تاریخ انتشار :

محرزیه بوسعدی

(لائیب) یکی از زنان ثروتمند پاریس که شیعه و انقلاب شد

از فعالیت های کانون اسلامی به هر اندازه که لازم می بود و به هر گونه که می شد، حمایت می کردند. بعدها با بسته شدن کانون توسط نیروهای امنیتی – انتظامی فرانسه، و اخراج بسیاری از دانشجویان مسلمان انقلابی ایرانی از این کشور، این دو همچنان تکاپوهای فرهنگی و مذهبی خود را تداوم دادند و بر سر این را ه ها سختی ها و مرارت های فراوان کشیدند

 به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان) حاجیه خانم محرزیه بوسعدی(لائیب) یکی از زنان ثروتمند پاریس بود که پس از آشنایی با کانون اسلامی پاریس، ثروت و آبروی خود را صرف ترویج اسلام حقیقی و نام خمینی و انقلاب اسلامی ایران کرد. او به آرزویش رسید و در ایران دفن شد.

حاجیه خانم “محرزیه بوسعدی” (لائیب) در زادروز فخر کائنات حضرت محمد (صلی الله علیه واله) و نواده بزرگوارش امام جعفر صادق (علیه السلام) در شهر مقدس قم از مسجد امام حسن عسگری (علیه السلام) تا حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام تشییع و پس از تبرک جستن از بارگاه ملکوتی این بانوی والا گوهر از خاندان پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه واله) به قبرستان بقیع قم منتقل شد.

خواسته این بانوی تونسی تبار که بیشتر عمر خود را همراه با مرحوم همسر خود “حاج آقا لائیب” و خانواده بزرگ خود در پاریس گذرانده بود، دفن جنازه اش در ایران بود. خواسته ای که همیشه تکرار می کرد و خداوند آن را اجابت کرد.

پر کشیدن روح او از پاریس تا  در کشیدن جسم او در قم،  ناگریز چند روزی به طول انجامید. تشریفات اداری که گریزی از  آن نیست و ترتیب انتقال جنازه و همراهان آن، که خویشاوندان نزدیک او بودند و همچنین آماده سازی دیگر امور مربوط برای اجرای این خواسته که توسط تعدادی از دوستان ایرانی ایشان که بیش از سه دهه پیش در فرانسه دانشجو بودند انجام گرفت.

سال ۱۳۶۰ بود که او نیز مانند بسیاری از دیگر کسانی که خداوند سرنوشتی متفاوت از دیگر پاریس نشینان برایشان رقم زده بود، پایش به کانون اسلامی باز شد تا او نیز شهروند پاریسی متفاوت شود، مانندکمال یا “ژروم” ؛ نوجوان فرانسوی یا ابوحسین علی سنقنقی مردی میان سال از سوریه.

شگفت آن که، کمال که پس از چندماهی آمد و شد به کانون اسلامی، برای آموختن علوم اسلامی به حوزه علمیه قم  شتافت و سالیانی در مدارس علمیه این شهر به کسب دانش دینی پرداخت، با پیوستن به نبرد “مرصاد”، توسط منافقین کور دل به شهادت رسید و پیکر پاک او در گلستان شهدای قم جای گرفت.

ابوحسین علی نیز که به دلیل همراهی با برادران کانون اسلامی، اجازه  نمایشگاه فرش او در پاریس لغو گردید و به ناچار به سوریه باز گشت، سال ها بعد که شعله آتش فتنه ها در شام بالا گرفت، با خانواده تهدید شده خود در قم پناه گرفت و چند ماهی پیش عمر به سر آورد و در گوشه ای دیگر از همین قبرستان بقیع آرمید.

حاجیه خانم که بیشتر اهل کانون او را به همین عنوان می شناختند و نام و نشان دقیق او را نمی دانستند نیز چون بسیاری دیگر، راه کانون اسلامی ( نام پیشین انجمن اسلامی دانشجویان عضو اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان اروپا؛ محل فعلی نمایندگی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در پاریس) را از مسجد جسته بود. جمعه ای در مسجد جامع پاریس ، نزدیک ورودگاه مسجد جامع که دانشجویان مسلمان انقلابی ایرانی بساط عرضه کتاب را می چیدند و گاه بین نماز گزاران اعلامیه پخش می کردند، نشانی کانون اسلامی را در پای اعلامیه ای خوانده و خواسته بود که به کانون اسلامی بیاید تا با مسلمانان شیعه نیز آشنا شود. در حقیقت این خواست خدا بود که زندگانی او را در مسیری دیگر پیش برد.

