به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) ” حجت الاسلام مصطفی آقایی ” از مبلغین موفق بین المللی شیعه محسوب میشود که در کشور چین و به زبان چینی فعالیت تبلیغی نموده است. او که به واسطه مستند آخوند چینی با همین نام شناخته میشود در گفتگو با رادیو رهیافته کانال رهیافتگان به سوالات مخاطبان این کانال پاسخ گفت که شرح ان بصورت مکتوب توسط اعضا انجمن شهید ادواردو آنیلی پیاده شده و به سمع و نظرتان میرسد.
رهیافتگان : در ابتدا کمی در مورد کشور اسلام و چین برایمان بگویید؟
قدمت اسلام در چین، به صدر اسلام بر میگردد. در مورد حضور مسلمانان در چین، در تاریخهای ما از سال ۳۱ هجری به بعد یکسری اسناد و مدارکی داریم اما در بین خود چینیها و مسلمانان چین و در تاریخی که آنها درج کردهاند، قدمت اسلام به زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله ) بر میگردد و برای این موضوع، دو داستان بین مسلمانان چین معروف است. داستان اول اینکه شبی امپراطور یینجین از سلسله سوئی، ستاره بسیار تابانی را در آسمان میبیند و منجمها را صدا میزند تا در مورد سعد و نحس (خوش یمنی و بد یمنی) این ستاره سوال بپرسد. ستاره شناسان میگویند که این نشانهای بر پدید آمدن و ظهور رهبری بزرگ در کشور تاشی است که در آن موقع به عربستان تاشی میگفتند. امپراطور سفیری را به کشور عربستان اعزام میکند تا در این مورد تحقیق کند. سفیر پس از یکسال سفر، به کشور تاشی میرسد و پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم) را ملاقات میکند و پیام امپراطور چین را به ایشان میرساند و از ایشون دعوت میکند تا به چین بیایند. در تاریخ اینها به این شکل آمده که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قبول نمیکنند و چهار نفر را به همراه سعد ابی وقاص، برای تبلیغ به چین میفرستند و آن سفیر چینی، نقاش ماهری هم بوده و چهره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را میکشد. داستانهایی در مورد حضور آن چهار نفر نزد پادشاه چین وجود دارد. برخی میگویند که چند نفر از آنها در مسیر میمانند و در نهایت سعد ابی وقاص به چین میرسد و الان در آنجا یک مسجدی هست که میگویند محل دفن سعد وقاص است. این در تاریخ چینیان است.
داستان دیگری هم وجود دارد و آن به دوران امپراطوری تایجونگ از سلسله تانگ بر میگردد. شبی امپراطور خواب وحشتناکی میبیند. از خواب میپرد و از تعبیر کنندگان خواب در مورد تعبیر خوابش میپرسد. او میگوید من در خواب دیدم که هیولایی به سویم حمله کرد. در آن موقع، مردی بلند قد با ردایی سبز و پارچه سفیدی که بر سر داشت و در حالیکه تسبیحی که در دست میچرخاند آمد و هیولا را فراری داد. معبران میگویند هیولا نشانه آشوب و خیانت و توطئه است و مردی که با این مشخصات میگویید، پیامبر بزرگ مردم تاشی ( عربستان) است که منظور پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. و میگویند که شما دچار بحران سیاسی خواهید شد که به کمک این فرد از بین خواهد رفت. زمانیکه این بحران رد میشود، امپراطور چند نفر را به عنوان سفیر به سمت تاشی میفرستد تا از پیامبر دعوت کنند تا به چین بیاید و در مورد دینش بگوید. همانطوری که در داستان قبل گفته شد، پیامبر فردی به نام وقاص را به همراه چند نفر به چین میفرستند اما اغلب این افراد به علت مریضی در راه و … نمیتوانند به چین برسند و در نهایت وقاص به چین میرسد.
در مورد ورود اسلام به چین، یازده نوع نظریه داریم و این نظریه ها به ترتیب عبارتند از:
نیمه اول دوران سلسله سوئی، در نهمین سال امپراطوری دائیه، در دوازدهمین سال امپراطوری در سلسله سوئی، دوران امپراطوری ووده از سلسله تانگ، دومین سال و سومین سال و ششمین سال امپراطوری سلسله تانگ، در دومین سال امپراطوری یونگ وی از سلسله تانگ، در دومین سال امپراطوری جین یوآن از سلسله تانگ، در دوران امپراطوری مین خوآ از سلسله تانگ و مورد یازدهم در دوره امپراطوری سوجونگ از سلسله تانگ است.
