرسی علی با متن کامل آیات قرآن نشان می‌دهد وی نیز چون هریس و با وجود آشنایی با اسلام و عربی، در انتقال و فهم متون اسلامی دچار اشتباهات فاحش و یا مغالطات عمدی بسیاری شده است.

اما لحن حرسی علی در مخالفت با اسلام شدیدتر و احساسی‌تر از هریس است تا جایی که وی در برخی آثار خود خواهان مبارزه سخت با اسلام می‌شود. وی نیز مانند هریس تاکید دارد اسلام نه دین صلح بلکه دین انتقام جویی و خشونت بوده و این نوع رفتار دقیقا برگرفته از آموزه‌های قرآن و سنت پیامبر اسلام است. خلیل نشان می‌دهد حرسی علی نیز از تاریخ اسلام اطلاع دقیقی ندارد و به طور مثال ادعاهایش درمورد اسلام آوردن دسته جمعی و اجباری غیر مسلمانان مناطق فتح شده در قرون اول و دوم هجری با تحقیقات تاریخی در تضاد است.

خلیل با کنار هم گذاشتن برخی اظهارات به شدت تند حرسی علی در مورد لزوم برخورد با اسلام و مسلمانانی که معتقد به همه آیات قرآن هستند، نشان می‌دهد حرسی بر خلاف ادعای صلح جو بودنش حداقل در برخی موارد دیدگاه‌هایی کاملا جنگ طلبانه بر ضد مسلمان دارد. همچنین خلیل پیشنهاداتی که حرسی علی برای اصلاح اسلام می‌دهد (مثلا حذف تاکید و اعتقاد به حیات پس از مرگ از تعالیم اسلامی به این بهانه که این تفکر روحیه شهادت‌طلبانه را در بین مسلمانان تقویت کرده و در نهایت موجب خشونت‌گرایی ایشان می‌شود) را در عمل غیر قابل اجرا می‌داند و متذکر می‌شود حرسی با ارائه این دست پیشنهادات غیر عملی و غیر معقول تنها راه باقی مانده برای «حل مشکل اسلام» را حذف آن می‌داند، دیدگاهی که با مدعیات صلح‌طلبانه حرسی فاصله بسیار دارد.

در فصل هشتم دیدگاه‌های سه ملحد مشهور معاصر دیگر یعنی ریچارد داوکینز، کریستوفر هیچنز، و دنیل دنت بر علیه اسلام مورد بررسی قرار گرفته است. نظرات داوکینز به نظر خلیل شباهت زیادی به هریس دارد. داوکینز در کتاب «توهم خدا» در بخشی حملات تروریستی صورت پذیرفته توسط مسلمانان (علی الخصوص یازده سپتامبر) را نه برخاسته از حس انتقام جویی در عکس العمل به ظلم جهان غرب، بلکه حرکتی صرفا دینی معرفی کند و از آن نتیجه می‌گیرد مشکل اصلی تروریزم اسلامی خود اصل دین اسلام است زیرا وعده به بهشت داده و از شهادت تمجید نموده است.

داوکینز با حمله به اساس ادیان به عنوان امری غیر عقلایی، حتی مسلمانان میانه رو را هم انسان‌هایی غیر منطقی محسوب کرده و اصل اعتقاد به دنیایی پس از این دنیا را مایه رفتارهای غیر عقلانی پیروان اسلام بر می شمارد. در مقابل خلیل سعی می‌کند ادعاهای وی را با مراجعه به مستندان وی رد کند. به طور مثال خلیل استناد داوکینز به آثار هریس (که پیشتر مورد نقد خلیل قرار گرفته بود) و یا استناد وی به برخی آثار ابن وراق را غیر علمی می‌داند زیرا صلاحیت علمی این دو نویسنده توسط برخی اسلام شناسان سرشناس و غیر مسلمان غربی مورد تشکیک جدی قرار گرفته است.

وی همچنین اعتراف داوکینز مبنی بر نخواندن تمامی قرآن را دلیل دیگری بر عدم شناخت صحیح وی از اسلام می‌داند. خلیل سپس در نقدی مختصر به برخی نظرات ضد اسلامی هیچنز پرداخته. از نظر خلیل تکیه هیچنز بر اثر مشهور ابن وراق «چرا من مسلمان نیستم» باعث شده وی همان تصویر یک دستی که ابن وراق از اسلام به خواننده القا می‌کند برگزیند و مدعی شود اسلام حقیقی و تاریخی دقیقا همین اسلامی است که بن لادن و سایر تروریست‌های مسلمان در اعمال خود به جهان نشان داده‌اند و در نتیجه اسلام را سمی خطرناک برای دنیای امروز بداند. آخرین فرد در این لیست دنیل دنت است. خلیل در نقد بسیاری کوتاهی نسبتی که دنت به اسلام داده و مدعی شده در قرآن سزای همه کفار و غیر مسلمان است را با مراجعه به آیات قرآن رد می‌کند.

