به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )، ابی الحدید متکلم و فقیه بزرگ مسلمان و شارح نهج البلاغه در سال ۶۵۶ هجری قمری است.
نام اصلی وی «فخرالدین ابوحامد عبدالحمید» است که او را به عنوان ادیب، متکلم، مورخ، شاعر فقیه شافعی و اصولی معتزلی و از علمای قرن هفتم هجری میشناسند.
به همین منظور بر آن شدیم که در ابتدا نگاهی اجمالی به سیر تدوین نهجالبلاغه داشته باشیم و در ادامه به استدلالهای ابن ابیالحدید در اثبات اصالت نهجالبلاغه خواهیم پرداخت:
سیر تدوینی نهجالبلاغه در گذر تاریخ
از تاریخ تدوین کتاب نهج البلاغه حدود هزار سال مى گذرد، یعنى از سال ۴۰۰ هجری که مرحوم سید رضى که این کتاب را تدوین کردند و این خطبه ها و نامه ها را جمع آورى کردند، بیش از ده قرن میگذرد.
با این وجود از قرنهای ابتدایی تاریخ اسلام، گردآوری کلمات حضرت امیر به ویژه خطبههای آن بزرگوار، مورد توجه بوده است.
برخی از کسانی که در کتب فهارس به عنوان جامع و گردآورنده خطب و قضاوتهای امام علی(ع) معرفی شدهاند، از این قرار است:
۱٫ عبیدالله بن ابی رافع
۲٫ زید بن وهب جهنی
۳٫ محمد بن قیس بجلی
۴٫ اصبغ بن نباته
۵٫ اسماعیل بن مهران
۶٫ ابواسحاق ابراهیم بن هاشم قمی
۷٫ صالح بن ابی حماد رازی
۷٫ هشام کلبی (م ۲۰۶ ق)، ابن ندیم در الفهرست تصریح کرده است که وی جامع خطب امیرالمؤمنین(ع) بوده است.
۹٫ ابراهیم بن نهمی
۱۰٫ ابوالحسن علی بن محمد مدائنی (م ۲۲۵ ق)
۱۱٫ عبدالعزیز جلودی
۱۲٫ عبدالعظیم حسنی
۱۳٫ ابراهیم ثقفی (م ۲۸۳ ق)
۱۴٫ محمد بن خالد برقی
۱۵٫ محمد بن احمد کوفی صابونی
۱۶٫ محمد بن عیسی اشعری
۱۷٫ جاحظ (م ۲۵۵ ق)، صد کلمه از کلمات قصار حضرت را با عنوان «مطلوب کل طالب من کلام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب» گردآوری کرده است.
این نمونهای از معرفی کسانی که درصدد جمع خطبهها و رسائل امیرالمؤمنین(ع) برآمدند که نشان میدهد گردآوری خطبهها، کلمات قصار و قضایای امام علی(ع) از دورههای نخست مورد توجه بوده است.
بنابراین سید رضی با دسترسی به منابع پیشینیان که تعدادی از آنها بیان شد و تا حمله «طغرل بیگ» به بغداد و آتش زدن کتابخانهها، موجود بود، با ذوق سرشار ادبی خویش و وسعت اطلاعات بخشی از آن را گزینش کرد، به همین منظور در مقدمه کتاب میگوید: «… با این همه ادعا نمیکنم که همه سخنان امام را فراهم آوردهام و آنچه در این سو و آن سو بوده جمع کرده و چیزی از دست ندادهام. بلکه دور نیست که آنچه به دستم نیامده، بیش از این باشد که به من رسیده و آنچه در کمند جستجو افتاده کمتر از آن باشد که رمیده».
ابن ابیالحدید معتزلی و شرح نهجالبلاغه
بیان شد که کتاب نهجالبلاغه گردآورده ابوالحسن محمد بن حسین بن موسی معروف به «سید رضی» است، این کتاب یکی از ستون روایی شیعه با صبغه ادبی – بلاغی است که از زمان تألیف تاکنون مورد توجه دانشمندان شیعه و سنی قرار گرفته و درباره آن پژوهشهایی صورت گرفته است.
از جمله این کارها، نوشتن شرحهایی است که از سوی دانشمندان بر این کتاب نوشته شده است و درباره فراوانی این شرحها باید گفت که پس از قرآن کریم هیچ کتابی همانند نهجالبلاغه مورد توجه ادیبان و شارحان حدیث واقع نشده است، با این وجود برخی از منابع از نوشتن ۱۰۱ شرح کامل در زمینه نهجالبلاغه سخن به میان آوردهاند.
از مهمترین این شروح، شرح عزالدین ابوحامد عبدالحمید بن هبه الله مدائنی معروف به «ابن ابی الحدید» است که در سال ۶۴۴ قمری به درخواست ابن علقمی – وزیر معتصم عباسی – به رشته تحریر در آمد و پس از گذشت ۴ سال و ۸ ماه این شرح خاتمه یافت.
شرح ابن ابی الحدید از نقطه نظر کلامی، ادبی و مباحث تاریخی از شرحهای بسیار ممتاز است که کمتر شرحی به پای آن میرسد، از نکتههای قابل توجه این شرح، استفاده از منابع و مصادری است که بیشتر آنها در گذر زمان از بین رفته بودند و ابن ابی الحدید با نقل مطالب آنها، این کتابها را به گونهای احیا کرده است.
از نکات مهم در شرح ابن ابی الحدید، توجه این دانشمند به ویژگیهای کلام علی (ع)، از جهت زیباییهای گوناگون و اعتبارسنجی آنها و نیز توجه وی به شبهههایی است که در انتساب نهجالبلاغه به علی (ع) وارد شده است.
نظر جالب شارح سنیمذهب نهجالبلاغه درباره امام علی(ع)
ابن ابی الحدید افزون بر رد شبهههای وارده بر اصالت نهجالبلاغه، در مواردی نیز مستقیماً به استدلال در اثبات اصالت نهجالبلاغه دست زده و به خصوص با استفاده از وحدت سبک و اسلوب خطبهها، نامهها و حکمتهای نهجالبلاغه انتساب محتوای نهجالبلاغه به علی(ع) را مسلم اعلام کرده است.
احتمالاً به دلیل این خدمت علمی است که برخی از دانشمندان اهل سنت مانند ابن خلکان پس از درگذشت ابن ابی الحدید، نغمه تشکیک در اصالت نهجالبلاغه ساز کردند و این کتاب را نخست، از جهت تألیف به سید مرتضی نسبت داده و دوم، از جهت صدور محتوای آن از علی(ع)، اثری مجعول توصیف کردهاند، در صورتی که توجه به فعالیتهای ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه و استدلالهای این دانشمند جای هیچ گونه تردید در انتساب نهجالبلاغه به سید رضی و اصالت محتوای آن به عنوان سخنان امام علی(ع) باقی نمیگذارد.
در استدلالهای ابن ابیالحدید در اثبات نهجالبلاغه روشهایی نظیر برخورد ایجابی با اصل نهجالبلاغه به شیوههای گوناگون، ذکر محاسن معنوی و علو معانی نهجالبلاغه، منبع شناسی سخنان امام علی(ع)، ذکر زمینهها و سبب صدر خطبهها و نامهها و ذکر اثر پذیری از کلام علی(ع) به وضوح به چشم میخورد.
به گونهای که در شرح خطبه ۱۰۵ که قسمتی از آن به ذکر ستایش علی(ع) به پیامبر(ص) است، – امام این سخنرانى را ۵ روز پس از به دست گرفتن قدرت سیاسى کشور در آخر ذى الحجّه سال ۳۵ هجرى ایراد فرمود- مینویسد: «من به استاد خود ابوجعفر نقیب – که فردی منصف و به دور از هوای نفس و تعصب بود- گفتم: من سخنان و خطبههای صحابه را دیده و ملاحظه کردهام، اما سخن و دعای هیچ کدام در تجلیل از رسول خدا(ص) به پای دعا و تجلیل و تعظیم علی(ع) از پیامبر(ص) نمیرسد، استادم (ضمن تصدیق) گفت: غیر از علی(ع) از کدام یک از صحابه کلام مدونی وجود دارد که وصف آنان از رسول خدا(ص) را نشان دهد و آیا از آنان جز سخنانی پریشان و بیفایده مطلب دیگری وجود دارد و سپس گفت: علی دارای ایمانی قوی به پیامبر و … بود».
به همین ترتیب در شرح خطبه ۲۱۶ نخست به ویژگی خطبه از جهت فصاحت اشاره کرده و میگوید: اگر همه فصیحان عرب در مجلسی جمع شوند و این خطبه بر آنها خوانده شود، شایسته است که به سجده افتند، همان گونه که شعرا در پای شعر عدی بن رقاع، به سجده افتادهاند و سپس در مورد علو معانی خطبه بیان میدارد: «من به آن کس که شایسته قسم خوردن همه مردم است، سوگند میخورم که در حدود ۵۰ سال است که این خطبه را میخوانم، به طوری که تا به امروز بیش از هزار مرتبه آن را خواندهام، من در نوبتی این خطبه را نخواندم؛ جز آنکه خوف و ترس و پندپذیری قرار گرفتهام در روانم پدید آمد، قلب و روحم دچار لرزه شده و ترس و لرز اندامم را فرا گرفت، هرگز در این خطبه تأمل نکردم جز آنکه به یاد مردگان از بستگان و دوستان خود افتادم و نیز این تصور برایم پدید آمد که وصفالحال کلام علی قرار گرفتهام».
منبع:فارس-عقیق