خود می‌گفت: تا پیش از آمدن به کانون اسلامی، آگاهی چندانی از انقلاب اسلامی ایران نداشتم، مذهب موروثی ام نیز مالکی بود و از تشیع جز نامی و چند خبر ناقص چیزی نمی دانستم.

لیکن دیری نیانجامید که حاجیه خانم  پای ثابت مراسم فرهنگی و مذهبی کانون اسلامی شد و همراه او، ده ها نفر از خویشاوندان و کارکنان مجموعه بزرگ اقتصادی متعلق به او و  پیش از همه، همسرش  مرحوم حاج آقا لائیب که همراه وفادار او نیز بود. این زوج میان سال ثروتمند، چنان شیفته سیره حضرت امام خمینی (ره) و ارزش ها و آموزه های انقلاب شکوهمند اسلامی گردیدند که هر آنچه داشتند خالصانه وقف اسلام ناب محمدی کردند. ایشان دیگر  برای خود هویتی جز “پیرو خمینی” قائل نبودند. و هزینه سنگین  این پیروی را نیز از جان و دل پرداختند.

از فعالیت های کانون اسلامی به هر اندازه که لازم می بود و به هر گونه که می شد، حمایت می کردند. بعدها با بسته شدن کانون توسط نیروهای امنیتی – انتظامی فرانسه، و اخراج بسیاری از دانشجویان مسلمان انقلابی ایرانی از این کشور، این دو همچنان تکاپوهای فرهنگی و مذهبی خود را تداوم دادند و بر سر این را ه ها سختی ها و مرارت های فراوان کشیدند. فعالیت های اقتصادی ایشان با  محدودیت ها و موانع متعددی روبرو گردید، تا جایی که بخش بیشتر ثروتشان از بین رفت . تهدیدهای گوناگونی متوجه این خانواده و به ویژه حاجیه خانم  شد. نهایتا حاجیه خانم را به اتهام هایی واهی، برای ماه ها به زندان انداختند. در زندان نیز او از پای ننشست و زنان زندانی فرانسوی و عرب را  با اسلام آشنا ساخت و بر اثر تکاپو های هدایت گرایانه او، بسیاری از این به استضعاف کشیده شدگان، به اسلام و ایمان در آمده و با پشتیبانی او در همان زندان حجاب بر سر کردند. با همت او در برخی از سلول های زندان، تصویر حضرت امام خمینی (ره) و برگه هایی حاوی آیات نورانی قرآن کریم و اسامی مبارک پیامبر اکرم  (صلی الله علیه واله) و خاندان طاهرینش (علیه السلام) نصب شد. موضوعی که موجب خشم فراوان برخی از نیروهای امنیتی – انتظامی زندان شد.

وی پس از رهایی از زندان با وجود آن که تحت نظر بود و هر از گاهی توسط نیروهای امنیتی – انتظامی کشور اقامتگاهش فراخوانده می شد، و علی رغم تهدید هایی که گاه گاه از سوی پیروان باورهای افراطی ستیزه جو متوجه او و خانواده اش میشد، تا آن گاه که بر بستر بیماری سخت نیفتاده بود و تا آن جا که می توانست، تکاپوهای مبارک خود را  در راه مقدس اسلام ناب و تبلیغ ارزش های انقلاب اسلامی ادامه داد و حتی از دست دادن همسر ارجمند و همراه مقاومش حاج آقا لائیب، خللی در اراده او  پدید نیاورد. ده ها کانون هدایت را  در قالب مسجد و حسینیه و مرکز فرهنگی – مذهبی و غیره در سراسر فرانسه بنا نهاد و حمایت کرد، که هر کدام از آنان چون مشعل های هدایت در این سرزمین می درخشند و پرتوی آن ها گواهی است بر حقانیت اسلام ناب و کذب مدعای پیروان تکفیر و افراط و همچنین تکذیب تبلیغات اسلام ستیزان و اسلام هراسان آن دیار.

خدایش رحمت کند و با محمد و آل محمد (صلی الله علیه واله) در بهشت جاودان هم نشینش نماید، هم او را و هم همسرش را و  نیز دیگر رهروان راه اسلام ناب را.

منبع: خبرگزاری تسنیم، 

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار