به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان) یکى از طلبههاى ایرانى که در نجف درس مىخواند، وضع معیشتى سختى پیدا کرده بود. به حرم امیرالمؤمنین علی علیهالسلام مشرّف شد و گفت: یاعلى! دستم به دامانت، شما آن امام مهربانى هستى که به فقرا سر مىزدى، من هم در آتش فقر مىسوزم؛ آقایى بفرما، لطفى کن تا همین لحظاتى که در حرم هستم یک نفر صدتومانى به من بدهد!
دقایقى نگذشته بود که تازه واردى از ایران او را دید و سلام و علیک کردند. پرسید از ایران چه خبر؟ زائر گفت: روز آخرى که مىآمدم پدرت مرا دید و صد تومان برایت فرستاده است. طلبه ایرانى صدتومان را گرفت و به کنار ضریح آمد و عرض کرد: یاعلى! این صد تومان از پدرم مىباشد، منتظر صد تومانِ شما هستم. وقتى به منزل رسید متوجّه شد صد تومانى نیست، به سمت حرم دوید دید حرم بسته است. فرداى آن روز به کفشدارىها و مغازهها اعلام کرد، ولى خبرى از صدتومان نشد. ماجرا را براى استادش تعریف کرد. استاد گفت: تو به مولایت توهین کردهاى. گرچه صدتومان را پدرت فرستاده بود، ولى هزار شرط لازم داشت تا او در همان ساعت تو را پیدا کند و به دستت بسپارد. وضو بگیر و براى عذرخواهى به حرم برو.
طلبه به حرم آمد و عذرخواهى کرد. در همان حال زن عربى جلو آمد و گفت: من چند شب پیش به حرم مىآمدم که مبلغى پول پیدا کردهام. طلبه نشانى پول خود را که داد، زن پول را به او داد. پساز دریافت پول در حالى که از مولا تشکّر مىکرد، از حرم خارج شد.
منبع: وارث