به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) چرا باید دین داشته باشیم؟ ما انسان هستیم و مگر انسان نمیتواند بدون وجود ادیان زندگی کند؟ من به عنوان یک انسان، خدا را با ویژگیهایی که خودم تشخیص دادهام شناختهام. بنا بر این چه لزومی دارد که حتما در قالب یکی از ادیانی که وجود دارد، زندگی خود را تنظیم کنم؟ چرا نباید به خدا صرف نظر از اختلافاتی که ادیان بر سر آن دارند، اعتقاد داشته باشم؟
پاسخ:
اولا انسان بودن انسان به عقل و خرد اوست . این وصف (عقل) آدمی را از سایر حیوانات متمایز میکند . عقل حکم میکند که انسان برای تامین سعادت همه جانبه خود در دنیا و آخرت یعنی حیات زودگذر دنیا و حیات جاودان اخروی بهترین راه را انتخاب کند.
آیا کسی که بیمار میشود میتواند بدون این که پزشکی حاذق او را معاینه نماید، به صرف این که اطلاعاتی از برخی داروها دارد، خود را از پزشک تجویز کننده دارو، یا جراح و … بی نیاز ببیند. اگر این کار را کرد، احتمال دارد که در مواردی مشکلی هم برای وی پیش نیاید. اما در هر صورت همه عقلای عالم او را سرزنش میکنند. چرا که حتی اگر یک احتمال کوچک هم برای پیدا شدن مشکل برای وی وجود داشته باشد، از آنجایی که خطر احتمالی بسیار بزرگ است، لذا مراجعه وی به پزشک ضروری است. چرا که در صورت مرگ دیگر فرصت آزمون و خطا ندارد.
در مورد دین نیز همین گونه است. پیامبران الهی که از سوی خدا آمدهاند، برنامه صحیح زندگی را برای نزدیک تر شدن به خدا، از سوی همان خدا برای ما آوردهاند. بنا بر این هر انسانی نیازمند به دین و قوانین آسمانی است تا او را به سوی این هدف عالی هدایت کند . انسان بدون دین هرگز نمی تواند در مسیر تکامل و سعادت همه جانبه خود حرکت کند. بنابراین دین دارای یک کاربردی است که الزام عقلی دارد یعنی عقل حکم میکند که انسان بدون دین نمی تواند در زندگی خود سعادتمند شود. (قرائتی، اصول عقاید ،ص ۱۱).
ثانیا: نیاز انسان به دین یک نیاز فطری است . انسان فطرتا به گونه ای است که در وجود خود نیاز به کاملترین قوانین که بتواند به طور کامل سعادت همه جانبه او را تامین کند، احساس مینماید. ممکن است درک فطری در افراد به دلایل گوناگون دچار شدت و ضعف باشد، ولی اصل آن احساس عمومی است و در نهاد وجود همه انسانها به نحوی وجود دارد. (همان ، ص ۱۳)
در میان انواع نیازهای انسان، دین پاسخگوی نیازهای عالی اوست، انسانها برای پاسخگویی به نیازهای عالی خود به دین نیازمندند .دین به پرسشهای گوناگون او جواب عقل پسند میدهد، دین به او میگوید که سرچشمه هستی کجاست، آفریدگار هستی کیست، هدف هستی چیست، معیار شناخت حقیقت کدام است، مسئولیت ما در این مجموعه چیست؟ و صدها پرسش دیگر. دین همه این گونه پرسشهای انسان را جواب منطقی میدهد . اگر دین نباشد، انسان حتی اگر با عقل خود به طور مختصر خدا را بشناسد، باز پاسخ این سوالها که گمشده اوست، را از هیچ جای دیگر نمیتواند بگیرد . در نتیجه مانند برهای سرگشته خواهد شد که ممکن است به دام هر گرگی گرفتار شود.
در جایی اعتقادات یکی از فرقههای مسیحی را میخواندم. رهبر این فرقه از آنجا که با عقل خود اشکالات تثلیث را فهمیده بود، آن را رد می کرد و حتی کتابی در اثبات توحید و رد تثلیث نوشته بود. اما از آنجایی که وی بدون اتصال به وحی و تنها با خرد خود پیش میرفت، در جایی در تفسیر یکی از آیات اعمال رسولان مبنی بر این که رسولان در همه چیز شریک می بودند، این گونه استنباط کرده بود که پس مردم می توانند در زن و فرزند یکدیگر نیز شریک باشند. لذا این شخص به پیروان خود توصیه می کرد که در آیینهای دسته جمعی خود، همسران خود را به یکدیگر قرض بدهند. وقتی دین بدون اتصال به وحی نباشد و شخص تنها به اتکای خداشناسی خود حرکت کند، دچار چنین سرگشتگی ها و اشتباهات بزرگی می شود.
نکته اساسی در اینجاست که انسان در فهم کلیات می تواند از عقل استفاده کند. اما عقل فقط در کلیات ما را راهنمایی می کند. در امور جزئی یا باید از تجربه استفاده کنیم یا وحی. از آنجایی که در امور جزئی دینی، تجربه کارآیی ندارد، چرا که امور ماورایی را نمی توان با تجربه به دست آورد، باید از وحی بهره برد(مانند تعیین جزئیات نحوه خواندن نماز، یا پرداختن عشریه و زکات و …). وحی صحیح و قابل اعتماد نیز تنها در ادیان صحیح و قابل اثبات در دسترس مردم قرار می گیرد. لذا بهترین، سالمترین و نزدیکترین راهی که ما را به خدا نزدیک میکند، بهره گیری از ادیانی است که با خرد خود، صحت آنها را به درستی تشخیص دادهایم.
در رابطه با دلایل دیگر عقلی و فلسفی درباره نیاز انسان به دین، میتوانید در کتاب شیعه در اسلام از علامه سید محمد حسین طباطبایی، ص ۸۴ را مطالعه نمایید.islamicdialogs
ممنونم استفاده کردم