البته برخی حداکثر در قرن هفتم میلادی و حداقل در قرن پانزدهم میلادی را به طور جداگانه به کار بردهاند.
رهیافتگان : دوستان تقریبا با شما در رسانههای مختلف آشنا هستند. به نظرم پیش از هر چیز، بریم سراغ این سوال که چرا شما رو به نام ” آخوند چینی ” میشناسند؟
علت اصلی که بنده رو به عنوان آخوند چینی میشناسند بر میگرده به مستندی که جناب آقای محمد تقی رحمتی از بنده ساخت. ایشون مستندی از فعالیتهای تبلیغی بنده در چین با عنوان “مستند آخوند چینی دات کام” ساخت که در جشنواره سوم فیلم عمار جزو برگزیدهها بود و از آن به بعد، اصحاب رسانه به بنده آخوند چینی گفتند.
رهیافتگان : چی شد که اصلا شما زبان چینی کار کردید؟
بنده برای تبلیغ دین مبین اسلام، زبان چینی رو یاد گرفتم تا انشاالله برای نوکری اهل بیت (علیهم السلام) و در مورد اسلام و شیعه و اهل بیت (علیهم السلام) که واقعا در عالم حالت مظلومیت دارد، برای چینی ها بگویم. در چین ما محبین اهل بیت (علیهم السلام) زیادی داریم. و حتی بسیاری از شیعیان آنجا، به فقه حنفی، اعمال عبادی خود را انجام می دهند و اطلاعات دینی بسیار کمی دارند.
رهیافتگان : چه چیزهایی در دین اسلام وجود دارد که بیشتر چینی ها رو به سمت خودش جذب می کند؟
در مورد این که چه چیزی از دین اسلام وجود داره، باید عرض کنم که علل مختلفی وجود داره که چینیها به سمت اسلام جذب میشوند. یکی از این علتها، بحث شناخت فرهنگ اسلام است. در زمانهای قدیم، تجار مختلفی که برای تجارت وارد کشور چین میشدند، با خودشون فرهنگ اسلامی رو به آنجا انتقال میدادند و به علت برخورد نیک این تجار و احسان و خیری که در آنجا انجام میدادند، چینیها به اسلام محبت پیدا میکردند. تعدادی از این تجار به علت مشغله زیاد در همانجا میماندند و زندگی میکردند و ازدواج میکردند. بنابراین راههای مختلفی وجود داشته که چینیها به سمت اسلام گرویدند. در مورد جذب، بهترین چیزی که در مورد جذب هست، اول بحث اخلاق است. چینیها مردم اخلاق مداری هستند و ما باید به بهترین اخلاق با آنها برخورد داشته باشیم، باید همونطور که بر پیامبر فرمودند، “انک لعلی خلق عظیم” ما هم باید خودمون را متخلق به این اخلاق بکنیم. این صفر کار است. بعد مباحث دیگر.
رهیافتگان : کشور چین چه تعداد مسلمان و شیعه دارد؟
تعداد مسلمانان چین، بیش از صد میلیون نفر است و این آمار از طرف حکومت کمونیستی چین، بیست و سه میلیون نفر اعلام میشود و اما این آماری که بیش از صد میلیون نفر تخمین زده می شود به زمانی بر میگردد که در حزب “کومینتان” یعنی قبل از حکومت کمونیستی آمارگیری کردند. در سالهای ۱۹۳۷-۸ یک آمارگیری از مردم چین کردند و در آن زمان مردم چین نزدیک به پانصد میلیون نفر بودند و تعداد مسلمانان چین، نزدیک به پنجاه میلیون نفر. در آن آمار، از مردم پرسیده شده و مردم دین خود را اعلام کرده اند که میشه ۱۰ درصد مسلمان بودند. در آمارگیریهای بعدی که انجام دادند، چون اسلام و حتی مسیحیت و ادیان دیگر هم در زمان کمونیستی تخطئه شد و به طور شدید در مقابلش ایستادند و کسی جرئت ابراز دین را نداشت یعنی عملا بحث تفتیش عقاید را داشتند و این باعث شده بود بسیاری از افراد حتی ملیت خود را نیز کتمان کردند. دولت چین برای اینکه اصلا بحثی از دین نباشه، کل مردم چین را به ملیتها تقسیم بندی کرد، یعنی به جای اینکه بگویند طرف مسلمان یا مسیحی است میگفتند طرف برای الغور ترک است، ملیت خویی است، ملیت سالار است، ملیت مینگ است، ملیت تاجیک است، ملیت ازبک است، ملیت قرقیز است و مردم چین، پنجاه و شش ملیت دارند، و حزب کمونیستی اعلام میکند که بیش از نود درصد مردم چین، ملیت “هان” هستند و مابقی ملیتهای دیگر، یعنی پنجاه و پنج ملیت دیگر، کمتر از ده درصد رو تشکیل میدهند. و از میان تمام این آمارها، ما میگوییم ۱۰ درصد آن زمان، باتوجه به جمعیت کنونی چین که حدودا یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر است، حالا میشود بالای صد میلیون نفر. و شما شنیدید که مردم چین تک فرزند هستند. این تک فرزندی از لحاظ قانونی، مختص قوم هان بوده است که میگویند بالای نود درصد است. و ملیتهای دیگر چندفرزندی بودهاند. حالا چگونه امکان دارد که مسلمانی که چندفرزندی است، آمارش پایین بیاید و کسی که در ملیت “هان” بوده و تک فرزندی هم بوده، آمارش رفته رفته بیشتر شود.
رهیافتگان : تعداد شیعیان چین چقدر است؟
در مورد اینکه چقدر شیعه دارد، ما از فرق مختلف شیعه در چین داریم، که محبین اهل بیت (علیهم السلام) را در چین، برخی میگویند سه میلیون و برخی چون فرقههای مختلف شیعه و افراد دیگر را هم داخلش به کار بردهاند، تا هفده میلیون هم تخمین زدهاند. اما شیعه دوازده امامی را اگر مد نظرتون باشد، پنجاه-شصت هزار نفر است.
مسلمانان، اعمال عبادی خود را اغلب به فقه حنفی انجام میدهند و در آنجا بحث شیعه و سنی مطرح نیست به نحوی که بارها بنده رو به عنوان امام جماعت قرار دادند و اقتدا کردند و نمازشان را خواندند و هر چند بنده اعلام کردم که من مسلمان شیعه هستم، آنها گفتند تو آخوند هستی، همین که آخوند هستی، بایست جلو تا نماز را به تو اقتدا کنیم. اقتدا کردند و نمازشان را خواندند.
رهیافتگان : اگر بخواهیم کار تبلیغی در چین انجام بدهیم پیشنهاد شما جه کاری است؟
بحث کار تبلیغی در چین به این نحو نیست که شما فکر کنید مسجدی به شما بدهند و بروید بالای منبر و ۵۰- ۶۰ نفر هم بنشینند پای منبر و شما صحبت کنید، نه، چنین بحثی در چین نداریم. بحث تبلیغ در آنجا، فقط بحث تبلیغ چهره به چهره و تک به تک است و ما الان در آنجا، طلبههایی داریم که حتی توی چین دکترای ادیان را گرفتند و فوق دکترای جامعه شناسی را در آنجا میخوانند و کار تبلیغی خودشان را در دانشگاه انجام میدهند.
تعداد مبلغین و طلبه هایی که از ایران در چین کار میکنند به تعداد انگشتان دست هم نمیرسه. عزیزانی که میخواهند در چین کار تبلیغی کنند، فرقی نمیکند، چه طلبه باشند چه دانشجو باشند، ما در وادی تبلیغ در چین سیل عظیمی از ورود و نفوذ اسلام در چین، توسط تجار انجام گرفته و بنده خودم تجار زیادی رو زیارت کردم که خودشون در چین کارهای تبلیغی رو انجام میدهند و همون کار تبلیغی چهره به چهرهای که طلبهها انجام میدهند، همون تجار و دانشجویانی که در چین دارند درس میخوانند را همون افراد انجام میدهند. لازمه تبلیغ، اول متخلق به اخلاق اسلامی بودن است، دوم داشتن مهارتهای دینی است یعنی خود اون فرد باید دین را کامل و درست بشناسد و تبلیغ تندروی در چین هیچ مفهومی ندارد. یعنی ما در چین بخواهیم تبلیغ کنیم، دقیقه به دقیقه بخوایم یکسری از مباحث رو تند برخورد کنیم، چنین چیزی امکان نداره که ما بتونیم تاثیری بذاریم.
رهیافتگان : وهابیت در چین چقدر فعالیت دارد و برای مقابله با وهابیها چه باید کرد؟
اولا اینکه اگر بحث سلفیگری رو بگیم، سلفیگری یک بحث است به قول معروف. اخوانیونی که در چین هستند خودشون یک بحثی هستند. و اما اون وهابیتی که مد نظر است و از عربستان میآید، یک بحث دیگری است. بحثی که باید بهش بپردازیم اینه که ببینید اینها نیروهای مختلفی رو برای چین فرستادند و هزینههای در چین کردند. بعضی جاها مساجد بزرگی رو ساختند و حتی حمایت شدیدی از فرقههای اخوانی در چین کردند. باید بدونید که در چین ما فرق مختلف اسلامی رو داریم و اینها با استفاده از فرقههایی که بهشون نزدیکترند و میتونند راحتتر باهاشون کار کنند با کمک آنها یک سری کارهایی مثل: تامین کردن طلبه هاشون، مسجد ساختن، و به طور غیرمستقیم این کار رو انجام میدهند. حالا یک بحث و طریقه دیگری هم هست، سیل انبوهی از دانشجویان پاکستانی روانه چین شدهاند و در بین این دانشجویان پاکستانی چه باشد، اون رو دیگه خدا عالمه.
تنها راه مقابله با وهابیت این است که خود ما هم بیایم کار کنیم. این که ما با این همه ادعاهایی که داریم، بنده خودم رو عرض میکنم، تعداد مبلغین ما کمتر از انگشتان دست باشند و خود این مبلغین هم، بنده و امثال بنده، با هزینههای خودمون کارهای تبلیغی خودمون رو انجام میدیم و هزینههایی که به جای کار تبلیغی برای ما باشه، در قسمتهای مختلفی مثل اعزام گروههای سرود و تواشیح و این جور موارد هزینه میشود. به جای اون میتونستند از نیروهای طلبه یا دانشجویی برای مدتهای کوتاهی اعزام کنند برای امر تبلیغ. به جای اون داریم گروه سرود یا گروههای دیگهای رو اعزام میکنند. بحث تبلیغ هم بحث فرهنگی و مهندسی دقیقی میخواد. بزرگترین راه انتقال فرهنگ یا همان دین، انتقال از طریق زبان حساب میشود و ما میتونیم با آموزش زبان فارسی، در مورد اسلام و شیعه در آنجا فعالیت بکنیم.
رهیافتگان : اسلام در چه شهرهایی در چین هست؟
ما در شمال غرب چین، انبوه و تراکم زیاد مسلمانان رو داریم. در استان “سینک یانک ” در استان ” گنگ سو” در استان ” نین شیا” حتی در شندون انبوه مسلمانان را داریم. به عنوان نمونه در شهر “سی آن ” محلهی اسلامی داریم که در این محله بزرگ انبوهی از مسلمانان جمع شدند و مسجدهایی که هست، قدمت های هفتصد، هشتصد ساله و مساجد قدیمی زیادی در این شهر است. یا در استان ” نین شیا” شهر ” تون سین” ۹۵ درصد مردم این شهر مسلمان هستند. در مورد شهرهای شرقی مانند شهرهایی که به سمت دریا هم ختم می شدند مثل پکن و شانگهای باز مسلمان داریم اما تعداد مسلمانان به انبوهی آنجا نیست با این وجود در شهر پکن بیش از هفتاد و دو مسجد داریم یا در شانگهای هشت مسجد داریم. تعداد مسلمانان در شهرهای شرقی کمتر است ولی در شهرهای غربی بیشتر است.
رهیافتگان : خیلیها سوال می پرسند که زبان به این سختی را چطوری یاد گرفتند؟ آیا فقط با تمرین بوده یا باید حتما به اون کشور هم سفر کرد؟ و اینکه هزینهاش رو از کجا میارید که سفر میکنید؟
زبان چینی زبان سختی است اما نه تنها زبان چینی و بحث زبان، در هر موردی در بحث زندگی، انسان تا هدف درست و مطمئنی برای خودش انتخاب نکند کارش را رها میکند. و در هر کاری باید توکل بر خدا بکند و بسم الله را بگوید و همت را داشته باشد. اینکه بارها و بارها در نمازهای جمعه در خطبهی اول، حدیث معروف، “اوصیکم بتقوی الله و نظم امر” به کار برده میشود، ما فکر نکنیم که این یک شعار است و گفته میشود و از کنارش رد شویم. همیشه باید تقوای الهی رو داشته باشیم و نظم. کسی که نظم داشته باشه، میتواند کوه را هم از جا بردارد اما اگر نظمی نداشته باشد، کارهای ساده را هم ابتر و ناقص میگذارد.
بنده خودم وقتی زبان چینی رو میخواندم، بارها کنار چک نویسی که در کلاس استاد درس میدادن و مینوشتم، بعضی اوقات کنارش یک کلمهی ” فقط خدا” رو مینوشتم. گفتم خدا ریا میکنم برای خودت. ما خیلی چیزها را باید تکیه به خدا بکنیم یعنی اگر هر علمی رو هم یاد بگیریم، برای غیر خدا خونده باشیم، کل عمرمون به هدر رفته.
و اما اینکه فرموده بودند فقط با تمرین. یک: با نظم، دو: تمرین و ممارست.
و اینکه هزینهها را از کجا میاریم، من یک طلبهی سادهای هستم و همون شهریهای که طلبهها میگیرند، به لطف خدای متعال، با همان شهریهها تا به حال زندگی کردم و یکسری از لطف و عنایتهایی را خدا شامل حالم کرده که در مورد اسکان، حتی بنده در منزل پدر خانمم زندگی میکنم و حتی منزلی هم از خودم ندارم. هزینههای سفر، سازمان فرهنگ دو بار فقط بلیط رفت و برگشت داده، مابقی هزینهها با خودم بوده. دورههایی که برای دورهی تحصیلی رفتم و در آنجا خوندم، این دورهها هم هزینهاش با خودم بوده. حالتهای مختلفی داره، شما کافیه در اینترنت کلمهی آخوند چینی رو سرچ بکنید، اطلاعات جامعی به دستتون میاد، حتی شاید کد ملی و شماره شناسنامهام رو هم به دستتون بیاد.
رهیافتگان : اینکه میگویند مسلمانان در چین اذیت میشوند، ماجرایش چیست؟ در حالیکه برخی تصاویر هم نشون میده که آزادی دارند.
ما در چین دو نوع مسلمان داریم. اول مسلمانی که داره در منطقهی “سینک یانک” زندگی میکنه و انبوه و تراکم مسلمانان در آنجا زیاد است. و دوم مسلمانانی که در شهرهایی دیگر زندگی میکنند. بله مسلمانانی که در شهرهایی زندگی میکنند که تراکم مسلمانان کمتر است، خیلی راحت است و زندگی آروم خودش را دارد اما مسلمانی که در مناطق پر تراکم زندگی می کند و به نحوی در آنجا مسلمانان ابراز هویت می کنند، بعضی مواقع به خاطر یک سری از قانون و سیاست هایی که دولت می گذارد، اذیت می شوند. حتی در مناطق “سینک یانک” ممنوعیت روزه گرفتن هم بوده در حالیکه در مناطق دیگر ما چنین چیزی را نداریم. یک سیاست کلی در آنجا هست تا تراکم مسلمانان از آنجا به جاهای دیگر انتقال داده بشود و به یک نحوی برای سلطه ی بیشتر، این گونه بحث ها برای مسلمانان در آنجا قرار داده شده.
رهیافتگان : اگر خاطره ی جالبی از دوران تبلیغتون دارید، بفرمایید:
خاطرات جالب زیادی وجود دارد. در یکی از سفرها، سال ۲۰۱۲ بود که ماه رمضان برای تبلیغ به چین رفتم و به پیشنهاد دوست عزیزم، جناب آقای دکتر ظهیری، به مناطق دیگری از چین سفر کردم و با راهنمایی جناب آقای جمعه محمد که از آخوندهای پکن هست و در مسجد “چینخه” و مسجد “شوک شون” ایشون نماز میخوندند به شهر ” لینشیه ” رفتم. وقتی وارد این شهر شدم، طبق اطلاعاتی که از یک محلی که سر در ورودی اش “الله اکبر” – ” محمد رسول الله ” و “علی ولی الله” نوشته شده بود، رفتم اونجا رو پیدا کردم و دیدم بله، یک ” گُنبه ” است در حقیقت محل دفن علمای اسلام برای بعضی فرقه های اسلامی، یعنی فقط برای تصوف است. در این مکان به عبادت مشغول بودند و در همان جا رفتم و چندتا از این عبادتگاه ها را دیدم. وارد یکی از این عبادتگاهها شدم، یک مرد میانسالی آمد و پرسید : اهل کجایی؟ گفتم : اهل ایرانم. تا گفتم اهل ایرانم بغلم کرد و بعد رو به دوستانش، دست به شانهام زد و خطاب کرد که اینها آل پیغمبر هستند. با خودم گفتم من که سید نیستم، سیدم هم کردند. به یکی از اساتید حوزه ” جناب آقای ابراهیمی ” عرض کردم که از اساتید درس خارج فقه و اصول مدرسه خراسگان اصفهان هستند. ایشون خطاب به من گفتند: که اون فرد چینی به درست گفتند و شما متوجه نشدید! گفتم استاد چطور؟ گفتند در روایت داریم که شیعیان علی ابن ابی طالب ( علیه السلام) آل پیامبر هستند.
و نیز در همانجا، یک مادر بزرگی من رو به خونه شون دعوت کردند، وقتی رفتم خونه شون، دیدم در منزلشون قرآنی دارند که این قرآن صلوات کبیره است یعنی صلوات کبیره را نوشتند دور تا دور. در هرکدام، ” بسم الله الرحمان الرحیم ” ۲ جزء قرآن. ” اللهم صل علی محمد المصطفی ” ۲ جزء قرآن . ” و علی علی المرتضی ” ۲ جزء . ” و علی فاطمه الزهرا ” ۲ جزء . و ” علی الامام حسن المجتبی ” ۲ جزء . تا ” و علی الامام محمد المهدی (عجل الله تعالی فی فرجه الشریف) ” ۲ جزء . کل ۳۰ جزء قرآن را اینطوری نوشته بودند و این قرآن در آن خانواده ۳۰۰ سال نسل به نسل گشته.
یا در همین امسال ماه رمضان، در شهر “سی ان” وارد مسجد جامع “سی ان” شدم. همینطور که داشتم از داخل مسجد عکس و فیلم گرفتم، یک لحظه چشمم به دیوار مسجد خیره شد. دیدم بله در دیوار مسجد تابلوهایی است. نزدیکتر رفتم دیدم ی قرآن است. رفتم از تابلوی اول، دیدم بله از بسم الله الرحمن الرحیم شروع شده و ۳۰ جزء قرآن را در ۳۰ تا تخته های بزرگ نوشتند و حکاکی کردند و ی آن را به زبان چینی در زیر همان تابلوها حکامی کردند.
بعضی اوقات یکسری از خاطرات و موقعیتهایی که پیش می آید لطف و عنایت خداست و اِلا من شاید خودمم دنبال چنین جاهایی میگشتم نمیتونستم پیدا کنم.
رهیافتگان : شرایط لباس پوشیدن (طلبه گی) در شهرها به چه شکلی هست؟ آیا دولت چین اجازه میدهد ؟
در مورد پوشیدن لباس طلبگی در چین، باید عرض کنم که دولت چین اینکه شما لباس طلبگی بپوشین، کت و شلوار بپوشین یا چه لباسی بپوشید، هیچ مشکل و ممانعتی برای یک فرد خارجی نداره اما شما حق تبلیغ ندارین، و حتی اگر بویی ببره و احساس کنه قصد تبلیغ داری، سریع دیپورت میکند و من بارها شده که در یکسری از موقعیتهایی که میدونستم لباس بپوشم، مشکل و مانعی پیش نمیاد، بنده با لباس طلبگی در چین گشتم. اغلب به صورت لباس شخصی میگردم تا این گشت و گذارها و جاهای مختلف رفتن من باعث آزار و اذیت برای افرادی که بعدا میخواهند اونجا کار و فعالیت کنند، نشود.
رهیافتگان : آینده اسلام و تشیع را در چین چگونه میبینید؟
الحمدلله چین رفته رفته دارد به ادیان مختلف اجازه ی کار و فعالیت می دهد و طبق نظر جناب استاد دکتر ظهیری، چین دارد مسیرش را به طرفی میکشاند که برخی از این شهرها را مرکز ادیان کند، من جملهی این شهرها، شهر “شی ان” که میخواد به یک نحوی مرکز ادیانهای مختلف قرار بده. در مورد اسلام کار میکند اما دولت حواسش هست که اسلامی که میخواد در چین باشد اسلام چینی باشد یعنی اسلامی باشد که با دولت چین هیچ برخورد شدیدی نداشته باشد و هیچ رویاروی فرهنگی با دولت و مردم چین نداشته باشد و داره به این سمت پیش میرود و یک فرصتی هست که ما میتوانیم به طور ملایم و آرام از مباحث دینی برای اینها بگوییم. بهترین و اولین چیزی که برای این مردم باید گفته بشه، البته بعد از اینکه با اخلاق و چیزهای دیگر، انسانیت خودمون رو اثبات کردیم، در مورد توحید و یگانگی خداوند متعال است.
و الحمدلله رفته رفته با شناخت بیشتر اسلام توسط خود مردم چین، اسلام در بین غیر مسلمانان نیز یکسری رشدهای جزئی دارد. همین که بشناسند که این مسلمان است و دینش اسلام است خیلی لطف بزرگی است. حتی اطلاعات دینی مسلمانان هم کم است، این داره رفته رفته یک مقدار شکوفا میشود اما مسیر، مسیر بسیار بسیار بسیار طولانی است.
رهیافتگان : چگونه دین شناسی کنیم؟ لطفا کتاب معتبر در مورد ادیان معرفی بفرمایید:
شما دین شناسی در چه حیطهای را میخواهید؟ استاد بزرگوارم، جناب استاد رستمیان، تحصیلات حوزویاش را میشود به جرئت گفت تا اجتهاد گذروندن. تحصیلات دانشگاهی را تا دوره دکتری گذروندن. ده سال فقط در مورد ادیان کار کردند. وقتی به نزد ایشون میرویم، انسان یک تواضع خاصی را در ایشون میبیند. ایشون فقط و فقط با همت و پشتکار این مسیر را طی کردند. هم دروس حوزوی رو خوندند و هم دروس دانشگاهی رو. برای اینکه یک دین شناس خوب باشیم، باید دین و ادیان را از مناظر مختلف درون دینی و برون دینی ببینیم و بشناسیم و به این نحوی که شما فکر کنید که یک کتاب و دو کتابی باشه و با خوندن یک، دو کتاب شما دین را بشناسید، این میشه گفت خیال باطلی هست. در مورد ادیان کار کردن، کار خیلی خوبیست اما صفر این کار در مورد ” من عرف نفسه ” است، در مورد ” خودشناسی” است. منظور از خود، هم خود خودمون و هم خود دینی ماست. ما باید اول از هرچیزی، شیعگی خودمان را بهتر بشناسیم و در مورد دین خودمون اطلاعات جامعی را داشته باشیم. یک زمانی نیاز بود مردم به جبهه و جنگ بروند. الان خط اول جبهه، حوزههای علمیه هستند. اگر خوش اخلاق و خوش برخورد و باسواد هستیم، بریم در حوزههای علمیه و دروس دینی را خوب بخوانیم تا بعد بتونیم از دینمون حمایت کنیم. صفر دین شناسی، شناخت دین خودمان است. خودمان و دینمان را درست بشناسیم و بعد به شناخت دین های مختلف دیگر بپردازیم.
رهیافتگان : دیدگاه غالب مردم چین در مورد ایران به چه شکل است؟
در مورد مردم ایران، اگر در مورد ظاهر مردم ایران بگوییم، چینی ها می گویند که مردم ایران مردم پولدار و پر نفتی هستند. برای مردان ایرانی حتی یک جا در ترجمه دیدم که نوشته بود که مردم پر ریشی هستند و مردم دماغ گندهای هستند. این شکل ظاهری. با ظاهر میخواهیم بشناسیم یا نه. در مورد مردم ایران اطلاعاتی که دارند، متاسفانه با اطلاعات اندکشون حتی مردم ایران را از عراق تشخیص نمیدهند. نمیدونند ایران کجاست و عراق کجاست! هنوز ما خودمون را به جهان نتونستیم معرفی کنیم و صفر این معرفی و نشون دادن فرهنگ و …، اشاعهی زبان ماست. وقتی آنها زبان ما رایاد بگیرند، خیلی چیزها را هم کنارش یاد میگیرند. اما وقتی زبان ما را بلد نیستند، اطلاعاتی که از ما می گیرند،اطلاعات اشتباه و ناقصی است.
حجت الاسلام اقای ی خطاب به شنوندگان رادیو رهیافته:( من خیلی از همهی شما بزرگواران معذرت می خواهم، این محیط،، محیطی نبود که من بتونم درست صحبت کنم، موقعیت مناسبی نبود. از اینکه جسته گریخته و تند تند حرف زدم از همتون عذر خواهی میکنم اما شما هر سوالی، هر دستوری دارید، همین که به ادمین رهیافته، جناب آقای جمال طاهری هم پیام بفرستید، ایشون پیام شما را به من میده و در خدمتتون هستم. بنده یکی از خادمین کوچک انجمن اسلامی شهید ادواردو آنیلی هستم. انشاالله همتون موفق و پایدار باشید)
رهیافتگان : چگونه میتوانیم به شکل بهتر و گسترده تر، ایران را به چینیها معرفی کنیم؟ شما چه روش هایی را برای تبلیغ و معرفی گسترده تر معرفی می کنید؟
یکی از بهترین راههایی که ما میتونیم ایران را به چینی ها معرفی کنیم، این است که مردم چین برای بحث کاری خیلی به ایران سفر میکنند. بسیاری از مناطق گردشگری مانند میدان امام اصفهان و یا در خود موزهی جواهرات سلطنتی تهران یا بسیاری از مناطقی که گردشگران چینی حتما اونجاها میروند، در این مناطق میتوانیم یکسری افرادی رو بذاریم که با اخلاق درست و نیکو، با برخورد مناسب با چینیها صحبت کنند و حتی در صورت امکان، یک پک یا هدیه ی فرهنگی به اینها بدهند و در کنار این پکهای فرهنگی، آموزش زبان فارسی را برای این مردم قرار بدهند. وقتی زبانی آموزش داده میشود، فرهنگ هم با آن انتقال داده می شود. بهترین راه انتقال فرهنگ، انتقال زبان یک کشور است. و برای تبلیغ و معرفی گسترده تر، در فضای حقیقی از طریق افرادی که به عنوان گردشگر یا برای کار میآیند یا اینکه کسی میخواهد برای گذراندن دوره ی تحصیلی یا کار به آنجا برود. در این فضاها، مسلمان واقعی بودن خودش را نشان بدهد و با گرمی از این افراد استقبال کند و صبر زیادی داشته باشد تا جایی که حتی شاید بارها و بارها از طرف این مردم چین گفته بشه که تمام این چیزهایی که شما می گویید خرافات است، باید با صبر و حوصله، هزار بار هم به این فرد بخندند، هیچ عکس العملی بدی نشان ندهد.
رهیافتگان : ما چطوری میتونیم زبان چینی یاد بگیریم؟ آیا خودشون هم تدریس میکنند؟
شما هم می توانید از طریق فضاهای مجازی زبان چینی را یاد بگیرید، هم میتوانید در آموزشگاه ها زبان چینی را یاد بگیرید. بنده خودم کارشناسی زبان چینی دانشگاه اصفهان و سمنان بودم. الان دانشجویان عزیزی که در دانشگاه اصفهان بودهاند، فارغ التحصیل شدهاند. ۲۹ دانشجو، فارغ التحصیلی زبان چینی از دانشگاه اصفهان را گرفتهاند. برخی در آموزشگاه-های اصفهان و برخی در آموزشگاههای تهران تدریس میکنند. حالا این یک راهی است که از خود این دانشجویانی که زبان چینی را یاد گرفتند بیاییم و یاد بگیریم. روش دوم هم بله، بنده در فضای مجازی و در تلگرام، کانال آموزش زبان چینی را دارم. کانال فایلهای آموزشی، فایلهای کتاب آموزش زبان چینی، فایل صوتی و فیلم آموزشی زبان چینی، را داریم و در کانال ها هست و انشاالله اگر جناب آقای طاهری عزیز صلاح دونستند، در کانال قرار میدهند. بنده برای ایشون میفرستم، صلاح دونستند در کانال قرار میدهند. کنار این کانالها، یک کانال کتابخانه ی دیجیتال شیعه به زبان چینی هم هست. من این کانال را هم برای جناب آقای طاهری ارسال میکنم، صلاح دونستند در کانال رهیافته میگذارند که استفاده کنید.
مجموعه کانالهای دسته بندی شده آموزش زبان چینی استاد عسگر آقایی
رهیافتگان : بزرگواری فرمودید استاد. تشکر از اینکه امشب مجلس ما را منور کردید.
سلامت باشید. انشاالله همیشه پیروز و موفق باشید. جهت سلامتی خودتون و سلامتی حضرت حجت ابن الحسن العسکری ( عجل الله تعالی فی فرجه الشریف ) هم صلوات بفرستید.
پیاده سازی از مریم محمدی – تنظیم و ویرایش از فرشته حقیقی