تاریخ انتشار :

حضرت عیسی علیه السلام

چند حدیث از حضرت عیسی (علیه السلام)

روزى حضرت عیسى علیه السلام سر قبرى رسید که صاحبش در عذاب بود. سال بعد دوباره سر آن قبر آمد اما دید که صاحبش در عذاب نیست. عرض کرد: خداوندا سال گذشته بر این قبر برخوردم دیدم صاحبش معذب است ولى

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) از امام صادق علیه السلام روایت شده است که:

حواریون کنار [حضرت] عیسی [علیه السلام] جمع شدند و عرض کردند ای آموزگار نیکی[ها] ما را هدایت فرما پس آن حضرت فرمود:

[حضرت] موسای کلیم الله [علیه السلام] به شما امر کرد که به خدای متعال قسم دروغ نخورید. و من به شما امر می‏کنم که چه راست و چه دروغ، به خدای متعال قسم دروغ نخورید.

حضرت عیسی علیه السلام [به حواریون] ‏فرمود:

[حضرت] موسى بن عمران[علیه السلام] به شما امر کرد که زنا نکنید و من به شما امر می‏ کنم که فکر زنا را در خاطر نیاورید چه رسد به عمل زنا زیرا آن که فکر زنا کند مانند کسى است که در عمارت زیبا و مزینى آتش روشن کند دودهاى تیره آتش زیبائیهاى عمارت را خراب می‏ کند اگر چه عمارت آتش نگیرد یعنى فکر گناه خواه ناخواه در قلب مردم تیرگى ایجاد می‏ کند و به صفا و پاکى دل آنها ضربه می‏ زند گر چه مرتکب آن گناه نشوند.

images (1)

امام صادق علیه السّلام فرمود:

عیسى بن مریم[علیهما السّلام] به قریه‏ ای رسید که اهل آن و پرنده ‏ها و جاندارانش یک جا مرده بوند. فرمود: همان اینها به خشم و عذاب (خدا) هلاک شده ‏اند و اگر به مرگ[طبیعی] و جدا جدا مرده بودند حتماً یک دیگر را به خاک می‏ سپردند. حواریون عرض کردند: یا روح اللَّه از خدا بخواه اینها را براى ما زنده کند تا به ما بگویند کردارشان چه بوده (که باین عذاب گرفتار شده ‏اند) تا ما از آن دورى کنیم. پس [حضرت] عیسى [علیه السّلام] از پروردگار خود خواست. پس از جانب فضا به او ندا شد: که آنان را صدا بزن.

پس عیسى [علیه السّلام] شب هنگام بر تپه ‏ای از زمین برآمد و فرمود: اى مردم این ده! یک تن از میان آنها پاسخ داد: بلى اى روح خدا و کلمه ‏‏ی خدا! فرمود: واى بر شما کردار شما چه بود؟ در پاسخ عرض کرد: پرستش طاغوت و دوستى دنیا همراه با ترس اندک (از خدا) و آرزوى دور و دراز و غفلت در سرگرمى و بازى. [حضرت] عیسى [علیه السّلام] فرمود: محبت شما به دنیا چگونه بود؟

عرض کرد: مانند دوستى کودک به مادرش که هر گاه به ما روی مى‏ آورد شاد و خرسند می‏ شدیم و چون از ما روی مى ‏گرداند گریان و غمناک می‏ شدیم‏

فرمود: پرستش شما از طاغوت چگونه بود؟

عرض کرد: گنهکاران را فرمانبرى داشتیم.

فرمود: سر انجام کار شما به کجا کشید؟

عرض کرد: شبى را به خوشى به سر بردیم و بامدادان در هاویه افتادیم.

فرمود هاویه چیست؟

عرض کرد: سجین است.

فرمود: سجین چیست؟

عرض کرد: کوه‏هایى از آتش گداخته است که تا روز قیامت بر ما فروزان است.

فرمود: پس شما چه گفتید و به شما چه گفتند؟

عرض کرد: گفتیم: ما را به دنیا برگردانید تا در آن زهد ورزیم.

به ما گفته شد: دروغ می‏ گویید. فرمود: واى بر تو چه شد که جز تو کس دیگرى از این جمع با من سخن نگفت؟

عرض کرد: اى روح خدا ! همه ‏ی آنها با دهنه و لگام آتشین مهار شده ‏اند و به دست فرشتگان سخت‏گیر و تند‏خو گرفتارند و من در میان آنها به سر می‏بردم ولى از آنها نبودم تا آن هنگام که عذاب خدا آمد مرا هم با ایشان در برگرفت پس من به تار مویى بر لبه‏ ی دوزخ آویزان هستم و نمی‏دانم که آیا به رو در آن بیافتم و یا از آن رهایى بیابم.

پس [حضرت] عیسى [علیه السّلام] ، رو به حواریین کرده فرمود: اى دوستان خدا خوردن نانى خشک با نمکى زبر و خوابیدن بر مزبله‏ ها خیری زیاد است در صورتى که با عافیت در دنیا و آخرت همراه باشد.

امام صادق علیه السّلام فرمود:

حضرت عیسى علیه السّلام عده ‏اى را دید که گریه مى‏ کردند. پرسید که چرا گریه مى ‏کنند. جواب دادند که بر گناهانشان مى‏ گریند. آن حضرت علیه السّلام فرمودند: اگر آن گناهان را ترک نمایند، آمرزیده مى‏ شوند.

امام صادق علیه السلام‏ از پدرش از پدرانش علیهم السلام نقل کرده که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرموده است:

روزى حضرت عیسى علیه السلام سر قبرى رسید که صاحبش در عذاب بود. سال بعد دوباره سر آن قبر آمد اما دید که صاحبش در عذاب نیست. عرض کرد: خداوندا سال گذشته بر این قبر برخوردم دیدم صاحبش معذب است ولى ‏امسال که آمده ‏ام مى ‏بینم معذب نیست. علت این امر چیست؟ خداوند به حضرت عیسى وحى فرمود: اى روح اللَّه، فرزند این شخص بالغ شده و راه صالح را گرفت و به یتیمى جا داد. این است که من به خاطر عمل فرزندش از گناه این شخص صرف نظر کردم‏.

منبع:ال البیت

اشتراک گذاری :


  1. زوشا گفت:

    افتضاح

  2. مهشید مهرابی هستم گفت:

    خیلی بده کمی روش کار کنید

آخرین اخبار