نتیجه گیری

خلیل در خاتمه به جمع بندی نظرات خود می پردازد. وی مدعی است که اولا نظرات بن لادن با نظرات قاطبه مسلمانان و علمای اسلامی در تضاد آشکار است و نوع نگاه وی بر خلاف ادعای امثال هریس و حرسی علی به هیچ عنوان نظر جریان غالب و یا معتدل در میان مسلمانان جهان محسوب نمی شود. ثانیا نگاه بن لادن و نظریه پردازان داعش بر خلاف مدعیات این ملحدین جدید نه با ظاهر آیات قرآن و نه با سنت نبوی تطبیق ندارد.

نکته سومی که خلیل به آن اشاره می کند عوامل تاثیر گذار اصلی در بروز چنین رفتارهای خشنی از سوی مسلمانان تروریست است. وی با ارجاع به نظر خانم جسیکا استرن استاد دانشگاه هاروارد و متخصص این امور به خواننده متذکر می شود عواملی چون احساس حقارت اجتماعی و امور سیاسی-اقتصادی در کنار انگیزه های دینی در موفقیت امثال بن لادن در نیروگیری از میان مسلمانان دخیل هستند. خلیل کتاب خود را با نقل قولی تامل برانگیز از فرید زکریا در مصاحبه اش با هریس به پایان می رساند: «مشکل آن است که شما [هریس] و بن لادن در نهایت هر دو بر این امر توافق دارید که تفسیر او از اسلام صحیح است.»

روش علمی خلیل در طول کتاب جایگاه وی را در موضع منتقدی منصف و تابع اصول نقد علمی را به خوبی اثبات می‌کند. ارجاعات دقیق وی نیز در اکثر مواقع جایی برای تردید در صحت مدعایش باقی نگذاشته و نشان می‌دهد مخالفین اسلام در برخورد با این آیین الهی حتی اصول علمی مورد قبول دانشگاه‌های سکولار را هم زیرپا می‌گذارند. اما همین نقطه قوت در جاهایی به نقطه ضعف خلیل بدل شده و وی را در موضع ضعف قرار می‌دهد.

وی در تلاش برای حفظ جایگاه علمی و بی طرفانه خود از ورود به دلایل اصلی ظهور و بروز جریان‌های افراطی چون القاعده و داعش پرهیز می‌کند و تنها در قالب اشاراتی گذرا به ظلم و ستم چند قرن گذشته کشورهای استعمارگر در چپاول و نابودی امت اسلامی می پردازد.  این احتیاط (و یا خود سانسوری) وی با توجه به نوع و موضوع کتاب قابل فهم است اما خواننده حق طلب را قانع نمی‌کند. تنگنای نگاه آکادمیک غرب (که خود برگرفته از نوع نگاه سکولار و تا حدودی توجیه کننده وضعیت فعلی جهان است) به مولف این اجازه را نداده است که به طور مثال از حمایت‌های مالی و فکری گسترده جهان غرب از گروه‌هایی مثل داعش صحبت کند.

نقطه ضعف بزرگ دیگر کتاب را می توان حذف نگاه شیعی (اعم از فقه و تاریخ شیعه) در بیان حداقل یکی از قرائت‌های تفسیری در کنار سایر قرائت های اسلامی دانست. اگر چه خلیل دلیل این اقدام را انتساب گروه های تروریستی به اهل سنت می داند اما وقتی در مقام مدعی و مخالف ملحدین به دفاع از اسلام صلح طلب می پردازد یکی از برنده ترین سلاح ها (یعنی نگاه اهل بیت علیهم السلام) در تفسیر قرآن و سنت نبوی را کنار می گذارد و به آن توجه نمی کند.

از همین روست که در دفاع از سنت اسلامی (از نگاه اهل سنت) گاه در تنگنا قرار می گیرد. از آن رو که شیعه عمدتا نگاهی انتقادی به روش کشورگشایانه خلفا و بعدا دو خاندان بنی امیه و بنی عباس داشته است و در اکثر مواقع روش برخورد ایشان با اهل کتاب و غیر مسلمانان را اسلامی نمی داند، ارجاع به این قرائت می توانست خلیل را در مقابله با اتهامات ملحدین بسیار قوی تر کند. با وجود این چند نقطه ضعف، اما خلیل توانسته به خوبی از عهده هدف خود یعنی اثبات بی مبنا بودن اتهامات ملحدین بر علیه دین اسلام بر آید. با توجه به نوع مخاطب غربی کتاب که عمدتا با الفبای تاریخ اسلام و مبانی اعتقادی آن ناآشناست، این کتاب گام بلندی در معرفی چهره صحیح‌تری از آیین محمدی برداشته است.

منبع: مهر

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار